کابل (پژواک، ۷ ثور ۱۴۰۱): به باور آگاهان، هفتم و هشتم ثور در تاريخ افغانستان روزهای فراموشناشدنی اند که با رويدادهای متفاوت پیامدهای يکسان داشته و توصیۀ آنها به حکومت فعلی این است تا برای رسیدن به صلح پایهدار در کشور، زمینۀ زندهگی آرام و آسوده که همه به شمول زنان، حق تعلیم و کار را داشته باشند، فراهم کند.
آگاهان میگویند، هفتم ثور سال ۱۳۵۷ سرآغاز بدبختیها و جنگ در افغانستان بود و با بهقدرت رسیدن مجاهدین در هشتم ثور سال ۱۳۷۱، رهبران جهادی نتوانستند، بر ایجاد یک نظام قانونمند و زندهگی مرفه که آرزوی هر افغان بود، نایل شوند که این خود باعث ایجاد اغتشاشات بیشتر و مهاجرت مردم به کشورهای خارجی گردید.
کودتای خونين هفتم ثور، از سوی خلقیهای طرفدار کمونيزم به رهبری نورمحمد ترکی صورت گرفت، در نتیجۀ این کودتا، سردار محمدداؤود خان رئیسجمهور افغانستان با شماری از اعضای خانواده و منصبداران وفادارش پس از مقاومت شديد، کشته شدند.
ولی فروزان، آگاه روابط بینالملل است. او تعداد زیادی از اقارب خود را با به قدرت رسیدن «حزب دموکراتیک خلق و پرچم» از دست داده و به همین دلیل تحقیق و مطالعات زیادی در ارتباط به این کودتا انجام داده است؛ چون به گفتۀ او، «میخواستم بدانم چرا حکومت وقت مردم را میکشند؟ چون در آن زمان هیچدلیلی برای کشتن مردم وجود نداشت و مردم هم مسلح نبودند.»
فروزان میگوید، در اصل نباید کودتای داؤود خان صورت میگرفت؛ چون به گفتۀ او، در اواخر حکومت شاهی ظاهرشاه خصوصاً «دهۀ دموکراسی» اصلاحات قابل ملاحظهیی بهوجود آمده بود و باید در آن اصلاحات بیشتر بهوجود میآمد، نه اینکه کاملاً نظام فرومیپاشید.
او در ادامه افزود، با به قدرت رسیدن حزب دموکراتيک خلق با یک «کودتای خونین» که از طرف اتحاد جماهير شوری حمايت میشد، حکومت وقت بدون درنظرداشت فرهنگ و باورهای مردم افغانستان، قوانين سختگيرانهیی را تحت عنوان اصلاحات وضع کرد.
وی درادامه میافزاید: «هنوز چندماهی از حکومت خلقیها نگذشته بود که مبارزه عليه رسم و رواجها، باورهای دينی و مذهبی مردم را در پيش گرفتند؛ تعداد زیادی از علماء، روشنفکران، متنفذين و حتا مردم عادی را به بهانههای مخالفت با رژيم، روانۀ زندان ساخته يا اعدام کردند که این وضعیت فضای زندهگی و نفسکشيدن را برای مردم تنگ ساخته بود.»
به گفتۀ فروزان، فشارها و فرامين نورمحمد ترکی و حفيظالله امين «رهبران حزب دموکراتيک خلق» که بيشتر در تضاد با باورهای دينی و عرف مردم قرار داشت، به همین دلیل واکنشهای شديدی عليه رژيم را برانگيخت و خيزشهای مردمی و جهاد عليه رژيم حاکم از ولايات مختلف افغانستان، باعث جنگهای مسلحانه چهاردهساله علیه حکومت وقت گردید.
از دید او، کودتادی هفت ثور یک روز تاریک در تاریخ افغانستان است که زمینۀ اغتشاشات بیشتر را در کشور فراهم کرد.
فروزان اما در ارتباط با هشتم ثور سال ۱۳۷۱ و بهپیروزیرسیدن مجاهدین میگوید، قبل از پیروزی، مردم به مجاهدین بسیار دل بسته بودند و بیشتر از ۹۰ درصد مردم از این گروه حمایت میکردند؛ اما به گفتۀ او، اختلافات میان رهبران تنظیمها با بهقدرت رسیدن مجاهدین بیشتر شد؛ به همین دلیل، اعتماد خود را در میاد مردم از دست دادند.
او همچنان افزود: «هنگامی که مجاهدین به کابل آمدند؛ جنایات زیادی از دست شان رخ داد و باعث تباهی مردم شد. این وضعیت متشنج باعث شد تا طالبان بهوجود بیاید. بالاخره امریکا خواست، با ایجاد یک حکومت مرکزی متکی به آرای مردم بتواند، مشکل افغانستان را حل کند، اما حل نشد و همان سلسله تا حال ادامه دارد.»
به گفتۀ فروزان: «اختلافات داخلی همواره باعث فروپاشی نظامها شدهاست.»
در همین حال، ودیر صافی، آگاه امور سیاسی میگوید، در اصل اشتباه کودتای داؤود خان این زمینه را برای «حزب دموکراتیک خلق و پرچم» فراهم ساخت و این ذهنیت را برای مردم داد که هر کس میتواند، در تبانی با کشورهای خارجی، قدرت را بهدست بگیرد.
صافی با اشاره به کودتای هفتم ثور سال ۱۳۵۷ میگوید، پیامدهای این کودتا تنها سیاسی و نظامی نبود، بلکه فاجعبارترین حادثهیی بود که نصیب مردم افغانستان شد؛ چون «حزب دموکراتیک خلق» با بدست گرفتن قدرت نتوانستند، مقاومت و مخالفت مردم را فروبنشاند و مردم را طرفدار خود بسازد که باعث از بین رفتن نظام اجتماعی، اقتصادی و سیاسی در افغانستان و مهاجرت مردم به کشورهای مختلف گردید.
به گفتۀ صافی، حکومت وقت بقای خود را در حاکمیت نمیدیدند؛ به همین دلیل، نیروهای شوروی را به کمک خود خواستند.
در همین حال، از دید صافی، کودتای هفت ثور زمینه را برای هشت ثور مساعد ساخت، او با اشاره به هشتم ثور ۱۳۷۱ و بعد از آن گفت: «مجاهدین افغانستان با شهامت توانستند، قوای متجاوز شوروی را شکست دهند، اما با به قدرت رسیدن، جهاد را بدنام کردند و خلاف توقع مردم که آرزومند بهبودی وضعیت در کشور بودند، عمل کردند.»
که در نتیجۀ آن، روسیه شکست خود را پذیرفت و در کنفرانسی در سویس پذیرفت که قوای خود را از افغانستان بیرون کند.
به گفتۀ او، «تنظیمهای هفتگانه بر سر قدرت باهم جنگیدند و دست به تجاوز و چپاول اموال دولتی و مردم زدند» که به باور او این وضعیت نابسامان، باعث بهوجود آمدن یک جنبش جدید تحت نام «طالبان» گردید.
از دید صافی، در نتیجۀ هر دو این تغییرات (هفتم ثور ۱۳۵۷ و هشتم ثور ۱۳۷۱) که باعث از هم پاشیدن نظامهای قبلی شد، حکومتهای بعدی نتوانستند، با ایجاد یک قانون و نظام درست، یک زندهگی مرفه را که آرزوی مردم بود، به ارمغان بیاورند.
او با اشاره به جنگهای چهلساله در افغانستان، به حکومت فعلی افغانستان توصیه میکند که برای جلوگیری از یک جنگ دیگر در کشور، وطن را از خود کنند. به گفتۀ موصوف، وطن در صورتی از خود میشود که مردم و قلبهای مردم از خود شود.
صافی همچنان افزود، حکومت زمانی مورد تایید و احترام مردم خواهد بود تا ارشادات دینی را آن طور که به نفع مردم است، عملی کند و برای مردم زمینۀ زندهگی آرام و آسوده که همه به شمول زنان حق تعلیم و کار را داشته باشند، فراهم کند.
با این حال، انعامالله سمنگانی معاون سخنگوی حکومت سرپرست میگوید، افغانها بهای هفتم و هشتم ثور را پرداختهاند.
به گفتۀ او، پس از هفتم ثور زندهگی مسلمانان، اما پس از هشتم ثور با ناکامی رهبران جهادی، زندهگی هر انسان در افغانستان دشوار شد.
GET IN TOUCH
NEWSLETTER
SUGGEST A STORY
PAJHWOK MOBILE APP