کابل ( مشارکت رسانه های آزاد/ پژواک ١٨ عقرب ٩٢): شمار زیادی از کودکان افغان، از مجبوريت در بدل مزد ناچيز کارهاى شاقه انجام مى دهند که برخى از آنها از اثر آن با مشکلات صحى، بازماندن از مکتب و حتى مرگ روبرو شده اند.
به اساس معلومات وزارت کار، امور اجتماعى، شهدا و معلولين، در افغانستان به دليل مشکلات اقتصادى ناشى از جنگ هاى حدود سه دهه اخير، ١،٩مليون طفل شش تا ١٧ساله کارهاى شاقه و غیر شاقه( سبک) را انجام مى دهند.
معلومات اين منبع بيانگر آن است كه از جمع کودکان ياد شده، ١،٢ مليون تن در بخش های توليد خشت، معادن ، زراعت، مالدارى و غيره اشتغال دارند.
به اساس قوانین ملی و بین المللی، کارهای شاقه که به رشد فكری و سلامت جسمی اطفال صدمه برساند، و مانع تعلیم کودکان شود، ممنوع قرار داده شده است.
اما يافته هاى مشارکت رسانه هاى آزاد (IMC) نشان مى دهد كه کودکان کارگر در افغانستان در وضعيت دشوار قرار دارند و حقوق آنها نقض مى شود.
در قانون کار افغانستان، کارهای شاقه اطفال زير ١٨ سال ممنوع است اما به اساس این یافته ها، کودکان افغان به دليل مشکلات اقتصادى خانواده هاى شان، در بدل مزد ناچيز ( ماهانه از حدود ۱۰۰۰ تا ١٣٠٠٠ افغانى ) کارهاى بسيار سنگينی را انجام مى دهند.
همچنان هرچند در قانون کار افغانستان، تنها اطفال بالاتر از ١٥ سال در کارهاى سبک که به صحت آنها مضر نباشد استخدام شده مى توانند و آنان نيز بايد در يک هفته بيشتر از ٣٥ ساعت کار نکنند، اما مشارکت رسانه ها دریافته است که شمارى از کودکان افغان در یک شبانه روز در معادن تا حدود ١٩ ساعت کار مى کنند.
به همين ترتيب برخى از کودکان کارگر از مکتب بازمانده اند. شمار دیگر که به مکتب می روند، به دليل نداشتن وقت کافى براى فراگرفتن درس، ناکام مانده و از مکتب دلسرد شده اند.
کودکان کارگر که برخى آنها را اطفال يتيم تشکيل مى دهند ، در شهرها نيز از وضعيت خوبى برخوردار نيستند اما در معادن بدترين وضعيت را دارند.
معدن ذغال سنگ
معدن گاومرگى دهنه تور ولسوالى دره صوف بالا در سمنگان، از معادنى است که از سوى مردم محل استخراج و دولت از استخراج کنندگان ماليه اخذ مى کند.
کودکان بين سنين ٨ تا ١٨ ساله در اين معدن کارهاى استخراج و انتقال ذغال توسط مرکب از مغاره ها به بازار دهنه تور را که حدود ٥ کيلو متر با معدن فاصله دارد، انجام مى دهند.
در جاده کنار دامنه کوه هاى بلند اين معدن که خاک آن را نيز توده هاى ذغال تشکيل مى دهد، اطفالی با موهاى مملو از ذغال، لباس چرکين و صورت سياه ديده مى شوند که توسط مرکب، ذغال را به بازار یاد شده انتقال مى دهند.
پير محمد يك تن از كارگران معدن گاومرگى مى گويد که در اين معدن به شمول دو پسر وى، بيش از ١٠٠ طفل كار می كند.
به گفته وى، اطفالی که ذغال را توسط مرکب انتقال مى دهند، ده هزار افغانى معاش دارند و وى که کندنکارى معدن را به اجاره گرفته است، ماهانه تا پنجاه هزار افغانى عايد دارد.
خال محمد ١٣ ساله يک تن از کارگران اين معدن که بعد از انتقال ذغال به بازار به طرف معدن مى رفت و ريگ با خاکه ذغال موجود در این مسیر زير پاهاى کوچکش مانع پيشروى او می شد، به مشارکت رسانه ها گفت که از دو سال به اين طرف در اين معدن کار مى کند.
او مى گويد که به شمول روزهاى جمعه روزانه حدود ١٩ ساعت ( از ساعت یک شب تا ساعت هفت و يا هشت شب آینده ) کار مى کند و در اين مدت حدود پانزده بار ذغال را توسط مرکب به بازار دهنه تور انتقال مى دهد.
خال محمد گفت که هر بار انتقال ، بار کردن و تخليه ذغال، بيش از يک ساعت را در بر مى گيرد و وی در بدل انجام این کار ماهانه ده هزار افغانى معاش دارد.
به گفته او به دليلى وى و برادر هشت ساله اش در اين معدن کار مى کند که پدرش از چندين سال به اين طرف مفقود شده و آنها نان آور فاميل خود مى باشند.
اين کودک مى گويد که شب ها را با کارگران معدن در خيمه سپرى مى کند و در هر ماه يک بار به خانه خود در قريه “موشک” اين ولسوالى مى رود و در یک ماه دو الى سه روز را با فاميل خود سپرى مى کند.
شمار ديگرى از کودکان کارگر اين معدن نیز با تاييد سخنان خال محمد مى گويند که به دليل مشکلات اقتصادى خانواده هاى شان مجبور اند که کارهاى شاقه انجام دهند.
خواستيم با انجنیر عوض رييس معادن ذغال سنگ دره صوف، در مورد چگونگى کار کودکان کارگر در اين معدن، حقوق آنها و مسايل ديگر گفتگو داشته باشيم ، اما حاضر به مصاحبه نشد.
معدن نمک
معدن نمک تاقچه خانه ولسوالى نمک آب ولایت تخار از معادن دیگری است که اطفال زیادی در آن کار مىکنند.
عبدالخبير ریيس شوراى انكشافی تاقچه خانه مى گويد:” بيش از ١٠٠٠ نفر در اينجا كار مى كنند كه بسيارى آنان را اطفال تشكيل مى دهند. حقوق اينها كاملا نقض شده است. معدن بايد قانونى شود و براى مردم معاش تعيين گردد. حق مردم در اينجا تلف مى شود، فايده آن را جلاب ها و يا دولت مى برد و مردم زحمت مى كشند كه حتى شكم شان هم سير نمى شود.”
اطفال کارگر این معدن نیز بیشتر در انتقال نمک توسط مرکب به بازار تاقچه خانه که حدود یک و نیم کیلومتر فاصله با معدن را دارد، کار می کنند.
اکثر کودکان مجبور اند که براى بدست آوردن پول، سنگ هاى نمک که تا حدود ٦سير وزن دارد، در محلاتى که تا ٤٥٠ متر حفر شده بر مرکب بار و به بازار تاقچه خانه غرض فروش انتقال دهند.
کودکان کارگر، نمک را در بازار می فروشند و با نفس هاى سوخته اين راه را که در كوه بلند عبور کرده است، می پیمایند.
عزت الله ١٥ساله باشنده تاقچه خانه در حالى که تازه از يک محل حفر شده بيرون آمد بوده، گفت که اين کار سنگين را از ده سالگى انجام مى دهد.
او مى گويد که همه روزه از ساعت ٣ صبح تا دو بعد از ظهر مصروف انتقال نمک توسط مرکب به بازار و همچنان بعضى اوقات کندنکارى نمک در معدن مى باشد.
او مى گويد که پدر و کاکايش نيز در اين معدن کار مى کنند و هر سه تن آنها روزانه سه الى چهار صد افغانى عايد دارند.
به گفته وى، اگر این کار سنگین را انجام ندهند، گرسنه خواهند ماند.
عبدالرازق يك تن از كارگران ديگر اين معدن می گويد:” خودم با دو پسرم در اين معدن كار مى كنم. يك پسرم ده ساله و ديگرش ٢٠ ساله مى باشد.اگر در معدن كار نكنيم گرسنه مى مانيم.”
او می گوید که وی با پسر ٢٠ ساله اش روزانه حدود ٥٠ سير نمک را استخراج می کند و پسر ده ساله اش توسط مرکب نمک را به بازار انتقال و سیر چهار افغانی می فروشد.
فدا محمد تاشى رييس معادن تخار نیز می پذیرد، کودکانی که در این معدن کار می کنند حقوق شان نقض می شوند. اما وی می گوید که قرارداد استخراج این معدن با یک شرکت خصوصی عقد شده و به اساس این قرارداد از استخدام اطفال در معدن جلوگيرى خواهد شد.
وی گفت که شرکت یاد شده به زودی کار را آغاز خواهد کرد.
محمد رفيع رفيق صديقى سخنگوی وزارت معادن افغانستان مى گويد، در معادنى که به شکل قانونى استخراج مى شود، به کودکان اجازه کار داده نمى شود.
وى گفت که قبلا قرارداد استخراج معدن نمک تاقچه خانه با يک شرکت خصوصى عقد شده بود اما به دليلى آن را فسخ کرد که کودکان را استخدام کرده بود.
صدیقی در مورد اين که استخراج معدن تاقچه خانه و گاومرگى قانونی یا غیرقانونی است گفت: “در تمام معادنى که فعالیت وجود دارد، تحت نظارت دولت است و هیچ امکان ندارد که خودسر استفاده گردد. وقتی مالیه اخذ میگردد این معادن خود سر نیست. در هرمعدن در هر ساحه که است ما خواستیم شغل زایی را ایجاد کنیم و کارگران از خود ساحه انتخاب گردند .”
او ادامه داد:” اگر واقعا اطفال در خود معدن کار می کنند و متصل به استخراج معدن شوند، جز مسایلی است که آمریت ما معیارهای قانونی را مد نظر نگرفته است، اما برداشت ما این است که در خود ساحه برای انتقال ذغال توسط مرکب آنان ( کودکان) منحیث یک رهنما کار می کنند نه این که در داخل معدن.”
همچنان او می گوید :”مسئله اين كه از اطفال كار گرفته نشود، اين مسووليت تنها براى وزارت معادن برنمى گردد، اما آنچه مربوط ما مى شود ما همان گونه عمل كرديم. اين مربوط مى شود به نهاد های امنيتی و نهاد هاى قضايى؛ چون استفاده غيرقانونی از معادن جرم است.”
دويم څارن نصرالله قوماندان بلوک پوليس در نمک آب می گوید که چندین بار اقداماتی را برای جلوگیری کار کودکان در این معدن نموده است، اما به دلیلی نتیجهاى در پى نداشته که خانواده های اطفال کارگر از مشکلات اقتصادی شکایت دارند و نمي پذيرند که جلو کار کودکان آنها گرفته شود.
زرشويى
کودکان در منطقه ملك هاى خطايان مربوط تالقان مرکز تخار ، ذرات طلا را از ريگ هاى کنار دريا به طريقه خاص شستشوى ريگ، جمع آورى مى کنند و اين عمل را “زرشويى” مى گويند.
زرشويان که شامل اطفال و بزرگسالان مى باشند، به شکل گروهى محلات کنار دريا را حفارى مى کنند، ريگ هاى بدست آمده را توسط زنبیل و سطل به محل شستشو انتقال مى دهند و از آن ذرات طلا را بدست مى آورند.
امام محمد سركارگر يک گروپ زرشويان مى گويد که در مجموع در منطقه خطايان حدود هفت هزار تن که حدود دو هزار تن آنها را کودکان تشکيل مى دهند، کار مى کنند و از درک فروش طلا که بدست مى آورند، روزانه از ١٥٠ تا ٢٠٠ افغانى عايد دارند.
وى اضافه کرد که کارگران این محل روزهاى جمعه و رخصتی های عمومی کار نمی کنند و پولى که از درک زرشويى بدست مى آروند، بدون در نظر داشت سن بين خود تقسيم مى کنند.
اما او گفت که سرکارگر هر گروه به دليلى که وسايل کار را در اختيار کارگران قرار مى دهد، دو حصه مستحق مى شوند.
نوراحمد پسر ١٤ ساله باشنده ولسوالی فرخار تخار و يک تن از این کارگران که با يک کودک حدود ١٣ ساله ريگ را در زنبيل انتقال مى داد، گفت که شب ها در خانه خواهرش می باشد، روزها در زرشویی کار می کند و روزانه ۲۰۰ افغانی عاید دارد.
وى گفت در فصل تابستان کار دهقانى مى کند و در خزان و زمستان مصروف زرشويى مى باشد اما در فصل بهار در زرشويى به دليل خطر آب خيزى کار کرده نمى تواند.
کارگران اين محل مى گويند که از ساعت هشت صبح تا ٥ عصر کار مى کنند.
توليد خشت
قرار احصایيه اتحاديه ملى كاركنان افغانستان، نزدیک به ٥٠ هزار کودک تنها در بخش توليد خشت در ولسوالى هاى ده سبز و قره باغ کابل، مصروف کارهای شاقه هستند.
به اساس معلومات اتحاديه داش هاى خشت پزى ده سبز، در اين محل در ٩٠٠ خشت پزى حدود ٣٠٠ هزار تن کار مى کنند.
یافته هاى مشارکت رسانه ها نشان مى دهد که حتى پسران و دختران ۶ ساله با اعضاى فاميل شان در توليد خشت کار مى کنند.
برخی کارگران بزرگ سال که در بدل توليد يک هزار خشت ٤٠٠ تا ٤٥٠ افغانى بدست مى آورند به پسران و دختران خود که در کار آنها را همکارى مى کنند، پول به عنوان مزد نمی پردازند.
آنها می گویند پولی را که بدست می آورند در نیازمندی های تمام اعضای فامیل به شمول کودکان خرچ می کنند، بنا بر اين نياز نيست که به کودکان شان مزد بدهند.
خيالى گل یک تن از کارگران بزرگسال يکى از داش هاى خشت پزى ده سبز در حالى که مى گفت در این محل توليد خشت به شمول 50 کودک ١٥٠ تن کار مى کند، افزود : “ما به اطفال خود ١٠يا ٢٠ افغانى مى دهيم و دل شان را خوش مى سازیم.”
نازى دختر شش ساله كه در این محل تولید خشت وظيفه پهلو زدن خشت های نيمه خشك را داشت و دور چشم و دهنش را خاك و گل فرا گرفته بود، با كلام كودكانه اش گفت :” در بتى خشت با پدرم كار مى كنم. روزانه ده افغانى مى گيرم و چيزهاى خوردنى مى خرم. صبح كه چاى مى خوريم اينجا كار مى كنيم و شام خانه مى رويم. “
اما مزد برخی کودکان کارگر تولید خشت مشخص می باشد.
ارشد 8 ساله باشنده ده سبز و یک تن از کودکان کارگرگفت :” غريبى است، تيكه دار پول را به پدرم ميته و پدرم به مه روزانه صد افغانى ميته.”
اما حاجى ارسلا مالک اين داش خشت پزى مى گويد که مالکان داش هاى خشت پزى کار را به مردان بزرگ سال به اجاره داده اند و مسووليت به کار گماشتن کودکان به کارگران بزرگ سال متوجه مى شود، زيرا آنها اطفال شان را به کار مى گمارند.
وى مى گويد:” ما اطفال را به كار نمى گيريم ، اما وقتى آنان ( کارگران بزرگسال) بالاى اطفال خود كار می كنند، ما مداخله كرده نمى توانيم.”
به گفته او ، در صورتى که مالکان داش هاى خشت پزى مانع کار اطفال شوند، کارگران بزرگسال و اجاره داران کار را رها مى کنند.
کارهاى شاقه کودکادن در پایتخت
قرار يک سروى صندوق وجهى اطفال ملل متحد (يونسف) ٣٧هزار طفل، در جاده هاى شهر کابل مصروف کارهای شاقه هستند.
اطفال در شهر کابل در کارهایی چون ترميم موتر، موترشويى، پلاستيک فروشى روى جاده ها، انتقال اموال مردم در کراچی های دستی و غيره کار مى کنند.
يافته هاى مشارکت رسانه هاى آزاد نشان مى دهد که اين اطفال کارگر که در بين آنها حتى کودکان حدود هفت ساله نيز وجود دارند، ماهانه از حدود یک هزار تا هفت هزار افغانى عايد دارند و برخى از آنها در ٢٤ساعت تا ١٧ساعت نيز کار مى کنند.
حميدالله ١٧ساله باشنده شهر کابل مى گويد كه روزانه در مارکيت میوه موترها را تخليه مى کند و بعد از آن تا يک شب به حيث شاگرد آشپز در هوتل همسفر کار مى کند.
به گفته او در ماركيت روزانه ١٠٠ تا ١٥٠ افغانى بدست مى آورد و در هوتل ماهانه سه هزار افغانى معاش دارد و در کنار معاش، غذای که از مهمانان اضافه مى ماند، نیز به خانه مى برد.
حميدالله مى گويد که از شش سالگى کارهای مختلف چون کيله فروشى و غيره را انجام داده و مجبور است که کار کند، زيرا پدرش کهن سال و مريض است و وى با برادر ٢٠ ساله اش که در مارکيت ميوه کار مى کند، به مشکل پول مصارف فاميل ١٧ نفره خود را در دريافت مى کنند.
حسين هفت ساله متعلم صنف دوم مکتب که در منطقه سيمناى پامير شهر کابل خريطه هاى پلاستيکى مى فروشد، مى گويد :”پدرم کراچی وان است، روزانه سه افغانى و يا کمتر کار مى کنم، در فاميل پنج نفر هستم، ما پول نداریم به همين خاطر کار مى کنيم، خانه را کرايه گرفتم.”
خطرات
به اساس معلومات وزارت کار و امور اجتماعى، در افغانستان بيش از شش و نيم مليون طفل کارگر، در معرض خطر قرار دارند.
یافته های مشارکت رسانه ها نشان می دهد که در برخى محلات کار چون معادن ذغال سنگ گاومرگى و نمک تاقچه خانه تدابير محافظتى براى کارگران وجود ندارد.
عوض علی يك تن از سركارگران معدن ذغال سنگ گاومرگی مى گويد که در این معدن کارگران لباس هاى محافظتى ندارند، تدابير ايمنى که مانع فروريختن معدن شود، موجود نيست و سر و کار کارگران با خاک و گرد ذغال مى باشد که مشکلات صحی را بار می آورد.
او مى گويد که دولت بايد راه حلی پیدا کند و به بهتر شدن زندگی اطفال فقيرى كه از مجبوريت دست به كار هاى شاقه مى زنند، توجه جدى نمايد.
قهرمان يك تن از کسانى که در گاومرگى ذغال سنگ را استخراج مى کند و کارگران را به کار گماشته اند، نيز تاييد مى کند که خطرات متوجه کارگران مى باشد.
او مى گويد:” معدن شكست دارد، در هر يك از اين معادن چنين واقعات بوده است. از اين حادثات زياد بوده كه اطفال از بين رفته اند، يك برادرم مدت ١٧ سال مى شود كه در معدن صدمه ديده است. “
وى بدون ارايه جزييات در اين مورد گفت که فروريختن معدن ذغال سنگ در ولايت سمنگان يکى از نمونه هاى خطرات موجود در معادن مى باشد.
معدن ذغال سنگ در منطقه “آبخورک” ولسوالی روی دوآب سمنگان به تاريخ ٢٣ سنبله فروريخت که در اثر آن ٢٧ تن کشته و ٣٠ تن ديگر زخم برداشتند.
محمد رفيع رفيق صديقی سخنگوی وزارت معادن و پتروليم افغانستان مى گويد که در قانون فعلى معادن موضوع مصوونيت کارگران “مجهول و مبهم” است اما اين وزارت طرح قانون جديد را تهيه نموده و بعد از تاييد شوراى وزيران به تاريخ ٥ جوزا سال روان به شوراى ملى فرستاده شده است .
به گفته او، در فصل سيزدهم اين طرح مسايل مصوونيت کارگران چون استفاده از البسه مخصوص و محافظتى و ساير موارد لازم جا داده شده است.
خطرات برعلاوه معادن در سایر کارها نیز متوجه اطفال است.
داكتر رضا نظری موظف در شفاخانه حوزوی مزار شريف مى گويد که به تاريخ ٢٢ سنبله سال جارى یک طفل ١٥ساله در جريان کار، حين برآمدن از چاه به چاه افتيده بود که بعد از انتقال به شفاخانه جان باخت.
همچنان داكتر سيد اسدالله سادات آمر پولی كلینيك شفاخانه صحت طفل كابل می گوید، آماری مشخص در مورد کودکان بيمار و مصدوم ناشى از کارهاى شاقه در این شفاخانه ثبت نمى شود اما اطفالى که به اين شفاخانه مراجعه کرده اند در جريان کار با مشکلاتى چون افتادن از بلندى ها، سوختگى و غيره مواجه شده اند.
بازماندن از مکتب
شمار زيادى کودکان کارگر که با مشارکت رسانه ها گفتگو نموده، مى گويند که به دليل مشکلات اقتصادى شامل مکتب نشده و يا مکتب را رها کرده اند.
همچنان لیست که ضميمه مکتوب شماره ٤٠٥ مورخ ١١- ٣ – ١٣٩٢ معارف ولسوالى نمک آب عنوانى قومندانى امنيه نمک آب نشان مى دهد که ١٠٥ تن ازشاگردان متوسطه “کبيرشهيد “اين ولسوالى به مکتب حاضر نمى شوند.
قومندانى يادشده رسما از قومندانى بلوک امنيتى پوليس خواسته است که شاگردان ياد شده را به مكتب حاضر سازند.
دويم څارن نصرالله قومندان اين بلوک مى گويد که هشتاد تن اين شاگردان در معدن نمک تاقچه خانه کار مى کنند.
وى می گوید :”ما ٨٠ تن را همراه با پدران شان در قومندانى جلب كرديم، والدين شان مى گويند كه اگر ما بالاى بچه ها كار نكنيم و مكتب بروند چه بخوريم؟ يگانه عايد ما همين كار مى باشد.”
او ادامه داد :” ما ٨٠ طفل را راهى مكتب كرديم، اما اين عملكرد ما جايى را نگرفت و آنان دوباره به كار مشغول شدند، ما ديگر كارى كرده نمى توانيم.”
همچنان نسيم ١٥ ساله يک تن از کارگران معدن ذغال سنگ گاومرگى مى گويد که کودکان کارگر در معدن به مکتب رفته نمى توانند و ناگزير اند که براى حل مشکلات اقتصادى شان کار کنند.
او در مورد خود می گويد:” مجبور استم در فاميل پنج نفر مى باشيم، پدرم فوت كرده و خودم بايد كار كنم.”
شماری از اطفال کارگر حتی در شهر کابل پایتخت کشور نیز از تعلیم که حق بشری آنها است، محروم هستند.
سجاد آغا ۱۳ ساله که در یک ورکشاپ کپی کشی در پروان سوم شهر کابل شاگرد است، می گوید که به دليل مشکلات اقتصادى، سال گذشته مکتب را رها کرده است.
او می گوید که در کنار یادگرفتن کار، مالک کپی کشی در یک هفته به او ۳۰۰ افغانی نیز می دهد که در مصارف روزمره از آن استفاده مى کند.
عقب ماندن در دروس
مطيع الله ١٣ ساله متعلم صنف ششم مكتب نسوان گذرگاه کابل مى گويد که از ساعت هفت صبح تا ١٢ ظهر به حيث شاگرد فلزکار کار مى کند و بعد از صرف نان چاشت به مکتب مى رود.
به گفته وى، چون پدرش مريض مى باشد و از مجبوریت باید کار کند اما کار کردن مانع پيشرفت او در دروس و مکتب شده است زيرا وقت کافى براى تکرار درس هاى مکتب را ندارد.
وى گفت که سال گذشته ناکام مانده است و علت آن اين بوده که به دليل خستگى کار در فلزکارى ، شب ها نیز نمى توانست که درس هاى خود را تکرار کند.
فريبا حيدرى استاد در ليسه نسوان گذرگاه كابل مى گويد به اساس احصایه که وی در اختیار دارد،شصت تن از شاگردان ذکور صنوف چهارم تا هفتم این مکتب بعد از وقت مکتب، کارهاى چون پلاستيک فروشى، موترشويى و غيره را انجام مى دهند.
به گفته وى،تعداد زياد اين اطفال که ۵۰ در صد آنان یتیم هستند در مکتب ناکام مى مانند زيرا وقت کافى براى فرا گرفتن دروس شان را ندارند.
كبير حقمل ریيس نشرات و سخنگوی وزارت معارف مى گويد که حدود دو ميليون طفل به دليل مشکلات اقتصادى ، امنيتى و فرهنگى از مکتب بازمانده اند.
او اضافه کرد :” عامل مهمی كه تاثير گذار است، مسايل اقتصادی است كه با تاسف پدران شان عايد كم دارند از اطفال بهره گرفته و به كار می گمارند كه در محروميت اطفال از مكتب دخيل می باشند.”
مشکلات صحى
فريبا حيدرى استاد در ليسه نسوان گذرگاه كابل مى گويد شاگردان این مکتب که کارهای شاقه را انجام می دهند به نحوى دچار تکاليف روانى شده اند،تمرکز فکرى ندارند و پرخاشگر مى باشند.
او در مورد شاگردانی که در کنار مکتب کار نیز می کنند ، مى گويد:” زمانى كه از آنان درس های گذشته پرسيده شود، يا گريه مى كنند و يا اين كه با عصبانيت در مقابل استادان استدلال كرده و كار در بازار را به رخ معلم ها مى كشند و مى گويند كه آنان درس خوانده نمى توانند و كار مى كنند.”
پوهنيار خيرالدين خيرخواه استاد پوهنځى روانشناسی پوهنتون كابل نیز می گويد،که کارهای شاقه در کنار سایر مشکلات صحی، اثرات سؤ بر روان نيز داشته می تواند.
به گفته او تحقیقی را که اخیرا در چهار مکتب در کابل و تخار انجام داده است ،نشان می دهد که ۸۹ در صد شاگردان اين مکاتب از مشکلات روانی چون افسردگی، گوشه گیری و غیره شکایت نموده اند.
وى گفت که در کنار اثرات سوی جنگ هاى طولانى،کارهاى شاقه يکى از عمده ترين عوامل مشکلات روانى در بين شاگردان يادشده مى باشد.
او می گوید که اين گونه اطفال پرخاشگر، فراری، بی باك ، قانون شكن و در ماحول،خانه و اجتماع مشكل آفرين می باشند.
داکتر خیرخواه خاطر نشان کرد که این چنین کودکان فراموشی پيدا می کنند و درس را یاد گرفته نمی توانند.
شمارى از کارگران معدن نمک تاقچه خانه نيز از درد اعضاى بدين شکايت داشتند.
اکرم بيک ١٦ ساله باشنده قريه شوراب مربوط مرکز ولايت تخار یک تن از گارگران معدن تاقچه خانه در حالى كه سرفه مى كرد، گفت:”مريض استم ، جان درد استم، شش هايم درد مى كنه و سينه و بغل مى باشم، كلينيك هم رفتم، اما اينجا چندان كلينيكى نيست و داكتران گفتند كه زور ما به تداوى ات نمى رسد، برو به شهر.”
وى که در بخش کندنکارى نمک در معدن کار مى کند، مى گويد که ناگزير در حالت مريضى نيز کار کند زيرا پدرش به دلیل بیماری که دارد کار کرده نمی تواند و وى بايد براى مصارف فاميل خود پول بدست آورد.
داكتر سيد اسدالله سادات آمر پولی كلینيك شفاخانه صحت طفل كابل می گويد که کارهای شاقه به خصوص در معادن ،کودکان را دچار مشکلات گوناگون صحی دیگر چون امراض تنفسی ، سل و آفات جدی دیگری نیز کرده می توانند.
او می افزاید:”در معادن چون اين ها با تجهيزات ایمنی مجهز نيستند، با صورت برهنه كار می كنند و شعاع های مضر در معادن وجود دارد كه آنان معروض به خطر اند. اين شعاع ها سرطانزا است و بلعيدن اين شعاع ها توسط اطفال، خطرناك تر از هر چيز ديگر است.”
وی خاطر نشان کرد که کارهای شاقه مانع رشد جسمی و روانی کودک می شود و بلند کردن وزن های سنگین، کودکان را با مشکلاتی چون رسیدن آسیب به ستون فقرات،شكستن استخوان ها، پوك شدن استخوان ها و غیره روبرو می سازند.
نقض قوانین ملی و بین المللی
کودکان افغان در حالی به دلیل انجام کارهای شاقه با مشکلات یادشده دست و پنجه نرم می کنند كه در ماده ۳۲ كنوانسيون حقوق طفل سازمان ملل متحد كه افغانستان نيز در سال ١٩٩٤ ميلادى با آن پیوسته، آمده است :”دول طرف کنوانسیون باید حق طفل را به حمایت در برابر استثمار و انجام هر کاری که می تواند مشقت بار باشد، با تحصیل طفل تداخل نماید و یا به رشد ذهنی، روحی، معنوی و اجتماعی طفل ضرر برساند به رسمیت بشناسد.”
همچنان به اساس مواد ۲۷ و ۲۸ این کنوانسیون، والدین و سایر سرپرستان طفل مکلف اند که در حدود امکانات و توانمندی های خود برای رشد کودک شرایط لازم را مهیا سازند، دولت های طرف کنوانسیون مطابق شرایط کشور و در حدود امکانات شان اقدامات لازم برای کمک به والدین و دیگر افراد مسوول مراقبت طفل را روی دست گیرند و برای اطفال زمینه تعلیم را مساعد سازند.
همچنان به اساس ماده سیزده هم قانون کار افغانستان، کار اطفال زير ١٨ سال در کارهای مضر صحت که خطر عدم رشد فزيکی و يا معلوليت در آن متصور باشد، ممنوع است.
در اين ماده برای کارکنان در عرصه کارهای خفيفه اکمال سن پانزده سالگی و برای کار آموزان اکمال سن چهارده در نظر گرفته شده است.
در همين حال در ماده ۴۹ قانون اساسی افغانستان آمده است که تحميل کار بر اطفال جواز ندارد.
عبدالله عابد مسوول بخش حمايت انكشاف حقوق طفل در دفتر ساحوی كابل ضمن اشاره به این موارد گفت که کودکان افغان با انجام کارهای شاقه از حقوق بشری شان كه در كنوانسيون حقوق طفل و ساير قوانين ملی و بين المللی وضاحت دارد، محروم می شوند زیرا کارهای شاقه اضرار جبران ناپذيری بر روح و جسم کودکان وارد می کند.
وى گفت که دولت افغانستان بايد به اساس کنوانسيون حقوق طفل ملل متحد، در بخش تأمين حقوق اطفال کارهاى بيشترى را انجام دهد.
نجيب الله ځدران ببركزی هماهنگ كننده ملی حمايت از حقوق اطفال در كمسيون مستقل حقوق بشر افغانستان می گوید، کمسيون برای رفع این مشکلات به دولت پيشنهاداتى داشته است .
به گفته وی، يکى از اين پيشنهادها اين است که دولت معاش آن عده مامورينى را بلند ببرد که اطفال شان از مجبوريت کارهاى شاقه را انجام مى دهند.
همچنان موصوف گفت که طرح برنامه های موثر برای بلند بردن سطح تعلیم و تربیه اطفالی که در کنار کار به مکتب می روند، نیز از پیشنهادهای کمسیون به دولت می باشد.
همچنان عبدالمعروف قادری ریيس اتحاديه ملی كاركنان افغانستان، مى گويد که دولت و جامعه جهانى بايد با خانواده هاى فقير که اطفال شان به کار مجبور مى شوند، کمک هاى داشته باشند.
قادرى با انتقاد از وضعيت كنونى كودكان و عملكرد نهاد هاى مسوول در مورد وضعيت اطفال کارگر مى گويد:” از حكومت گرفته تا ملت و جامعه جهانى همه كوتاهى داشته و هيچ كسى از اين امر برائت ندارد.”
دل افروز زيرك كارشناس امور اجتماعى می گويد:” در قسمت كار اطفال در قانون آمده است كه كار نكنند، اما برای ضرورت زندگی و نظر به شرايط فعلی، راه بديل بايد وجود داشته باشد.”
به باور او، بزرگسالان بايد زحمت بکشند و نان آور خانه باشند و کودکان را بگذارند تعليم کنند.
همچنان وى پيشنهاد می کند که دولت بايد براى اطفال زمينه هاى را فراهم سازند كه بتوانند در کنار رفتن به مکتب ، كار هاى سبك را انجام دهند تا از اين طريق براى امرار معيشت پول را بدست آورند.
شكريه فقيرزاده ریيس تنظيم و تامينات اجتماعی وزارت كار،امور اجتماعی،شهدا و معلولین، گفت که در راستای عملی شدن قوانین ملی و بین المللی حقوق اطفال تلاش ها صورت گرفته اما به دلیل گسترده بودن مشکل، طوری که لازم است به آن رسیدگی نشده است.
فقیرزاده افزود: ” افغانستان كنوانسيون حقوق طفل را امضا كرده و به آن متعهد است، اما با وجود آن چالش هاى زيادى بر سر راه اطفال افغانستان وجود دارد و نمى توانيم كه از آن چشم پوشي كنيم كه عمده ترين آن نا امني و فقر مي باشد كه اين سبب شده كه فقر گسترده اطفال را به كار وا دارد.”
اما او خاطر نشان کرد که وزارت کار و امور اجتماعی ستراتيژی اطفال کارکن را به هدف ایجاد هماهنگی بین دولت و سکتور خصوصی براى حمايت از اطفال را در سال ١٣٨٥ طرح کرده است.
وى گفت که اين ستراتيژى در سال ١٣٨٦ از سوى معاون رييس جمهور تاييد شد و مطابق استراتیژی عملکرد محافظت اطفال کار های عملی جمع آوری اطفال گدا و معرفى آنها به موسسات خيريه و همچنان معرفى اطفال بى سرپرست به پرورشگاه ها آغاز يافت .
اما او مى گويد که اين پروسه در سال ١٣٩١ نسبت نبود بودجه متوقف شد.
او در جواب به سوالی که چرا اين وزارت مانع کار شاقه کودکان نشده است گفت:” در افغانستان وقتی قانون ساخته می شود قانون تطبیق نمی گردد و یکی از مشکلاتى که نمی توان کار اطفال را مانع شد ، مشکل اقتصادی می باشد، بد امنی در کشور نیز سبب شده که مانع تطبیق قانون گردد. از جانب دیگر چیزی که زیاد مهم است این است که بودجه مشخص برای اطفال وجود ندارد. به طور مثال برای تعلیم اطفال بودجه وجود دارد اما برای اطفال در معرض خطر هیچ بودجه مد نظر گرفته نشده است.”
مشارکت رسانه هاى آزاد که متشکل از آژانس خبرى پژواک، کليد گروپ، روزنامه هشت صبح و موسسه نشراتى سبا مى باشد، در بخش فساد اداری و نقض حقوق بشری گزارش های تحقیقی را تهیه مى کند.
بازدیدها: 455
GET IN TOUCH
NEWSLETTER
SUGGEST A STORY
PAJHWOK MOBILE APP