کابل (پژواک، ۲ جدی ۱۴۰۴): در حالی که آموزش، بازی و رشد سالم از حقوق اساسی کودکان بهشمار میرود، شماری از کودکان در شهر کابل بهدلیل مسؤولیتهای خانهگی و کار در بازار، از مکتب و تفریح باز میمانند؛ وضعیتی که به گفتهٔ روانشناسان، میتواند پیامدهای جدی بر سلامت روان و رشد آنان داشته باشد.
کودکان بر بنیاد قوانین جهانی، از جمله کنوانسیون حقوق کودک و همچنان آموزههای اسلامی، حق آموزش، تربیهٔ سالم و تفریح را دارند. کودکانی که به دلیل کار در خانه یا بازار از این حقوق باز میمانند، در واقع از حقوق مشروع انسانی و شرعی خود محروم میشوند و جامعه و خانوادهها مسؤولاند زمینهای فراهم کنند تا آنان بدون فشار، به آموزش، بازی و رشد سالم دسترسی داشته باشند.
کودکانی که به دلیل مسؤولیتهای سنگین از حق آموزش و تفریح محروم ماندهاند
محمدجمال (نام مستعار) باشندهٔ شهر کابل میگوید: «من خوردترین بچهٔ خانه ما هستم، هر کس که یک چیزی کارش شوه، مره صدا میکنه یک دقیقه شیشتن ندارم. مادرم صدا میکنه، پدرم، خواهرم، بی بی و بابه جانم هر کدام که یک چیزی کارشان شوه مره صدا میکنن، هیچ به درس خواندن نمیمانن.»
از صحبتهای جمال هویدا است که از کار زیاد در امور منزل خسته شدهاست. او افزود: «بسیار وقتها معلمهایم سرم قهر میشن، لتم میکنن و فکر میکنن که روز گمی میکنم و درس نمیخوانم.»
اما این تنها محمدجمال نیست که با چنین مشکلی مواجه است، بلکه کودکان دیگری نیز وجود دارند که با این چنین مشکل مواجه اند؛ عدم درک خانواده از وضعیت آنان باعث شده که از تفریح و آموزش باز بمانند.
فقر، تنگدستی برخی کودکان مجبور به کارکردن نموده و در نتیجه از آموزش بازماندهاند.
در کوچهها و پس کوچههای شهر کابل کودکانی وجود دارند که در کارهای مختلف مصروف اند تا بتوانند با کمایی چند افغانی در اقتصاد خانواده نقش ایفا نمایند.
در مقابل رستورانت «برگ کانتنیتال» در شهر نو کابل، کودکی کنار یک وزن شیشهیی نشسته بود و بیوقفه هر عابر را صدا میکرد: «خاله، خودت را وزن کن، کاکا، وزن نمیکنی؟ هله وزن کنین، یک نفر ۱۰ روپیه؛ ماشین ما کمپیوتری است، درست نشان میته.»
او که نخواست نامش در گزارش ذکر گردد، این جملات کوتاه را پیهم و بدون وقفه بیان میکرد و هر عابر را با دقت تمام تماشا مینمود تا بتواند برای خود مشتری جذب کند.
او برای لحظهای آرام میشد و دستان سردش را با فشار دادن یکدیگر و یا پف کردن حرارت دهنش گرم میکرد، اما دوباره این جملات را تکرار میکرد.
وی در صحبتی با آژانس خبری پژواک گفت که در هوای گرم و در هوای سرد مجبور است که کار کند و مقداری پول کمایی کند در غیر آن پدرش که در همین منطقه بوتدوزی میکند، نمیتواند مصارف خانواده شان را تامین کند.
این پسر ۱۱ ساله که در صنف چهارم یکی از مکاتب شهر کابل درس میخواند گفت: «روزانه هفت صبح به مکتب میروم و ساعت ده بجه از مکتب که رخصت شدم، سر کارم میآیم و تا شش شام همراه پدرم میباشم، یگان روز ۵۰ و یگان روز ۳۰ روپیه کار میکنم و گاهی روزها زیادتر پیدا میکنم.»
وی که همراه خانوادهاش در منطقهٔ تایمنی شهرکابل در یک خانهٔ کرایی زندهگی میکند، میگوید: «شام که خانه میروم، باید از مسجد نزدیک خانهٔ خود آب برای نوشیدن بیاورم؛ زیرا در خانه نل آب وجود ندارد و به دلیل خشکسالیها چاه خشکیدهاست.»
مسوولیتهای بیش از حد وقت درس خواندن و تفریح را از این پسر ربوده، او حتی نمیتواند که به آینده اش فکر کند. او میگوید که بیشتر روزها به دلیل عدم انجام کار خانگی و نخواندن دروس از سوی معلمین خود مورد سرزنش قرار میگیرد و حتا برخی اوقات معلمش او را لت و کوب نیز کردهاست.
اما این تنها این پسر نیست که مشکلات روزگار او را مجبور به کار کردن کردهاست، پسران دیگری نیز وجود دارند که مجبور اند در شهر و بازار کار کنند تا بتوانند در اقتصاد خانوادههای شان سهیم شوند.
حمزه ۱۱ ساله یکی دیگر از همچو پسران است که در منطقهٔ قلعهٔ فتحالله شهرکال ساجق فروشی میکند؛ زیرا پدرش دید چشمان خود را از دست داده و او مجبور است که کار کند.
حمزه و برادر کوچکترش به دلیل مشکلات اقتصادی نتوانستهاند به مکتب بروند، اما میگویند که به مدرسه میروند و علوم دینی را فرا میگیرند.
حمزه و برادر کوچکش که در همین منطقه خریطه پلاستیکی میفروشند، روزانه تا ۲۰۰ افغانی عاید به دست میآورند که با آن با مشکلات نیازمندیهای خانوادۀ شان را رفع میکنند.
حمزه میگوید، علاقهٔ زیاد داشت که مانند سایر همسن و سالانش به مکتب برود و درس بخواند، اما مشکلات زندهگی این حق را از او گرفتهاست.
حمزه ۵ شام پس از این که به خانه میآید، قرآن کریم را میگیرد و با برادر کوچکش به مدرسهٔ نزدیک خانه شان میرود.
این پسر کوچک میگوید: «شب که از مدرسه میآیم از بس که زله و مانده میباشم، خوابم میبرد.»
حمزه خوش دارد که در اوقات بیکاری فوتبال بازی کند، اما مسوولیت اعاشه خانواده وقت تفریح و بازی را نیز از این کودک گرفته است.
وی که میگفت یگانه آرزویش این است که چشمان پدرش بهبود یابد، از امارت اسلامی خواست تا با نیازمندان و فقرا کمک نماید.
آگاهان: کودک سالم امروز، جامعۀ سالم فردا را میسازد
مفتی شمسالرحمان فروتن ،يک تن ازعالمان دين گفت: «محمد رسولالله (ص) در رابطه به اطفال فرموده است کسی که بر اطفال ما ترحم نکند، از بزرگان مان را احترام نکند، از جملۀ ما نیست.»
وی افزود، اطفال دو نوع حقوق دارند، یکی حقوق مادی و دوم حقوق معنوی؛ حقوق مادی این است که به صحت، غذای، لباس و مکان آنها توجه شود، حقوق معنوی این است که در گوش شان آذان داده شود، تربیۀ خوب شود، مطابق روحیۀ اسلامی تربیه شود و همچنان نام نیکو بالای شان گذاشته شود.
منبع میگوید، زمانی که از مرحله طفلویت بیرون میشود، به وجه احسن به تعلیم و تربیۀ او رسیدهگی شود تا باشد که برای مستقبل جامعۀ انسانی مصدر خدمت قرار بگیرند.
از سوییهم، داکتر شرفالدین عظیمی، استاد دیپارتمنت روانشناسی پوهنتون تعلیم و تربیه کابل، به پژواک گفت، کارهای سنگین خانهگی متأسفانه تأثیرات بسیار منفی بر کودکان دارد و باعث خستهگی روانی و ذهنی آنان میشود؛ زیرا مغز کودک توان تحمل فشار زیاد را ندارد و بیشتر برای بازی و یادگیری ساخته شده، نه انجام کارها و مسؤولیتهای سخت.
به گفتهٔ او، کودکانی که مجبور به کار در خانه یا بیرون میشوند، احساس میکنند نسبت به دیگر کودکان کمتر ارزشمند اند و خودپنداریشان آسیب میبیند.
وی افزود، کودکانی که زیاد کار میکنند، معمولاً ترسو، دلزده، مضطرب و کمانرژی هستند و برعکس، کودکانی که کمتر زیر فشار قرار میگیرند، شادتر و فعالتر اند. همچنان کودکانی که مسؤولیتهای سنگین بر دوش دارند، بیشتر دچار پرخاشگری و عصبانیت میشوند.
به گفتۀ عظیمی، نبود بازی و تفریح تأثیرات منفی جدی بر رشد کودک دارد و سبب میشود مغز به شکل درست رشد نکند، مهارتهای اجتماعی بهخوبی شکل نگیرد، مدیریت احساسات دشوار شود و اعتمادبهنفس کاهش یابد؛ در نتیجه در بزرگسالی نیز بهصورت فردی خسته، ناامید و بیانگیزه ظاهر میشوند.
او از خانوادهها خواست: «کودکان را زود بزرگ نسازید و کارهای بزرگسالان را بر دوششان نگذارید. کار کودک باید بازی و آموزش باشد، نه زحمت، فشار و مسؤولیتهای سنگین … کودک سالم امروز، جامعه سالم فردا را میسازد.»
در همین حال، پرویز نوری، یک تن از رواشناسان گفت، یافتههای تازهٔ روانشناسی رشد نشان میدهد که مشارکت محدود کودکان در امور خانواده، اگر در حد توان و سن آنان باشد، میتواند مفید واقع شود؛ اما زمانیکه کودک ناگزیر نقش بزرگسال را بهعهده بگیرد، این وضعیت به بروز سلسلهای از مشکلات جدی در روند رشد او منجر میشود.
وی افزود، بربنیاد پژوهشهای انجامشده، کار کودک زمانی آسیبزا تلقی میشود که مانع بازی و آموزش او گردد، خواب کودک را مختل کند، فشارهای روانی ایجاد نماید، نقش بزرگسال را بر دوش او بگذارد و یا کودک را وادار به کاری فراتر از توان جسمی و روانیاش سازد.
موصوف تفریح را نیاز اساسی کودک خوانده افزود، خانوادهها میتوانند حتی با امکانات محدود، توجه بیشتری به سلامت روان کودکانشان داشته باشند؛ از جمله روزانه ۱۵ تا ۲۰ دقیقه با کودکان گفتوگو کنند، با آنان بازی نمایند و در حد معقول در برخی مسایل خانوادهگی از نظرشان مشورت بگیرند.
GET IN TOUCH
NEWSLETTER
SUGGEST A STORY
PAJHWOK MOBILE APP