Language

Don't you have an account with Pajhwok Afghan News?

Click here to subscribe.

افغانستان؛ از بحران تا ثبات
افغانستان؛ از بحران تا ثبات

افغانستان در نیم قرن اخیر مسیری پُرآشوب، پیچیده و سرنوشت‌ ساز را پشت سر گذاشته است. این پنج دهه، نه صرفاً دوام حوادث سیاسی و نظامی، بلکه بازتابی از تلاش یک جامعه برای بقا، تعریف هویت و یافتن جایگاه شایسته در نظام منطقه‌ ای و بین‌المللی بوده است. تحولات پیهم، تغییر نظامها، مداخلات خارجی و کشمکش‌های داخلی، کشور را در وضعیتی قرار داده که بحران به یک امر انکار ناپذیر مبدل گردیده است. با آنهم، افغانستان هرگز از ظرفیت‌ های بالقوه تهی نبوده و همواره در دل بحران، امکان عبور به سوی ثبات را در خود حفظ کرده است. این مقاله با رویکردی ملی، بی‌طرف و واقع‌گرایانه می‌کوشد مسیر گذار از بحران به ثبات را با نگاه تحلیلی و آینده‌نگر بررسی نماید.

اگر به گذشتهٔ نزدیک و دور افغانستان نظر افگنده شود، روشن می‌گردد که بحران کنونی نه محصول یک عامل منفرد، بلکه نتیجهٔ همزمان چندین عامل تاریخی، ساختاری و محیطی است. ضعف در دولت‌ سازی ملی، ناتوانی در ایجاد اجماع پایدار میان نیروهای اجتماعی و تأثیرپذیری مداوم از رقابت‌ های منطقه ‌ای و جهانی، به ‌تدریج بنیان ‌های ثبات را فرسوده ساخته است. در بسیاری از مقاطع، به‌جای نهادها، اشخاص محور تصمیم‌گیری بوده‌اند و به‌ جای قانون، مصلحت‌ های مقطعی غلبه یافته است. این روند، اعتماد عمومی را تضعیف کرده و شکاف میان جامعه و ساختار قدرت را عمیق‌تر ساخته است.

وضعیت فعلی افغانستان را می‌توان حاصل انباشت همین تجربه‌های ناتمام دانست. امروز کشور در نقطۀ ایستاده که نه در وضعیت فروپاشی کامل قرار دارد و نه به ثبات پایدار دست یافته است. ساختار سیاسی هنوز از اجماع فراگیر ملی برخوردار نیست، اقتصاد ملی شکننده و وابسته باقی مانده و جامعه با چالش‌های معیشتی، روانی و اجتماعی دست‌وپنجه نرم می‌کند. در عین حال، موقعیت جغرافیایی افغانستان همچنان آن را به یکی از نقاط حساس جیوپولیتیک مبدل ساخته است؛ موقعیتی که هم می‌تواند منبع فرصت باشد و هم منشأ فشار که چگونه مدیریت شود.

برای درک عمیق‌تر این وضعیت، می‌توان بحران افغانستان را در چارچوب «درخت بحران» تحلیل نمود. ریشه‌های این درخت در عوامل بنیادینی نهفته است که طی دهه‌ها شکل گرفته‌اند. نبود یک الگوی فراگیر دولت‌سازی که همهٔ شهروندان را در خود بگنجاند، مداخلات مستمر خارجی با اهداف متعارض، اقتصاد غیرمولد و وابستهو مدیریت نادرست تنوع اجتماعی از جمله این ریشه‌ ها به‌شمار می‌روند. این عوامل در کنار هم، زمینهٔ شکل‌گیری بدنۀ از مشکلات ساختاری را فراهم ساخته ‌اند که شامل ضعف نهادهای پاسخگو، تمرکز قدرت بدون مشارکت واقعی و فقدان میکانیزم ‌های مؤثر حل منازعهٔ داخلی می‌گردد. شاخه‌های این درخت، همان پیامدهایی است که امروز بصورت فقر گسترده، مهاجرت، بی‌ اعتمادی عمومی و آسیب‌پذیری در برابر تحولات منطقه‌ای مشاهده می‌شود.

در دل این بحران، عناصر منفی و مثبت به‌صورت همزمان حضور دارند. عناصر منفی، که مولد و تشدیدکنندهٔ بحران‌ اند، شامل انحصار در تصمیم‌گیری، تضعیف اعتماد اجتماع، و وابستگی بیش از حد به منابع خارجی است. این عناصر اگر مهار نشوند، توان بازتولید بحران را خواهند داشت. در مقابل، عناصر مثبتی نیز وجود دارد که می‌تواند مبنای عبور از وضعیت کنونی قرار گیرد. جامعهٔ جوان و آموزش‌پذیر، دایسپورای فعال، فرهنگ تاریخی همزیستی، حافظهٔ جمعی استقامت در برابر دشواری‌ها و موقعیت جغرافیایی افغانستان به‌ عنوان حلقهٔ اتصال منطقه، از جمله ظرفیت‌هایی است که هنوز به‌گونهٔ کامل فعال نشده‌اند.

افغانستان امروز در وضعیتی قرار دارد که میتوان آن را وضعیت صفری نامید؛ حالتی که در آن، ظرفیت‌ها و چالش‌ها تا حد زیادی یکدیگر را خنثی ساخته‌اند. در این وضعیت، امکان حرکت به هر دو سو وجود دارد: یا بازگشت به چرخهٔ بحران و بی‌ثباتی، یا آغاز یک مسیر تدریجی به‌سوی ثبات. اهمیت این مرحله در آن است که تصمیم‌ ها و رویکردهای اتخاذ شده می‌تواند جهت آینده را تعیین کند. برخورد احساسی یا شتابزده با این وضعیت، خطر تشدید بحران را در پی دارد، در حالی‌که رویکرد عقلانی و مرحله‌بندی‌شده می‌تواند زمینهٔ خروج از بن‌بست را فراهم سازد.

رفع بن‌بست کنونی نیازمند ستراتیژی‌ است که بر پذیرش واقعیت‌ها، نه آرمان‌گرایی غیرعملی، استوار باشد. چنین ستراتیژی‌ باید منافع ملی را در محور توجه قرار دهد و از نگاه‌های تنگ ‌نظرانهٔ گروهی فاصله بگیرد. ایجاد اجماع تدریجی، تقویت نهادها به‌جای اتکا به اشخاص و بازسازی اعتماد میان جامعه و ساختار قدرت، از اصول اساسی این مسیر است. این روند، الزاماً زمان‌بر است، اما میتواند بنیان‌ های ثبات پایدار را زمینه سازی کند.

سفر افغانستان به‌سوی ثبات، ناگزیر باید در سه بُعد جیوپولیتیک، جیو‌اکونومیک و جیو‌ستراتیژیک به‌صورت همزمان دیده شود. در بُعد جیوپولیتیک، سیاست متوازن و پرهیز از قرارگرفتن در محور رقابت‌های خصمانهٔ منطقه‌ای اهمیت حیاتی دارد. افغانستان میتواند به‌جای میدان رقابت، به پل همکاری تبدیل شود. در بُعد جیو‌اکونومیک، تمرکز بر اتصال منطقه‌ای، ترانزیت و استفادهٔ معقول از منابع داخلی می‌تواند اقتصاد ملی را از حالت وابستگی بیرون آورد. در بُعد جیو‌ستراتیژیک، تأمین امنیت پایدار نه صرفاً از دید نظامی، بلکه از مسیر ثبات داخلی و همکاری منطقه‌ای ممکن است.

در این مسیر، عناصر مثبت باید به‌گونه‌ای هدفمند تقویت شوند تا به‌ تدریج جایگزین عوامل منفی گردند. سرمایهٔ انسانی کشور، اگر با آموزش، امید و مشارکت واقعی همراه شود، میتواند موتور تحول باشد. دین، فرهنگ و هویت ملی، که ریشه در تاریخ و باورهای مشترک مردم دارد، می‌تواند عامل انسجام و اعتمادسازی گردد. همچنان، حضور شهروندان افغانستان در خارج از کشور، در صورتی که با یک نگاه ملی مدیریت شود، میتواند منبع دانش، سرمایه و پیوندهای بین‌المللی باشد.

حفظ و انکشاف ثبات، پس از دستیابی نسبی به آن، خود نیازمند میکانیزم‌ های روشن و پایدار است. نهادینه‌ سازی قانون‌ مداری، مشارکت اجتماعی، توسعهٔ متوازن میان شهرها و قریه ها و پاسخگویی ساختارهای تصمیم‌گیر، از جمله عواملی است که میتواند ثبات را از حالت مقطه ای به حالت پایدار ارتقا دهد. بدون این میکانیزم‌ ها، هرگونه ثبات به ‌سادگی در برابر تکان ‌های داخلی و خارجی آسیب‌پذیر خواهد بود.

در نهایت، باید تأکید نمود که منافع ملی افغانستان در بقا، استقلال، ثبات و رفاه مردم آن خلاصه می‌شود. هویت ملی، مجموعۀ از تنوع‌ ها و اشتراک‌ هاست که اگر به ‌درستی مدیریت شود، نه‌ تنها تهدید نیست، بلکه سرمایۀ بزرگ برای آینده است. عبور از بحران به ثبات، نه یک جهش ناگهانی، بلکه سفری تدریجی و آگاهانه است؛ سفری که تنها با عقلانیت، صبر، مسئولیت ‌پذیری و ترجیح منافع ملی بر هر ملاحظهٔ دیگر، می‌تواند به سرمنزل مقصود برسد.

نویسنده: فیض محمد ځدران

این مقاله بيانگر نظر نویسنده است، پژواک در قبال آن مسووليتى ندارد.

GET IN TOUCH

SUGGEST A STORY

آژانس خبری پژواک علاقمند است تا گزارش های شما را نشر کند. در صورت تمایل با کلیک کردن بر روی این لینک با ما تماس بگیرید.

PAJHWOK MOBILE APP

اپلیکیشن پژواک را بر روی تلفن هوشمند خود نصب کنید تا آخرین خبرهای ما را دریافت کنید. بیشتر