کابل(پژواک، ۲۷ جدی۹۹): عالمان دین، ضمن تاکید برعدم “دارالحرب” بودن افغانستان، اظهاراتی در مورد “دارالحرب” خواندن این کشور را بی اساس می دانند و سخنگوی طالبان نیز می گوید که “افغانستان را کسی دارالحرب اعلام نکرده است.”
این در حالی است که بعضی علمای که در افغانستان مستقر نيستند ادعا می کنند که افغانستان دارالحرب است، زیرا مسیحیان و یهودیان کشورهای غربی به افغانستان آمده و کشور را کنترل می کنند.
ذبیح الله مجاهد سخنگوی طالبان، در حالیکه می گوید او نمی خواهد از زوایۀ فقهی در مورد دارالحرب بودن یا نبودن افغانستان صحبت کند؛ زیرا منحیث سخنگو وظیفۀ او نیست که در مورد همچو مسایل صحبت کند؛ اما می افزاید: «در این مورد خو واضح است که افغانستان را کسی دارالحرب اعلام نکرده است و دارالحرب از خود شرایط دارد، بدون شک یکی دارالحرب بودن افغانستان است و یکی جریان و روند جهاد فعلی در افغانستان است که هر دو از هم جدا است، به خاطر پیشبرد جهاد فعلی که اشغال کشور را دفع می سازد و افغانستان را از اشغال می کشد، در عین حال هدف آن ایجاد دولت اسلامی است، نیاز به این ندارد که اول افغانستان دارالحرب گفته شود و بعد جهاد به پیش برده شود.»
خلیل احمد شنکر معاون حزب اراده ملت افغانستان در صبحت با پژواک، در اشاره به اظهارات ذبیح الله مجاهد می گوید، با توجه به این که طالبان با نیروهای خارجی آتش بس کرده و همچنان می گویند که افغانستان را کسی دارالحرب اعلام نکرده است، جنگ فعلی این گروه هیچ نوع توجیه ندارد و باید هر چه عاجل از کشتار مردم دست بکشند.
او گفت:«طالبان در گذشته به خاطر این که نیروهای خارجی در افغانستان حضور داشتند می جنگیدند، اما حالا طالبان با آنها صلح کرده اند و در برابر افغان ها که مسلمان و باشنده گان این سرزمین هستند، جنگ می کنند که از نگاه شرعی، هیج جایگاه دینی ندارد و ادامه جنگ آنها با نیروهای امنیتی افغان و کشتار افراد ملکی در انتحار و انفجار به جز از انزجار جمعی در برابر آنها هیچ پیامی دیگر ندارد و باید آنرا متوقف سازند.»
به گفته موصوف، طالبان که جزء این سرزمین هستند، نباید به خاطر اهداف دیگران دست به کشتار افغان ها بزنند و برای اهداف شان توجیه غیر منطقی ارایه بکنند.
تقسیم دنیا به دارالاسلام، دارالحرب، دارالکفر و دارالعهد؛ از کهنترین تقسیمات سیاسی در فقه سیاسی اسلام است. این تقسیم بر مبنای تعریفی است که در منابع مختلف و متفاوت نقل شده است.
در یک تعریف، دارالاسلام جایی است که تحت «سلطه» مسلمانان بوده و «احکام اسلامی» در آن اجرا می شود.
اما براساس یک مطلب نشر شده؛ فقهای مانند قاضی ابویوسف، امام مالک، امام شافعی و امام احمد بر این باورند که دارالاسلام ممکن است دارالحرب شود و این در شرایطی است که احکام شرک در آن اجرا گردد؛ زیرا ظهور اسلام وقتی است که احکام آن اجرا شود؛ در غیر این صورت، دارالحرب خواهد بود.
اما منبع می افزاید که امام ابوحنیفه (رح) در باره تفاوت دارالحرب با دارالاسلام، بر سه نکته تکیه دارد: «الف- ظهور احکام کفر و نفوذ آن در آن دیار، ب- منطقه متصل به مناطق کفر و جنگ باشد و ج- در آن امانی برای مسلمان یا ذمی که با امان مسلمانان زندگی می کرده، وجود نداشته باشد. »
بر بنیاد مطلب نشر شده؛ در اینجا تفاوتی میان رأی ابوحنیفه با دو شاگردش ابویوسف و محمد بن حسن شیبانی وجود دارد. ابوحنیفه، در این باره که چگونه دارالاسلام، تبدیل به دارالحرب میشود، تحقق سه شرط مزبور را لازم می داند؛ در حالیکه دو شاگردش، تحقق یکی از آنها، یعنی ظهور احکام کفر در یک نقطه را در دارالحرب شدن آن کافی می دانند.
منبع می افزاید که شافعی، علاوه بر دارالحرب و دارالاسلام؛ یک دار عهد هم اضافه کرده که مربوط به سرزمینی است که مسلمانان با ساکنان کافر آن، عهد و پیمان دارند، چه خراج بدهند، چه قراردادهای دیگری مانند تجارت و مصالحه باشد.
در مطلب نشر شده آمده است: «در بلادی که مسلمانان و کفار با یکدیگر زندگی می کنند، این اختلاف وجود دارد که آن مناطق، دارالحرب است یا دارالاسلام؟ برخی اساس اسلامیت یک بلد را غیر قابل زوال دانسته و حتی اگر کفار حاکم شوند، همچنان آن را دارالاسلام می دانند و تکلیف می کنند که مسلمانان باید آن را از کفار بگیرند. برخی دیگر، بر این باوراند که در چنین مناطقی، اگر احکام اسلام جاری است و کفار محدود بوده و مانند ذمیان هستند، دارالاسلام است؛ اما اگر برعکس، کفار غلبه دارند، آنجا دارالحرب تلقی می شود.»
همچنان در یک مقاله – که نویسندۀ آن مولوی جمال الدین تایب است- ضمن اشاره به برخی موارد یادشده در مورد دارالحرب، در مورد تعریف دارالحرب به نقل از «کتاب ها» آمده است که دارالحرب، به کشور دشمن کفار در حال جنگ با مسلمانان گفته می شود.
آمریت افتاء ریاست مجمع علمی وزارت ارشاد، حج و اوقاف افغانستان، در مورد تعریف دارالحرب و اینکه افغانستان دارالحرب است یا خیر، به گونه مشرح پاسخ داده است. برای مطالعه پاسخ های ارایه شدۀ این وزارت اینجا را فشار دهید.
منبع می نویسد: «در مورد تعریف دارالحرب و دارالاسلام، فقیه مشهور فقه حنفی صاحب بدایع الصنایع می فرماید که معرفت و شناخت دارالحرب و دارالاسلام، مبتنی بر شناخت آنچه است که سبب دارالاسلام و دارالحرب قرار گرفتن یک کشور می گردد.»
این وزارت نیز در خصوص اینکه اطلاق دارالحرب به کدام کشور می شود، از سه شرط یادشدۀ امام ابوحنیفه رحمه الله، برای دارالحرب یادآوری نموده و به نقل از جلد سوم، صفحه ۳۴۹ کتاب مشهور فقه احناف (ردالمختار) نوشته است: ترجمه: «دارالاسلام دارالحرب قرار نمی گیرد، مگر اینکه سه شرط در آن پیدا گردد؛ یکی اینکه احکام اهل شرک در آن کشور جاری گردد؛ دوم اینکه آن کشور متصل به دارالحرب باشد؛ سوم اینکه هیچ مسلمان و ذمی در امان نمانند، مثل امانی که از قبل داشتند.»
اما این منبع نیز می افزاید که نزد صاحبین، یعنی امام ابویوسف و امام محمد رحمه الله، برای دارالحرب قرار گرفتن یک کشور، فقط یک شرط است و آن اینکه احکام اهل کفر در آن علناً اجراء گردد؛ چنانچه در صفحه ۱۳۱ جلد هفتم بدایع الصنایع آمده است: ترجمه: «دارالاسلام، دارالحرب قرار می گیرد؛ در صورتی که احکام کفر در آن جاری گردد.»
به نقل از این منبع؛ دارالحرب، در صفحه ۲۰۶ جلد بیستم «الموسوعه الفقهیه الکوینیه» نیز چنین تعریف شده است: «دارالحرب، قسمتی از زمین را گویند که احکام کفری در آن ظاهراً اجراء گردد.»
آمریت افتاء ریاست مجمع علمی وزارت ارشاد، حج و اوقاف، می افزاید که صاحب بدایع در توجیه قول صاحبین می نويسد که اضافت و نسبت دار، به اسلام و کفر، به خاطر ظهور اسلام و کفر می باشد و ظهور این ها با ظهور احکام آنها همراه می باشد؛ بناءً دارالاسلام، جایی را گویند که احکام اسلام در آن ظاهر باشد و همچنان دارالحرب، جايی را گویند که احکام کفر در آن ظاهر باشد.
منبع، به نقل از صفحه ۱۳۱ جلد هفتم بدایع الصنایع می نویسد که در توجیه قول امام ابوحنیفه رحمه الله گفته شده است که هدف از اضافت دار، به اسلام و کفر، نفس اسلام و کفر مراد نیست؛ بلکه هدف از آن امن و خوف می باشد؛ به این معنی که اگر کشوری که مسلمانان مطلقاً در امن باشند (حمایه قانونی، سیاسی و اجتماعی داشته باشند) و کفار مطلقاً در خوف باشند، دارالاسلام است؛ و برعکس اگر کفار مطلقاً در امن باشند (حمایه قانونی، سیاسی و اجتماعی داشته باشند) و مسلمانان در خوف باشند، دارالحرب می باشد.
احکام دارالحرب:
مولوی جمال الدین تایب نوشته است که محل جنگ و فرض بودن جهاد بر ضد آن، فرض بودن هجرت از دارالحرب، نبود قصاص قتل در دارالحرب و…، از احکام دارالحرب می باشند.
اما وزارت ارشاد، حج و اوقاف، موارد ذیل را به عنوان احکام دارالحرب ذکر کرده است:
«۱- نزد فقهای احناف در دارالحرب؛ حدود و قصاص اجراء نمی شود، ولی نزد امام مالک و امام شافعی، در دارالحرب هم حدود و هم قصاص جاری می گردد؛ ولی نزد حنابله در دارالحرب، حدود و قصاص واجب می شود؛ ولی تطبیق آن بعد از برگشت دارالاسلام صورت مى گیرد. (الموسوعه الفقهیه، جلد بیستم صفحه ۲۰۹)
۲- وقوع تفریق بین زوجین، یعنی هر گاه از میان زوجین، یکی دارالحرب را ترک نموده و به دارالاسلام هجرت کند و دیگری، دارالحرب را ترک نکند؛ نزد فقهای احناف، میان زوجین تفریق صورت می گیرد؛ ولی نزد جمهور فقها، تفریق صورت نمی گیرد.
۳- ممنوعیت فروش اسلحه به دارالحرب.
۴- اگر دارالحرب طوری باشد که در آن، مسلمانان به اظهار و اجرای اعمال دینی خود قادر نباشند و به هجرت و ترک دارالحرب قادر باشند، هجرت بر آنها واجب است. (الموسوعه، همان جلد، ص ۲۰۷)
۵- عدم مصئونیت جانی و مالی کسانی که در دارالحرب زندگی می کنند. (الموسوعه، همان جلد، ص ۲۱۴)
افغانستان دارالحرب است یا خیر؟
بر بنیاد گزارش ها، عالمان دینی از کشورهای هند، ترکیه، عربستان سعودی، پاکستان، لبنان، فلسطین، مصر، عراق، ایران و اندونیزیا در یک کنفرانس در ترکیه در سال ۱۳۹۲ فیصله کرده بودند که «افغانستان یک کشور اسلامی است و نمی توان به آن دارالحرب خطاب کرد و یا شهروندان آن را مباح الدم خواند.»
هممچنان گزارش ها نشان می دهد که شورای علمای افغانستان نیز گفته است که افغانستان دارالحرب نیست.
در همین حال، یک عالم دین که نمی خواهد نامش در گزارش ذکر شود، نیز در این مورد به آژانس خبری پژواک گفت که افغانستان دارالحرب نیست؛ زیرا به گفتۀ او در افغانستان شرایط دارالحرب بودن، با وجود اینکه «ظلم، فحشا، منکرات و نابسامانی ها» جریان دارد، صدق نمی کند و مسلمانان می توانند به مسجد بروند، روزه بگیرند، دعوت بکنند و حج بروند.
این عالم دین گفت: «حتی به کشورهای اروپایی که درآنجا، جان مسلمانان در خطر نیست و مسلمانان می توانند آزادانه شعایر دینی را انجام بدهند، نمی توانیم دارالحرب بگوییم.»
این عالم دین افزود در ساحه ای که جان مسلمانان با خطر مواجه باشد و مسلمانان نتوانند آزادانه شعایر دینی شان را انجام دهند، در آنجا به خاطر دفاع از ظلم و دفاع از منطقه، جهاد روا است.
آمریت افتاء ریاست مجمع علمی وزارت ارشاد، حج و اوقاف نیز در مورد اینکه افغانستان دارالحرب است و یا خیر؟ می نویسد که افغانستان در گذشته های بسیار دور، دارالاسلام بوده، حالا هم دارالاسلام است و دارالحرب نمی باشد؛ چون تعریف دارالحرب، بر آن صدق نمی کند و تعریف دارالاسلام، بر آن صدق دارد.
منبع در پاسخ به سوال یادشده می افزاید:« چون احکام کفری در این وطن، ظاهراً نه تنها قابل اجرا نیست، بلکه رسماً ممنوع قرار داده شده است و همچنان مسلمانان از امنیت کامل قانونی، سیاسی و اجتماعی برخوردارند و حتی گفته می توانیم که از لحاظ قانونی که مبنای مشروعیت نظام ها را تشکیل می دهد، از همه کشورهای منطقه، در موقعیت بهتر و نزدیکتر به اساسات اسلامی قرار دارد.»
در ماده سوم قانون اساسی افغانستان آمده است: «در افغانستان، هیچ قانون نمی تواند مخالف معتقدات و احکام دین مقدس اسلام باشد.»
ذبیح الله مجاهد سخنگوی طالبان میگوید: « جهاد فعلی به فتوای علماى افغانستان، ۲۰ سال است که در برابر یورش و اشغال امریکا آغاز شده است و تا حال اثرات اشغال باقی است و اینجا حکومت اسلامی واقعی که بیرق آن مزین با کلمه طیبه داشت، فرود آورده شد توسط بی ۵۲، توپخانه و حملات نظامی، تا که پس نظام ساخته نشود و تا که بار دیگر افغان ها احساس استقلال نکنند، جهاد وجیبۀ ما است و به پیش برده می شود، این نیاز به این ندارد که افغانستان را دارالحرب اعلام بکنیم و یا نکنیم. فلهذا در این مورد نباید شک بکنیم که جهاد فعلی، حق مشروع افغان ها است و حق ملت ما است؛ تا که از کشور و ارزش ها خود دفاع بکند و تا اینکه ارزش های ما احیاء شود و کشور ما استقلال خود را به دست بیاورد… جهاد فعلی، تا ریشه کن کردن عوامل آن و تا دفع اشغال، ریشه کن ساختن فساد و ایجاد نظام اسلامی در افغانستان ادامه پیدا می کند.»
این در حالی است که شیخ رحیم الله مسئول دارالعلوم «زبیریه» در شهر پشاور پاکستان که باشنده اصلی ولسوالی پچیرآگام ننگرهار است، یک ویدیو از سخنان خود را در ۲۱ اکتوبر سال ۲۰۲۰ میلادی در صفحه یوتیوب و فیسبوک خود منتشر کرده، محمد اشرف غنی رییس جمهور افغانستان و نیروهای امنیتی این کشور را «عساکر دجال» یاد نموده و گفته است: «اگر پولیس است، یا امنیت است، یا مشرف است و یا سلمان ترمپ است، هر بلاهی که است، ضرر آنها از کافر کرده برای مسلمان زیادتراست. برای کافر؛ مسجد، مدرسه و خانه مسلمان معلوم نیست، پرسیده شده است کافری که به ملک مسلمان بیاید و بعضی از قبایل مسلمانان با کافران همکاری کنند، حکم آن چه است؟ حکم شان دارالحرب است، افغان هایی که با ترامپ همکاری می کنند، حکم آن دارالحرب است، کشتن آنها فرض است، کشتن اشرف غنی و سربازان او واجب است؛ زیرا آنها از کلیسای ها نگهداری می کنند و کشتن آنها مانند امریکایی ها واجب است.»
اما مولوی محی الدین منصف نماینده مردم کاپیسا در مشرانو جرگه می گوید: «متاسفانه موضع گیری که از مسئولان مدارس پاکستانی صورت می گیرد، نشان دهندۀ آن است که این ها عالم نیستند، به نام عالم موضوعات استخباراتی را به پیش می برند، افغان ها مسلمان بوده اند و مسلمان می باشند، عساکر نیروهای خارجی که در افغانستان حضور دارند، به اساس یک پیمان و به اساس ضرورت آمده اند، شریعت هم مجاز می داند تا کشوری که نیاز داشته باشد، می تواند از کشور دیگر کمک بخواهد، در اوایل اسلام هم اینچنین شده است.»
مخدوم ابدالله محمدی نماینده مردم سمنگان در ولسی جرگه نیز می گوید: «عالمی که بگوید افغانستان دارالحرب است، او علمیت شرعی ندارد و بر مسلمان بودن او باید شک کرد. در افغانستان هیچ قانون نمی تواند در تضاد با شریعت اسلام باشد؛ اما در برخی کشورهای اسلامی، قوانین غیر اسلامی وجود دارد. هر کسی که فتوا بدهد که افغانستان دارالحرب است، او عالم نیست. بعضی از علمای حکومتی پاکستان که چنین فتوا را صادر کرده اند، ریشۀ آنها از استخبارات آن کشور آب می خورد.»
عرفان الله عرفان نماینده مردم کابل در ولسی جرگه و استاد پوهنځی شرعیات در یک پوهنتون خصوصی، در مورد گفت: «در افغانستان هم رهبران مسلمان هستند و هم اکثر قوانین در افغانستان گرفته و مستنبط از احکام فقهی و اساسات دینی است و اگر کسی افغانستان را دارالحرب اطلاق کند، این چنین اظهارات مغرضانه است و جایگاه شرعی و اسلامی ندارد.»
بازدیدها: 558
GET IN TOUCH
NEWSLETTER
SUGGEST A STORY
PAJHWOK MOBILE APP