کابل (پژواک، ۱۴ قوس ۱۴۰۳): حسیبالله زهیر، جوان ۲۶ ساله که از نعمت بینایی محروم است، اما با چشم دل دنیا را آنقدر برای خود روشن ساخته که مانند یک فرد بینا تحصیلات عالی خویش را فرا گرفته، تفسیر قرآنکریم و برخی کتابهای مهم تاریخی را به خط بریل مینویسد و تلاش دارد تا دروازههای جدید امید را بهروی سایر نابینایان نیز بگشاید.
مشکلات و دستاوردهای زندهگی
حسیبالله زهیر که نابینا به دنیا آمده، باشندۀ منطقۀ چهارقلعۀ شهر کابل میباشد، آموزشهای ابتدایی خود را در مکتب مسلکی نابینایان در کابل و تحصیلات عالی خود را در رشتۀ روابط بینالملل پوهنځی حقوق و علوم سیاسی پوهنتون کابل به پایان رساندهاست و اکنون در بخش سمع شکایات شرکت برشنا کار میکند.
او به مشکلات خود در جریان تعلیم و تحصیل اشاره میکند و میگوید: «نبود نصاب ویژه و کتابهای نابینایان از مشکلاتی بود که در جریان تعلیم و تحصیل با آن مواجه بودیم؛ گاهی اوقات موضوع را روی دست نوت میکردیم و گاهی از کتابهای صوتی استفاده میکردیم؛ به هر حال، جنجالهای ما زیاد بود.»
زهیر که در این زمینه از شهروندان خود گلایه شدید دارد، میگوید: «علاوه بر نابینایی، در هیچ بخش زندهگی ناامید نمیشوم، به جز اینکه وقتی از سرک عبور میکنم و منتظر میباشم تا یک کس بیاید و مرا از سرک عبور دهد کند.»
او که بدون عصا به سرعت راه میرود میگوید، راههایی را که از آن زیاد رفتوآمد میکند، بلد شده و میتواند خود را به مقصد برساند.
زهیر میگوید: «در مکتب نابینایان مشکلات زیادی وجود نداشت، اما در پوهنتون ازدحام زیاد بود، با دیگران برخورد میکردم، تمیتوانستم صنف خود را پیدا کنم، همچنین، کمبود مواد درسی و تهیۀ سمینارها از مشکلاتی بود که در دورۀ پوهنتون با آن روبهرو بودم.»
او در پوهنون کابل کارهای زیادی را برای کمک به نابینایان انجام دادهاست.
وی میگوید: «توانستم تا در پوهنتون کابل مطبعۀ خط بریل تأسیس کنم، افتخار میکنم که از هیچ یا از اتاقی که در اختیار من قرار داده بودند، امروز به یک سلسله تجهیزات یا حداقل امکانات ابتدایی دست یافتهایم و اکنون میتوانیم امکاناتی را برای یک محصل که به پوهنتون میآید و چهار سال لیسانس و دو سال دورۀ ماستری را به پایان میرساند، فراهم کنیم، مشکلاتی که ما داشتیم و یا نسل قبل از ما داشتند، آنها با آن روبهرو نیستند … همچنین با پیشنهاد من موانع رابری (پلاستیکی) در پوهنتون کابل ساخته شد تا توسط آن نابینایان بتوانند راهها را مشخص و مشکلات خود را کاهش دهد.»
زهیر میگوید، نیاز است تا در چاپخانۀ خط بریل در پوهنتون، در کنار وی دو یا سه تن دیگر بهگونۀ رسمی به وظایف گماشته شوند، تا برای نابینایان پوهنتون کابل خدمات ارایه کنند.
وی میگوید که به یک کمپیوتر، صفحۀ نمایش بریل و پرنتر نیز نیاز دارد.
وی افزود که در حال حاضر ۱۴ محصل نابینا در پوهنځیهای مختلف پوهنتون سرگرم تحصیل هستند.
او میگوید، نابینایی نمیتواند مانع پیشرفت شود.
وی میافزاید، تحریر تفسیر کابلی قرآنکریم و کتابهای «افغانستان در مسیر تاریخ» و «افغانستان در پنج قرن اخیر» را به خط بریل آغاز کرده و در حال تکمیل شدن است.
او حدود یک سال و یک ماه قبل نوشتن تفسیر شریف کابلی را به خط بریل در کمپیوتر آغاز کرده و اکنون تنها یکونیم سپارۀ آن باقی ماندهاست.
موصوف میگوید که این تفسیر را به خط بریل در شش جلد تقسیم کرده و تا کنون ۷۱۴۰ صفحه را طوری نوشته که یک تن میخواند و وی مینویسد.
او دربارۀ تکمیل و چاپ تفسیر کابلی به خط بریل گفت: «زمانی که کار تفسیر کابلی بهصورت کامل تمام شد، سپس خودم آن را چک میکنم، بعداً از وزارتهای تحصیلات عالی، حج و اوقاف و معارف تقاضا میکنم که کمیته تشکیل دهند و افرادی که در این زمینه تخصص دارند، به ما معرفی کنند، تا چک آن در کمیته تکمیل شود، سپس به محکمه برود و به دارالافتاء فرستاده شود؛ یعنی یک چیزی باشد در سطح افغانستان یک چیزی رسمی باشد.»
زهیر در مورد نوشتن آیات، زبر، زیر، پیش، مد و شد قرآنکریم گفت: «خط بریل از دو ستون، سه ردیف و شش نقطه تشکیل شدهاست، در این شش نقطه همه چیز مانند، شد، قصر، فتحه، کسره، ضمه وجود دارد، همچنین، زبانهای دری، انگلیسی، پشتو و هر زبان دیگری در همین شش نقطه گنجانیده شدهاست، در کشورهای دیگر خط بریل هشت نقطهیی نیز وجود دارد، اما بریل معیاری همین شش نقطهیی است که در بیشتر کشورهای جهان نیز از بریل شش نقطهیی استفاده میشود.»
وی در ظرف یک دقیقه ده کلمۀ عربی را به خط بریل نوشتهاست، اما به دلیل این که نوشتن کلمات دری آسان است، بنابراین در ظرف یک دقیقه ۲۵ کلمۀ دری را نوشتهاست.
او گفت که یکونیم سپارۀ باقیمانده تفسیر را تا پایان سال ۱۴۰۳ تکمیل خواهد کرد.
وی میافزاید که نوشتن کتاب «افغانستان در مسیر تاریخ» از میرغلاممحمد غبار را در ماه حوت سال گذشته آغاز کرده و اکنون نوشتن آن را تکمیل کرده و تنها بازنگری آن باقیاست.
به گفتۀ وی، نوشتن کتاب «افغانستان در پنج قرن اخیر» را در ماه سرطان سال جاری آغاز کرده، اکنون تکمیل شده و تنها بازنگری آن باقی ماندهاست.
خاطرات تلخ و شیرین روزگار
زهیر میگوید: «هر لحظۀ از زندگیام یک خاطره است، بهترین و عالیترین خاطرۀ زندهگیام کسب اول نمرگی در کانکور اختصاصی نابینایان در سال ۱۳۹۷ است؛ نمرۀ کامل در کانکور اختصاصی ۱۰۰ بود و من از صد نمره ۹۶ نمره کسب کرده بودم.»
وی افزود: «خاطرات بدی هم در زندهگی خود دارم، دو خاطره را بیان میکنم، امیدوارم کسی که صدایام را میشنود، باعث ناراحتی شان نشود. رفتم به یک شرکت خصوصی تا در آنجا وظیفه بگیرم، یک شرکت فوقالعاده است، اما نمیخواهم نامش را بگیرم. اسنادم با خود داشتم، شخص مسوول برایم گفت: «قاری صاحب، ما برای کمک با نابینایان بودجه نداریم، همین قدر داشتیم و آن را به نهادی که در زمینۀ نابینایان کار میکند، دادیم؛ بالایم خیلی تاثیر کرد، یعنی جوانی که مدرک لیسانس را داشته باشد و به یک جای مراجعه میکند و با چنین برخوردی مواجه میشود، بسیار دردناک میباشد. دوم، من در حال حاضر در شرکت برشنا وظیفه دارم، در بخش سمع شکایات، من قراردادی بودم و بالاخره رفتم که رسمی شوم، به شرکت برشنا نزد یک [بزرگوار، امیدوارم که ناراحت نشوید، اما واقعیت است بگویم] رفتم و به وی گفتم که من حکم دارم، مسلۀ مقرری من چطور میشود ؟ با همین الفاظ که برای تان میگویم، به من گفت: با همین قراردادی بودنت گوزاره کو، اگر ما به کدام نابینا نیاز میداشتیم در روز اول شما را رسمی مقرر میکردیم؛ که این واقعاٌ برایم خیلی دردآور بود.»
پیامهای زهیر به حکومت، مردم و نابینایان
زهیر میگوید: «از امارت اسلامی عاجزانه خواهش میکنم که به ما کمک کند تا آن روز فرا رسید که دیگر یک فرد معلول بار دوش خانوادهاش نباشد، این یک کار خیلی ساده و آسان است، راههای ساده و آسان هم دارد.»
وی خطاب به مردم عام گفت: «بیایید و یک فرد معلول، بهویژه نابینا را بهعنوان یک فرد جامعه بپذیرید، حقوقش را برایش مهیا کنید، در زمینۀ مشارکت در جامعه با آنان کمک کنید.»
زهیر خطاب به نابینایان میگوید: «به همه نابینایان افغانستان میگویم، آیا نابینایان قشر مظلوم هستند؟ نه؛ ولی متاسفانه در افغانستان تا بهحال بهعنوان قشر مظلوم نگهداشته شدهاست، اگر یک فرد بینا آموزش نمیبیند، میگوید که بابا! یک کراچی را پیدا میکنم و با آن کار میکنم، اما نابینا یا باید آموزش ببیند و یا هم — خفه نشوید – گدایی کند.»
زهیر که حدود سهونیم ماه قبل با یک دختر نابینا ازدواج کردهاست میگوید: «از دور به همسرم سلام تقدیم میکنم و زندهگی خوش و موفق را برایش آرزو میکنم… ازدواج من یک ازدواج سنتی و عاشقانه بود؛ یعنی هم بالای او عاشق بودم و هم تقریباً یک عروسی و خواستگاری ساده بود.»
وی میافزاید که پنج برادر و یک خواهر دارد، از اعضای خانوادهاش تنها یک برادر او که از وی کوچکتر و حافظ قرآن است، نابینا میباشد و بقیه اعضای خانوادهاش همه بینا هستند.
GET IN TOUCH
NEWSLETTER
SUGGEST A STORY
PAJHWOK MOBILE APP