لشکرگاه (پژواک، ۱۰ جدی ۱۴۰۱): جانمحمد یکی از باشندهگان ولسوالی سنگین هلمند که نزدیک به ۱۲ سال قبل در نتیجۀ بمباردمان ۱۸ عضو خانوادهاش کشته شدهاند، اکنون صلح را یگانه آرزوی خود میداند و از حکومت میخواهد که با وی کمک کند.
جان محمد، جوان ۲۰ ساله باشندۀ قریۀ «خانان» ولسوالی سنگین میباشد.
او میگوید، هشت ساله بود که نیروهای خارجی مراسم عروسی برادرش را هدف حملۀ هوایی قرار دادند که در نتیجۀ آن ۱۸ عضو خانواده بهشمول مادر، برادران و خواهرانش شهید شدند.
موصوف میگوید، تنها یک خواهر خردسالش زنده باقی ماند و اکنون او نیز عروسی کردهاست.
او گفت: «حدود ۱۲ سال قبل اعضای فامیلم مصروف آمادهگیهای عروسی برادرم بودند که ناگهان خانۀ ما هدف بمباردمان هوایی قرار گرفت، همه اعضای خانوادهام را از دست دادم، من و یک خواهرم که در آن زمان طفلی بیش نبود، زخمی شدیم.»
جانمحمد افزود، پدرش مجاهد بود و در زمان تجاوز روسها شهید شد و بعدا سرپرستی آنان را مادرش بر عهده گرفت.
او گفت: «تجاوز روسها جان پدرم را گرفت، مادرم بیوه بود، همۀ ما سختیهای زیادی را متحمل شدیم، تجاوز امریکاییها، جان مادر، هشت برادر، هفت خواهر، یک زن بردارم و یک برادرزادۀ دو سالهام را گرفت.»
او میگوید، به دلیل غمها و دشواریهای فراوان دچار بیماری روانی شده و مردم دیوانه خطابش میکنند.
جانمحمد درحالی که اشک از چشمانش جاری بود گفت: «نابود باد جنگ، ما بر آتش غمهای آن سوختیم، کالبودی بیش نیستم، اعصابم خراب است، نه خانه دارم، نه ازدواج کردم و نه هم توان فراهم ساختن آن را دارم.»
او در ادامۀ داستان از دست دادن اعضای خانوادهاش گفت: «هنگام بمباردمان بیهوش شده بودم، زمانی چشمانم را باز کردم دیدم که در شفاخانه هستم، خواهر مجروحم که در آن زمان طفلی بیش نبود، در بستر کنارم خوابیده بود، همسایههایم آمده بودند، صداها و سخنان (اوف خدایا چه کسی از کودکان مراقبت خواهد کرد، هیچکسشان نمانده، همه کشته شدهاند) به گوشم میرسید، من نمیدانستم که کی کشته و کی زنده ماندهاند.»
او میگوید، آرامش روحی ندارد، زندهگیاش مثل یک زندانی است که هیچ خوشی ندارد.
موصوف میافزاید، زمانیکه وی و خواهرش از شفاخانه مرخص شدند، به جای خانۀ خود به خانۀ کاکایش انتقال داده شدند.
او میگوید: «کاکایم در شفاخانه نزدم آمد، به ما گفت که شما را به خانه میبرم، ما نمیفهمیدیم که مادر، برداران و خواهران خود را از دست دادیم و دیگر بیسرپرست شدهایم، اما کاکایم برایم گفت که شما دیگر در اینجا زندهگی میکنید، تمام افراد دیگر خانوادۀ تان شهید شدهاند.»
جانمحمد میگوید، همیشه به یاد مادر، برادران و خواهران خود میافتد، از زندهگی به تنگ آمدهاست.
او از حکومت خواست تا به تمام قربانیان جنگ و خانوادههای آنان کمک کند و آنها را فراموش نکند.
به گفتۀ او، جنگ مادر بدبختیهاست، آروزی او این است که پس از این صلح و ثبات پایهدار در کشور تأمین گردد و دیگر جنگها از مردم قربانی نگیرد.
عبدالوکیل، متنفذ قومی و یکی از همسایهگان جانمحمد نیز به پژواک گفت: «جانمحمد هشت ساله بود که در یک روز ۱۸ تن از اعضای خانوادهاش در حملۀ هوایی نیروهای خارجی شهید شدند.»
او میگوید، تنها یک خواهر جانمحمد باقی مانده و اکنون او نیر ازوداج کرده و او گاهی یک جای و گاهی هم جای دیگری به سر میبرد.
عبدالوکیل میافزاید، جانمحمد بیماری روانی دارد و نیازمند تداوی است، حکومت باید در زمینۀ تداوی، اعمار خانه و ازدواج با وی کمک کند.
داستان جانمحمد را با مقامهای هلمند در میان گذاشتیم و آنها تعهد سپردند که به او کمک میکنند.
مولوی محمدقاسم ریاض، معاون ریاست اطلاعات و فرهنگ این ولایت گفت، حکومت همواره با مردم و خانمهای نیازمند و بیسرپرست، کمک نقدی و غذایی انجام دادهاست، پس از این نیز با آنها کمک خواهد کرد.
او افزود: «خانوادههایی که در زمان جنگهای گذشته آسیب دیده و یا اعضای خانوادههای شان شهید شدهاند، واقعا مستحق دریافت کمکها اند؛ ادارات ولایتی با چنین افراد کمک کرده و بعد از این هم به کمکهای خود با این افراد ادامه میدهند.»
شایان ذکر است که به دلیل بیش از چهار دهه جنگ در کشور میلیونها تن جان خود را از دست داده و تعداد زیادی یتیم و بیسرپرست شدهاند.
بازدیدها: 90
GET IN TOUCH
NEWSLETTER
SUGGEST A STORY
PAJHWOK MOBILE APP