فیروزکوه (پژواک، ۲۶ حوت ۱۴۰۳): ماهجبین مادری در غور که ۲۵ سال عمرش را صرف مراقبت از سه فرزند فلجاش نموده میگوید، فرزندانش قابل تداوی اند، اما برای تداوی آنان پول ندارد. او از افراد خیر و حکومت خواست تا در درمان فرزندانش وی را کمک کنند.
ماه جبین ۴۲ سال عمر دارد و در قریهٔ «جرفیضآباد» شهر فیروزکوه ولایت غور زندهگی میکند، او در سن ۱۵ سالگی با مردی که از خودش کرده بزرگتر بود، ازدواج کرد و اکنون ثمرۀ ازدواج شان ۲ دختر و ۵ پسر است.
به گفتهٔ او، اولین فرزندش دختر (زینب) بود، او از لحاظ صحی مشکل نداشت و اکنون ازدواج کردهاست اما بعد از از زینب هر فرزندی که به دنیا آورده، پس از گذشت چند سال، دستها و پاهای شان فلج میشد.
دومین پسر ماه جبین جبار ۲۴ ساله است که به گفتۀ او، جبار تا ۷ سالگی سالم بود و پس از آن پاها و دستانش از حرکت افتاد. جمعهگل پسر سومی ماه جبین است، او فلج نیست و مشکل قد کوتاهی دارد؛ با وجود اینکه او جوان ۲۲ ساله است، اما شبیه کودکان نُه ساله به نظر میرسد.
چهارمین پسر وی سردار ۲۰ساله و پنجمین فرزندش ستار ۱۶ ساله نیز از دستها و پاهای شان فلج هستند.
به گفتۀ او، ششمین فرزندش دختر بهنام خیرالنسا که اکنون ۱۴ سال عمر دارد، میباشد. با گذشت چند سال علایم فلج در خیرالنسا کم کم ظاهر میشد؛ اما او را عاجل به داکتر بردند و قبل از فلج شدن تداویاش را آغاز کردند که هنوز تحت تداوی قرار دارد.
خیرالنسا برخلاف برادرانش راه میرود، غذا میخورد، با مادرش در کارهای خانه سهم میگیرد و دانشآموز صنف ششم مکتب است.
هفتمین فرزند او میلاد نُه ساله، نیز صحتمند میباشد؛ زیرا با شیر خود تغذیه اش نکردهاست.
وی میگوید: «میلاد بچه لایق و شایستهیی برای من است. او بهار آینده صنف سوم مکتب میشود و در صنف نمره اول را گرفت.»
پسران فلج ماه جبین در چه وضعیت اند
سه پسر جوان ماه جبین که از ناحیۀ دست و پا فلج اند و تونایی راه رفتن را ندارند هر کدام در هرگوشهیی از خانه قرار دارد و منتظر این استند که مادر رنجدیده و مهربان شان بیاید و به هر کدام آنها رسیدهگی کند.
این پسران جوان در میان این وضعیت دردناک، نگاههایشان پر ازعشق و امید به مادرشان بود؛ گویا تنها دلیلی که هنوز زندهاند، محبت بیپایان مادرشان است.
مراقبتهای مادرانۀ ماه جبین
مراقبت سه فرزند جوان فلج و رسیدهگی به سایر اعضای خانواده برای یک زن دشوار است، اما ماهجبین میگوید که محبت مادرانه نسبت به فرزندانش او را توانایی میبخشد که به همهٔ امور منزل و خانوادهٔ خود به درستی رسیدهگی کند و هیچگاهی در مقابل پسران فلج خود کوتاهی نکند.
ساعت ۱۲ چاشت شده بود ماهجبین سفرۀ غذا خوری را آماده کرد و دو کاسه «قروتی» با دو پیاز خام و چند گیلاس آب آورد تا برای فرزندانش غذا بدهد.
ماهجبین در قدم نخست برای پسرانش به نوبت غذا داد، وقتی که فرزندانش دیگر غذا نخوردند، ماهجبین خودش به غذا خوردن آغاز کرد، این صحنه بیانگر محبت مادر رنجدیده نسبت به فرزندان فلجش میباشد.
ماهجبین میگوید: «این کار خیلی سخت است، هر روز با نگرانی و ترس از خواب بیدار میشوم و تمام روز را در کنار شان میباشم، او وقتها جوانتر بودم و بچههایم کوچک بودن، برایم آسان بود؛ اما حالا که اینها بزرگ شدند و وزن و قدشان در حال رشد است، کار خیلی سخت شده. بعضی وقتها که به تشناب میبرمشان، زورم نمیرسد و مجبور میشوم کش کش کرده ببرم شان.»
صحتیاب شدن فرزندان فلج یکی از رویاهای این مادر درد کشیده
بزرگترین رویاهای زندگی ماهجبین صحتمندی پسران فلج و دختر در حال تداوی او است که در وضعیت نامناسب به زندگی خود ادامه میدهند.
ماهجبین که درکنار پسران فلج خود نشسته بود و با محبت به آنان مینگریست و برای صحتیاب شدن آنها هنوز هم امیدوار است میگوید: «داکتران علت معلولیت بچههایم را گرفتگی رگهای عصاب شان دانست و گفت که قابل علاج استن؛ ولی علاج شان به پیسه زیاد و زمان زیاد ضرورت دارد که مه توان پرداخت اقدر پیسه را ندارم. برای تداوی هر کدام شان زیادتر از یک لک روپیه کار است.»
به گفته وی، شوهرش تمام روز به عنوان صفاکار در شفاخانۀ ولایتی غور کار میکند و با حقوق ماهانه پنج هزار افغانی نمیتواند پسرانش را درمان کند و یا هم به نیازمندیهای خانه رسیدگی نماید.
او گفت: «همیشه پیش خودم فکر میکنم که اگر بچههایم سالم بودند، حالا صاحب خانه میشدند، موتر میخریدند و مرا به گردش میبردند. ولی از خدا ناامید نیستم. انشاءالله آن روزی که این آرزوها برآورده شود، خواهد رسید.»
ماهجبین از افراد خیر خواست تا در درمان فرزندانش او را کمک کنند و وضعیت زندگیشان را بهبود بخشند.
GET IN TOUCH
NEWSLETTER
SUGGEST A STORY
PAJHWOK MOBILE APP