تالقان (پژواک، ۲ اسد ۱۴۰۱): گلخان که مسؤولیت خانوادۀ هشت نفری را در ولایت تخار به دوش دارد، اعتیاد وادارش کرده که مخروبهها را نسبت به خانواده ترجیح بدهد و شبها را روی زبالهها صبح نماید.
پس از نماز عصر بود و آفتاب آهسته آهسته در حال غروب بود؛ این زمانی بود که من از کنار دریایی تالقان قدم زده در حال عبور بودم؛ ناگهان چشمم به عدۀ افرادی افتاد که در گوشهیی از دریاخانۀ تالقان بدون در نظر گرفتن زبالههای موجود و انبوه از کثافات کنار هم گرد آمده بودند؛ دستمال چین و چروک بر سر، بوری پر از زباله، دستان سیاه و ترکیده آنان ظاهرا نشان میداد که سالها میشود، به اعتیاد روآوردهاند و مواد مخدر استفاده می کنند؛ موادی که زنده گی هزاران انسان را در افغانستان به نابودی کشانده است.
هرچند نماز شام هم با تک تک ثانیه های ساعت در حال نزدیک شدن بود؛ اما با آن هم لحظهیی سکوت کردم که اینها هم انسان اند، حق زنده گی خوب را مانند دیگران دارند، پس در این غروب شامگاهی چرا در یک مکان پر از کثافات و در کنار آب دریای آلوده این گونه نشسته اند؛ دیدن این وضعیت وادارم کرد تا سر صحبت را با آنها باز کنم؛ در حالی که ترس از حمله ور شدن اینها همچنان پابرجاست.
در میان این افراد، گلخان بیش از ۱۰ سال میشود که مواد مخدر استفاده می کند و حاضر شد، تا با من گفتگویی را انجام دهد.
او می گوید: «سال ۱۳۹۰ ایام جوانی ام بود و من به کشور ایران به دلیل داشتن مشکلات اقتصادی از راه قاچاق مهاجر شدم، تا زنده گی خانواده ام در افغانستان بهبود یابد؛ اما این مهاجرت نه تنها زنده گی خانواده ام را بهبود نداد، بلکه با روی آوردن به اعتیاد زنده گی خودم سیاه شد و روزهای بد و سرسام آور را پشت سر گذاشتم.»
گلخان که مسؤولیت خانوادۀ هشت نفری را در ولایت تخار به دوش دارد، اعتیاد وادارش کرده است، بودن خود را در کنار سایر افراد معتاد و در میان مخروبهها نسبت به خانواده ترجیح دهد و شب ها را روی زباله ها صبح نماید.
حالا برای گلخان، نه مادر، نه همسر و نه هم فرزندان ارزشی دارند، جز دریافت مواد مخدر که تنها هدف و تلاش زندهگی اش میباشد؛ تلاشهایی که او را وادار میکند از صبح وقت تا شامگاه در کوچههای شهر تالقان، قوتیهای کثیفی را جمعآوری بعد از شستوشو، آنها را به فروش برساند.
او میگوید: «مهاجرت زندهگیام را تباه کرد.»
گلخان پدر سه دختر و سه پسر میباشد که حالا از سرنوشت آنها خبری ندارد.
به گفتۀ او، اعتیاد سبب شده تا فرسنگ ها فاصله میان او و دلبندهایش ایجاد شود و نتواند به مشکلات خانواده اش رسیده گی نماید.
وقتی از گلخان پرسیدم که بزرگترین آرزوی زندهگی ات چیست؟ با لبان خشکیده پاسخ داد: «نجات از اعتیاد و بودن در کنار خانواده ام که حالا سرپرست ندارند.»
گلخان هرچند میداند که شفاخانۀ معیاری و بدون ضرب و شتم ممکن زندهگی اش را نجات دهد، اما او تا هنوز اقدام نکرده است.
او می گوید، خرید مواد مخدر در زمان حکومت جمهوریت ساده و ارزان بود، اما اکنون قیمت مواد مخدر بلند شده که آنان را با مشکل مواجه کرده است.
گلخان در حالی که یک سال پیش در زمان درگیری های حکومت گذشته با طالبان، از ناحیۀ پای خود زخم برداشته است می افزاید، اکنون استعمال مواد مخدر «شیشه» نمی گذارد تا زخم اش بهبود یابد؛ او حالا از حکومت سرپرست می خواهد، تا با ساختن شفاخانه های معیاری و بدون ضرب و شتم، دست به جمع آوری افراد معتاد بزند تا او و سایر معتادین از زندهگی رقتبار و بار دوش بودن برای دیگران، نجات یابند.
از سوی دیگر، کارشناسان هم بلند بودن گراف اعتیاد را بیکاری، فقر اقتصادی و مهاجرت های غیر قانونی می دانند.
همایون پیمان از کارشناسان و استاد پوهنتون در ولایت تخار میگوید، جنگ های بی هدف چهل ساله در افغانستان، نبود زمینه های اشتغالزایی، عدم آگاهی مردم به ویژه جوانان از پیامدهای مهاجرت غیرقانونی و آزاد بودن کشت و زرع مواد مخدر در برخی از نقاط افغانستان، از دلایلی میباشد که گراف افراد معتاد به مواد مخدر را در کشور بالا برده است.
به باور او، حکومت جمهوریت در خصوص جمع آوری و تدوای معیاری معتادین توجه جدی نکرد؛ حالا حکومت سرپرست باید برای حل این معضل توجه نماید.
این در حالی است که بربنیاد گزارش ها نزدیک به چهار میلیون تن در افغانستان به مواد مخدر مبتلا اند که در وضعیت های بدی زندهگی قرار دارند.
بازدیدها: 57
GET IN TOUCH
NEWSLETTER
SUGGEST A STORY
PAJHWOK MOBILE APP