فراه (پژواک، اول جدی ۱۴۰۰): برخی نظامیان حکومت پیشین که با ختم جنگ توانستهاند بعد از سالها به مناطق آبایی شان بروند، خرسند اند و آرزو دارند که دیگر هیچ وقت شاهد جنگ در کشور نباشند و هموطنانش در امن او آرامش زندهگی کنند.
جنگها تحت عناوین مختلف در چهاردهۀ اخیر در کشور ادامه داشت. این جنگ طولانی و خانمانسوز با سقوط حکومت پیشین به ریاست محمداشرف غنی و خروج نیروهای خارجی از کشور، متوقف شد و مخالفین حکومت پیشین با به دست گرفتن کابل و تمامی ولایات کشور، حکومت سرپرست را اعلام کرده و به تمامی کارکنان حکومت قبلی به شمول نظامیان، عفوه عمومی را اعلام نمودند.
با این وضعیت، برای افرادی که بنا بر دلایل امنیتی سالها نمیتوانستند، از شهرها به مناطق آبایی شان بروند، زمینۀ رفتن به قریههای اصلی شان مساعد شد.
شرفالدین اشرفی فراهی، یکتن از منسوبین پولیس حکومت پیشین، از جملۀ این افراد است.
این جوان ۳۲ ساله باشندۀ اصلی قریۀ خوست ولسوالی خاکسفید فراه است، اما در پانزده سالی که در صفوف پولیس کار میکرد، به این قریه نیامده بود؛ زیرا این منطقه تحت کنترول نیروهای امنیتی حکومت کنونی بود که در آن زمان در مخالفت با حکومت پیشین، قرار داشتند.
اشرفی پس از تحول سیاسی و سقوط حکومت پیشین در ماه اسد سال روان، در حالی به قریۀ آبایی خود رفته است که به گفتۀ خودش قبل از تحول، رفتن به این قریه برایش به مانند خواب و خیال بود.
او در حالی که اشک از چشمانش سرازیر شده بود، گفت، از اینکه بعد از حدود پانزده سال توانسته است، به قریۀ خود برود، به حد احساس خرسندی میکند که نمیداند، چهگونه این خوشیاش را بیان کند.
او که کلاه قندهاری را بر سر داشت و حال در قریۀ خود اقامت دارد، میگوید، زمانی که به حیث پولیس ایفای وظیفه میکرد، در یک وضعیت بد و نگران کنندهیی به سر میبرد و امید برای زندهگی را نداشت؛ زیرا هر چند وظیفۀ پولیس تنفيذ قانون و مبارزه با جرایم جنایی میباشد، اما در آن زمان پولیس در جنگها نیز دخیل بودند و همه روزه شمار زیادی آنها کشته و زخمی میشدند.
اشرفی خرسند است که با آمدن تحول سیاسی اخیر در کشور به جنگ خونین در کشور نقطۀ پایان گذاشته شده و میافزاید: «حالا وضعیت زندهگیام خوب شده، آرامش پیدا کردم، اقتصادم هم بالا رفته، حال کشاورزی میکنم و در پهلوی آن یک دکان دارم، خدا را شکر که در کشورم آرامش آمده است.»
این جوان گفت که اکنون از بودن در قریۀ خود، قدم زدن و کار کردن در مزرعههای خود، لذت میبرد.
مادر سالخوردۀ اشرفی نیز از توقف جنگ و آمدن آرامش به کشور خرسند است و میگوید که در زمان جنگها، شب و روز را در ترس سپری میکرد که پسرش (اشرفی) در جنگ کشته نشود.
او میافزاید، زمانی که صدای شلیک سلاحهای سبک و سنگین را میشنید، فکر میکرد که پسرش در میدان جنگ است و کشته میشود.
این مادر گفت که با آمدن تحول در کشور و ختم جنگهای خونین و خانمانسوز در کشور، این چنین نگرانیها از سرش دور شده و امیدوار به آیندۀ خود و مردم دردیده و جنگزدۀ کشور شده است.
اشرفی به چهار دختر خردسالش که در مقابل دکان او بازیهای کودکانه میکردند و خوش بودند، اشاره کرده و گفت که در زمان جنگها نه تنها مادر و دیگر اعضای خانوادهاش نگران او میبودند، کودکان او نیز از آن وضعیت رنج میبردند.
این تنها اشرفی نیست که ختم جنگ سبب آرامش روحی، خوشیها و مساعد شدن زمینه برای رفتن او به قریۀ آباییاش شده است، شمار زیاد نظامیان و حتا کارمندان ملکی دولت که به دلایل امنیتی به مناطق اصلی زیست شان رفته نمیتوانستند، توانسته اند که در فضای آرام و امن به قریههای اصلی زندهگی شان بروند.
مسعود ۲۶ ساله باشندۀ اصلی قریه گنهکان در چهار کیلومتری شهر فراه میباشد که قبلاً به حیث کارمند مبارزه با جرایم سنگین ریاست امنیتملی فراه کار میکرد، اما به دلایل امنیتی به قریۀ آبایی شان رفته نمیتوانست.
وی میگوید، هیچگاه چنین احساس نمیکرد که به قریۀ خود برود و در مناطق مختلف کشور آزادانه رفت و آمد کرده بتواند.
مسعود اکنون به قریۀ خود رفته و سبزخانهها ساخته است.
او نیز چون اشرفی از زندهگی آرام در قریۀ خود راضی و خرسند است و میگوید: «این همه از برکت آمدن صلح و آرامش در کشور میباشد»
اشرفی و مسعود، هر دو آرزو دارند که دیگر هیچ وقت شاهد جنگ در کشور نباشند و هموطنانش در آرامش، خوشی و اتحاد زندهگی کنند.
GET IN TOUCH
NEWSLETTER
SUGGEST A STORY
PAJHWOK MOBILE APP