Language

Don't you have an account with Pajhwok Afghan News?

Click here to subscribe.

خانوادۀ محصلی که پس از حمله به مرکز آموزشی «کاج» حالت روانی‌اش وخیم گردیده، خواهان کمک برای تداوی او هستند

کابل (پژواک، ۵ میزان ۱۴۰۲): خانوادۀ محصلی که پس از حمله بر مرکز آموزشی کاج در کابل حالت روانی‌اش وخیم گردیده، از حکومت سرپرست و افراد خیر می‌خواهند که در قسمت تداوی پسرشان آنان را کمک کنند.

در هشتم میزان سال ۱۴۰۱ هجری شمسی بر مرکز آموزشی کاج واقع دشت برچی از مربوطات حوزۀ سیزدهم امنیتی، زمانی حمله صورت گرفت که شمار زیادی دختران و پسران در یک صنف مصروف سپری نمودن امتحان کانکور آزمایشی بودند. مهاجم در قدم نخست بالای شاگردان تیراندازی کرد و سپس خودش را منفجرنمود.

منابع امنیتی در آن زمان گفته بودند که در آن حمله ، ۲۵ تن کشته و ۳۱ تن دیگر زخمی شده‌اند، اما قرار اظهارات هیأت معاونت ملل متحد (یوناما) در آن‌ زمان،  در این حمله، ۵۳ تن کشته و ۱۱۰ تن دیگر زخمی شده‌‌اند.

در آن روز دختران و پسران جوان در آن صنف آموزشی در حالی مصروف سپری نمودن امتحان آزمایشی کانکور بودند و برای آیندۀ درخشان خود آرزوهای را در سر می‌پروراندند.

خبرنگار آژانس خبری پژواک به‌تاریخ ۲۵ سنبله سال روان برای تهیۀ یک گزارش به شفاخانۀ علی‌آباد شهر کابل رفته بود، در آنجا با علی ‌سینای ۲۰ ساله یک تن از همان جوانانی که پس از حمله بر مرکز آموزشی کاج زنده‌گی اش دگرگون گردیده، مقابل شد.

علی‌سینا دولت‌زاده، باشندۀ سرخ‌آباد دشت برچی شهر کابل است، کسی که پس از فراغت از صنف دوازدهم لیسۀ سیداسماعیل بلخی، برای رسیدن به آروزهایش در کورس آموزشی کاج شامل صنف آماده‌گی کانکور گردیده و سخت می‌کوشید تا در امتحان کانکور موفق به در آید.

حسین علی، پدر علی‌سینا در مورد حادثه در کورس یادشده، چنین حکایت کرد: «وقتی خبر شدم که در کورس انفجار شده، بی‌حد دست و پاچه شده بودم، رفتم می‌گشتم پشتش وقتی که یافتمش در داخل صنف در میان اجساد بی‌جان و زخمیان در زیر یک میز خودش را پنهان کرده بود و گریه می‌کرد.»

به گفتۀ او، پسرش در آن حادثه زخم‌های سطحی برداشته بود اما گریه می‌کرد و می‌گفت: «اندایوالاهایم شهید شدن، مرمی خوردن، استادهایم از بین رفتن.»

زخم‌های ناشی از اصابت چره‌های مواد انفجاری بر بدن علی‌سینا بهبود یافت اما اثرات بد روانی ناشی از چشم دیدش از اجساد بی‌جان و آلوده به خون همصنفی‌هایش، هنوزهم رهایش نمی‌کند بلکه وضعیت روحی و روانی او با گذشت هر روز بدتر می‌گردد.

حسین‌علی می‌گوید که وضعیت علی‌سینا در روزهای اول تا امتحان کانکور برخی روزها ‌خراب و برخی هم کمی بهتر می‌بود تا این‌که امتحان کانکور را سپری و به رشتۀ دلخواهش پوهنځی انجنیری رشتۀ معادن در پوهنتون مزار شریف راه یافت اما بیشتر از سه روز نتوانست که به پوهنتون برود.

وی افزود: «بچه‌ام بسیار لایق بود از صنف هفت تا دوازده دوم نمره از مکتب سیداسماعیل بلخی فارغ شد، حافظ قرآن‌کریم بود، در کورس‌های مسلم، موعود و کاج درس خوانده.»

خانوادۀ علی‌سینا که از مواظبت او عاجز مانده‌اند، حالا وی را به شفاخانۀ علی‌آباد آورده تا راه بسترشدنش در مرستون کابل باز گردد.

علی‌سینا در حویلی شفاخانۀ علی‌آباد به این‌طرف و آن‌طرف می‌دوید، بر موترهای پارک شده در صحن حویلی با مشت و لگد می‌زد، با خودش سوالات ریاضی را تمرین می‌کرد و گاهی هم آدرس وب‌سایت رسانه‌های چون بی‌بی‌سی و آزادی را با خودش تکرار می‌کرد.

پدرعلی‌سینا که از نعمت سواد محروم است و در حال حاضر در یک کلچه پزی کار می‌کند، یگانه نان‌آور خانوادۀ ۹ نفری خود می‌باشد می‌گوید، فقر اقتصادی و شدت بیماری پسرش آن‌ها را از نگهداریش در خانه عاجز نموده و به همین دلیل می‌خواستند که او را  با در نظرداشت توصیۀ داکتران  شفاخانۀ علی‌آباد در مرستون کابل، جایی که بیماران شدید عقلی و عصبی (دیوانه‌ها)‌ نگهداری می‌شوند، شامل سازند.

او افزود: «بردمش به شفاخانۀ علی‌آباد، آن‌ها برم یک خط دادند که ببرمش به مرستون، وقتی ده مرستون رفتم آن‌ها برم گفتند که این را در مرستون نگاه نمی‌کنیم، باید پیش خانوادۀ خود باشد، در اجتماع شیشت و برخواست داشته باشد، اگر در مرستون نگاهش کنیم بدتر می‌شه.»

حسین‌علی با خانم، چهار دختر و سه پسر به‌شمول علی‌سینا در یک اتاق کوچک که مربوط خانۀ برادرش می‌باشد، شب و روزشان را سپری می‌کنند.

به گفتۀ او، علی‌سینا را که اولین فرزندنش بود، با ناز بسیار بزرگ نموده، او در دوران کودکی یک پسر لجوج بود، همیشه خود را با دیگران مقایسه می‌کرد و از نداشته‌هایش رنج می‌برد.

حسین‌علی اضافه نمود: «پسرم در اول هم کمی مشکل داشت اما خیلی نازدانه بود، ما می‎‌گفتیم خی نازدانه‌گی می‌کند اما بعد از انفجار در کورس کاج وضعیت روحی بچیم خراب شد، بیخی دیوانه شد چیغ می‌زد و گریه می‌کرد، همه را  دو می‌زند و حتی لت و کوب هم می‌کند.»

وی به پرسشی مبنی بر این‌که چرا می‌خواهد که علی‌سینا را به مرستون تسلیم دهد؟ گفت: «بعد از همان حادثه وضعیتش بد بود، اما چند وقتی شده که خوب نیست، بارها سرم حمله می‌کند و مرا دندان می‌گیرد نی ما از دستش آرام هستیم و نی همسایه‌ها، همرای سنگ مردم را می‌زند شیشه‌ها و دروازه را می‌شکند شب تا صبح بیدار هستم که باش سر کسی حمله نکند.»

موصوف افزود که نه تنها به دیگران به خود هم آسیب می‌رساند، لباس‌های خود را پاره کرده خود را دندان گرفته و دست‌هایش را به دیوار می‌کوبد.

وی می‌گوید: «بخاطر بچیم به مرگ خود راضی شدیم؛ چون هر قدر که برایش عذر و زاری و گریه می‌کنم که نکو هم خودت ده عذاب هستی هم ما، مگر نمی‌فهمد فقط یک دقیقه چپ است ولی باز شروع می‌کند.»

به گفتۀ حسین‌علی، داکتران شفاخانۀ صحت روانی گفته‌اند که پسرش به تداوی و مراقبت طویل‌المدت نیاز دارد، اما او توان تداوی پسرش را ندارد؛ زیرا از کار کردن در کلچه پزی مزد ناچیزی را بدست می‌آورد.

موصوف از حکومت سرپرست و افراد خیر می‌خواهد که در قسمت تداوی پسرش او را همکاری کنند.

شکریه، مادر علی‌سینا نیز از بیماری پسرش رنج می‌برد و از حکومت و افراد خیر می‌خواهد که در قسمت تداوی پسرش، آنان را همکاری کند.

وی گفت: «یک شوهرم کار می‌کند بیچاره چقسم پوره کند با پولی که کمایی می‌کنه بخوریم یا علی را پیش داکتر ببریم، تمام امیدم همین بود که کلان شود و دست‌های پدرش را بگیرد.»

داکتران صحت روانی می‌گویند که مشکلات روانی قابل تداوی است و اگر جدی گرفته نشود، حالت مریض وخیم شده و حتی قابل تداوی نمی‌باشد.

به گفتۀ آنان باید این پسر حتما به داکتر روان‌شناس برده شود و تحت تداوی دوامدار قرار گیرد.

GET IN TOUCH

SUGGEST A STORY

آژانس خبری پژواک علاقمند است تا گزارش های شما را نشر کند. در صورت تمایل با کلیک کردن بر روی این لینک با ما تماس بگیرید.

PAJHWOK MOBILE APP

اپلیکیشن پژواک را بر روی تلفن هوشمند خود نصب کنید تا آخرین خبرهای ما را دریافت کنید. بیشتر