کابل (پژواک، ۸ قوس ۱۴۰۱): حسیبالله زهیر، نابینایی که ۲۴ سال سن دارد اما عزم راسخ و پشت کاری که دارد، نگذاشته سایۀ تاریک نابینایی دنیایش را تاریک کند و حالا خودش را به قلههای موفقیت رسانیده و یگانه نانآور خانوادهاش نیز میباشد.
وی از حکومت میخواهد که زمینۀ کاری بیشتری را برای نابینایان مساعد نماید؛ زیرا آنان بار دوش جامعه نبوده و از مردم عام میخواهد تا با روشندلان برخورد شایسته نموده، آنان را منحیث انسان پذیرفته و با ایشان ترحم نهنمایند.
حسیبالله باشندۀ چهارقلعۀ چهاردهی شهر کابل میباشد و از بطن مادر نابینا به دنیا آمدهاست؛ او آموزش ابتدایی را در لیسۀ مسلکی نابینایان به درجه عالی به پایان رسانیده و اکنون محصل سال چهارم پوهنځی حقوق و علوم سیاسی پوهنتون کابل میباشد.
زهیر در جریان تعلیم و تحصیل راحت نه نشسته، بلکه در حال حاضر در کنار این که کارمند بخش تماس با مشترکین شرکت برشنا است، مدیر خط بریل پوهنتون کابل نیز میباشد.
آژانس خبری پژواک گزارش ویژهیی را در مورد زندهگی زهیر تهیه کردهاست.
زهیر که تمام امورات زندهگیاش را خودش پیش میبرد، درب دروازۀ کوچه منزلشان را برای خبرنگار پژواک باز کرد و ضمن خوش آمدید گفتن، تیم خبری پژواک را با چای و شرینی که خودش آماده کرده بود، پذیرایی کرد.
وی در حالی برای رفتن به پوهنتون آمادهگی میگرفت، به سوالات خبرنگار نیز پاسخ ارایه میکرد و جریان روانه کارش را چنین توضیح داد، هر صبح وقت که از خواب میخیزد، جای خود را منظم کرده، وضو گرفته و بعد از ادای نماز بوت خود را رنگ کرده و کتابها و چندین ورق که به خط بریل آماده شده، را داخل بیک کمپیوتر اش انداخته و روانه کار میشود.
به گفتۀ او، چای صبح را همیشه با مادرش که خانم خانه و پدرش که در یکی از ادارات حکومتی محافظ میباشد، نوشجان میکند.
زهیر پس از نوشجان کردن صبحانه، آمادهگیهای لازم برای رفتن به پوهنتو کابل، جایی که هم درس میخواند و هم کار میکند، را میگیرد.
موصوف، که هر روز حوالی ساعت هشت از خانه به طرف کارش میرود، از عدم آگاهی مردم نسبت به روشندلان شکایت داشته، گفت: «این خاطرۀ است که همیشه وقت تکرار میشود؛ وقتی که از سرک میخواهم تیر شوم و یک کسی را میگویم کمک کن که از سرک تیر شوم، خصوصاً از جادههای بزرگ، آنها ناجوانی میکنند و چهار قدم او طرف میرود و خود شان تیر میشوند که باش نابینا بار دوش یک آدم نهشود؛ به این اندازه فرهنگ ما در اینجا ضعیف است متاسفانه، واقعاً ناامید و ناراحت میشوم از این مساله.»
وی از طریق امتحان اختصاصی کانکور برای نابینایان با اخذ ۹۶،۸ نمره اولنمرۀ عمومی در سال ۱۳۹۷ در بخش نابینایان شده و به رشتۀ روابط بینالملل پوهنځی حقوق و علوم سیاسی پوهنتون کابل راه یافت.
وی در ادامه افزود: «اگر امروز یک کسی را بگویم که نابینا درس میخواند و در رشتههای مختلف تحصیل میکنند، بسیار مواقع مردم تعجب میکند و خودم هم متوجه شدم که باور شان نمیشوند که یک نابینا هم میتواند به بهترین شکل درس بخواند و آینده درخشان داشته باشد؛ این بر میگردد به عدم آگاهی مردم از معلولیت و فرهنگ ضعیف که در کشور ما حاکم است.»
زهیر خاطرات تلخی از برخورد نامناسب مردم با روشندلان نیز دارد.
وی در مورد یکی از تلخترین خاطراتش چنین گفت: «یکی از محصلین از طبقه اناث که روشندل است، آمد و پیش من از استاد خود شکایت کرد و گفت که رویۀ درست نمیکند و از من امتحان نمیگیرد، رفتم با رئیس پوهنځی نشسته بودم، نابینایان وقت که داخل اتاق رئیس آمدند … رئیس برای یکی از آنها گفت که تو پیش پایت را میبینی، در جواب گفت بلی، رئیس برایش گفت، میز مه را هم میبینی، گفت آه، گفت خی خلاص دگه تو چیرقم کور استی.»
زهیر از برخورد نامناسب رئیس با نابینایان شدیداً ناراحت شده و در ختم سخنانش لبخند با معنی و پردرد به لب داشت.
محمدهادی احمدی، یکتن از نابینایان شهر کابل که همصنفی حسیبالله زهیر در پوهنتون کابل میباشد، به پژواک گفت، چندین سال میشود که هردوی شان باهم همصنفی و همکار از زمان تاسیس مطبعۀ خط بریل میباشد.
او که استعداد حسیبالله را خارقالعاده خوانده، گفت: «هر نابینا استعداد خاص خود را دارد، اما زهیر یک آدم بسیار پرتلاش و با استعداد میباشد و همیشه تلاش میکند که خودش در زندهگی روی پا خودش استاد شود و نگذارند کسی دیگر برایش تصمیم بگیرد؛ این ویژهگی حسیب را بسیار دوست دارم و حتی خودم میخواهم نیز چنین ویژهگی داشته باشم، بسیار برخورد دوستانه با دوستان، همکاران و دیگر افراد دارد و همه مردم از او راضی میباشند.»
حسیبالله زهیر، در کنار اینکه محصل است، مدیر خط بریل پوهنتون کابل نیز میباشد و کارش را با موفقیت انجام میدهد.
موصوف میگوید، مطبعۀ خط بریل را سه سال پیش به هدف کمک و همکاری در زمینۀ چاپ کتابها برای روشندلان ایجاد کرده و حدود ۱۴ تن به شکل رضاکارانه در بخش صوتیسازی و چاپ کتابها به خط بریل مصروف کار میباشند.
به گفتۀ او، ماشین چاپ (پرنتر) و ورق به وسیلۀ کمیتۀ سویدن برای نابینایان خریداری شده که اکنون با کمبود ورق مواجه اند؛ چون چنین ورق در داخل افغانستان پیدا نمیشود و در جستجوی نهادهای میباشند که این مشکلات آنان را حل کنند.
وی گفت: «تلاش داریم که این تشکیل رسمی شود؛ در چهارچوکات پوهنتون کابل یک مطبعه داشته باشیم، که کتابها و چپترها را به محصیلن نابینا به خط بریل تبدیل کنیم.»
اما زهیر با پشت کاری که دارد، توانسته در کنار این همه مصروفیتها از سه سال به اینطرف در بخش تماس با مشترکین منحیث کارمند بالمقطع در شرکت برشنا کار کند.
وی از کارش در شرکت برشنا ماهانه ۹ هزار افغانی معاش دریافت میکند و در حال حاضر با همین مقدار پول خانوادهاش را اعاشه میکند.
او که تایم کاریاش در این شرکت از ساعت پنج عصر تا ده شب است، به مشکلات و تماس مشترکین پاسخ داده و شکایت شان را به مسؤولین میرساند تا مورد پیگرد قرار گیرد.
او در مورد نحو کار کردناش در این شرکت گفت: «کمپیوتر به خط بریل نیست، فقط اسکرین ریدر است، صفحه خوان که در هر قسمت کمپیوتر برویم، رهنمایی میکند، و توسط آن مشکل خود را حل میکنم.»
این در حال است که حسیبالله در زمان مکتب نیز همرای پدرش در کارهای دکان کمک و همکاری میکرد.
زهیر در کنار اینقدر مهارتها و تواناییهای که دارد، به شعر و شاعری نیز دسترسی دارد و تاکنون ۲۲ قطعه شعر سرودهاست.
وی در حالی که میگفت، اشعارش که عاشقانه، عارفانه و طنزی میباشند، بیشتر احساساتش را از طریق شعر بیان میدارد.
وی از حکومت میخواهد که زمینۀ کاری بیشتری را برای نابینایان مساعد نماید؛ زیرا آنان بار دوش جامعه نبوده و از مردم عام میخواهد روشندلان را منحیث انسان پذیرفته و ترحم نهنمایند.
او در ادامه افزود: «امروز ما اگر یک نابینا را میبینیم که در یک کنج سرک گدایی میکند، این از ترحم بیجای مردم است؛ فقط منحیث یک انسان بشناسد و کار بکند تا یک نابینا خودکفا شود.»
بیبی عایشه، مادر حسیبالله میگوید که صاحب شش فرزند است و حسیبالله فرزند سوماش میباشد.
به گفتۀ وی، از میان فرزندانش حسیبالله و نبیالله که پشت سرهم میباشند، نابینا اند و آنان را با نهایت مشکلات و مشقت بزرگ نموده اما از جایگاه فعلی حسیبالله در اجتماع مسرور است؛ زیرا در میان تمام فرزندانش تنها وی به این مقام و منسب رسیده و تحصیلات عالی دارد.
این مادر رنجدیده میگوید، نبی که فرزند چهارماش است، نیز نابینا بوده، از صنف ششم مکتب را ترک کرده اما اکنون قاری قرآن میباشد و در یکی از مدارس دینی در منطقۀشان مصروف تدریس به کودکان میباشد.
مادراش گفت: «حسیبالله هفت ماهه بود که ما فهمیدیم نابینا است، دختر کاکا اش هم به سن حسیب بود، طرف ازو که سیل کردم و طرف حسیب که سیل کردم، فهمیدم که حسیب نابینا است، باز شفاخانۀ نور بردم، معاینات گرفتیم، باز داکترا گفتند که بچگگ تان نابینا است، بسیار زیاد سخت تمام میشه برای یک مادر که اولادش معیوب میباشد.»
به گفتۀ وی، یگانه امید تمام اعضای خانواده حسیبالله است که برای آسایش و راحتی آنها زیاد زحمت و تلاش میکند.
او که از زخم زبانهای مردم شکایت داشت، افزود: «مردم همیشه گپ خود را میگوید، گاهی گپ خوب و گاهی گپ خراب، همسایۀ ما میگوید که نمانید بچههای نابینای تان را که از خانه براید، ای نابینا است چه میکند که بیرون میبراید، از مردم میخواهم با یک نابینا یک رفتار خوب کند و کمک که از دست شان نمیشود، حد اقل گپ بد خود را نزند.»
موصوف از مردم خواست که با نابینایان برخورد مناسب داشته باشند و هیچگاهی با این قشر برخورد توهینآمیز نهکنند.
GET IN TOUCH
NEWSLETTER
SUGGEST A STORY
PAJHWOK MOBILE APP