کابل(پژواک ۷ ثور٩٩): در دامنه سرسبز کوه، کنار سنگی نشسته بود، رمه اش را نظارت و زمزمه هایی را برای صلح می کرد و می گفت”دیگر سخنی از تفنگ و مرمی، دیگر سخنی بربادی وطن، نمی زنیم…”
زمزمه های این چوپان در دامنه های سرسبز کوه، بر زیباییهای بهار میافزود و زمزمه هایش، نسیم نرم بهاری را دلنشینتر می کرد.
خبرنگار آژانس خبری پژواک، ریاض گل را از دور نظاره می کرد و آهسته، آهسته به او نزدیک شد، تا که صدای پای او این چوپان خسته از جنگ را از دنیای خیالات بیرون درآورد.
ریاض گل زمانی که فهیمد، خبریال برای مصاحبه با او به دامن کوه آمده است، خنده کرد و در خطاب به خبرنگار گفت:«به خیر آمدی، من هم در فکری بودم تا کسی را بیابم که دردهای دلم را به او بگویم.»
او گفت که باشنده اصلی ولسوالی سیاه گرد ولایت پروان است و به دلیلی در ولسوالی قره باغ کابل چوپانی میکند که از اثر جنگها و مشکلات اقتصادی ناشی از آن، از مکتب بازمانده و ناگزیر است که برای خانواده اش لقمه نانی پیدا کند.
او گره دل پر از درده هایش را باز کرد و گفت:«آرمان های زیادی داشتم، اما جنگ است و غریبی است به آن نرسیدم، پدر و مادرم زنده است، اما من به دلیلی خود را یتیم می دانم که پدرم مریض است، کار کرده نمی تواند و مسئولیت پدر، مادر، خواهر و دو برادر کوچکم بر عهده من است.»
این چوپان که در این عمر، دور از خانواده اش مسافر دشت و کوه ها است، می گوید که برادران کوچک اش را زیاد دوست دارد و از دوری آنها رنج می برد، اما مجبور است که این همه را تحمل کند تا برای خانواده اش لقمه نانی دریابد و برادران اش مانند او از مکتب باز نمانند.
به گفته او مشکل دیگری در منطقه آنها این است که اکثریت جوانان، علاقه مند تفنگ شده، به سوی سنگرهای جنگ رفته و مکتب را رها کرده اند.
او می گوید، مسافری و چوپانی در قریه های بیگانه بهتر از آن است که دست به تفنگ ببرد و دستان اش آلوده به خون مردم شود. وی افزود که به همین دلیل دور از قریه و خانواده اش به چوپانی رو آورده و مسافری را تحمل می کند.
ریاض گل بار،بار از جنگ شکایت می کرد، می گفت که افغان ها همه روزه به این و آن نام کشته می شوند، بیوه ها و یتیمان آنها می مانند، اما اگر صلح در کشور تامین شود، هموطنان اش از این مصیبت ها نجات می یابند و دیگر همه روزه بر گلم غم نخواهند نشست.
از او خواستم زمزمه کند. ریاض گل باز هم همان آهنگ پشتوی کرن خان «دیگر سخنی از تفنگ و مرمی، دیگر سخنی بربادی وطن، نمی زنیم…»زمزمه کرد و گفت که آین آهنگ را زیاد دوست دارد و به دلیلی هر وقت آن را زمزمه می کند که پیام صلح دارد.
ریاض گل می گوید، گاهی اوقات او را در کنار سنگی خواب می برد، اما در خواب ها نیز دردهای زندگی، او را همراهی میکند و سختی های زندگی در خواب ها نیز او را به آرام و خوشی نمی ماند.
او بیشتر مشکلات خود و تمامی افغان ها را ناشی از جنگهای جاری در کشور میداند و میگوید:«تنها صلح دوای این دردها است.»
او افزود:«گاهی سخت خسته می شوم و با خود می گویم، از سالها است که افغانها صدا می زنند که نام صلح شیرین است، جنگ گم شود و ما صلح می خواهیم، پس چرا ما به این آرمان خود نمی رسیم؟!»
او دعا می کند که صلح در کشور به زودی تامین شود و دیگر خبرهای جنگ، کشتار و اختلاف میان رهبران سیاسی کشور، جایش را به خبرهای صلح، پیشرفت و خوشیها واگذار کند.
به گفته او، این وظیفه تمام افغان ها است که از ته دل برای تامین صلح کار کنند و تمامی افغان ها به شمول طالبان و مقام های دولتی دست به دست هم دهند و کشور شان را از بحران کنونی نجات دهند.
این چوپان مسافر در کوها می افزاید:«اگر همه دست به دست هم دهند، مردم ما به آرمان دیرینه شان می رسند و صلح در کشور تامین می شود.»
این در حالی است که نماینده گان طالبان و ایالات متحده پس از گفتگوهای طولانی صلح، موافقتنامه صلح را امضا نموده او انتظار میرود که گفتگوهای بین الافغانی صلح نیز آغاز شود.
ریاض گل از امضای موافقتنامه یادشده نیز آگاهی دارد و او را به صلح امیدوار کرده است.
او می گوید:« هیچ کس در مورد آینده زندگی شان نمی داند که تلخ خواهد بود و یا شیرین، اما با آمدن صلح زندگی مردم بسیار خوب خواهد شد، من هم با آن که از مکتب بازمانده ام، اما اگر صلح شود میتوانم کارهای دیگر زندگی ام را به آرامی پیش ببرم، دست کم نگران نخواهد بودم، این دردها و مشکلات کم خواهد شد، برادران من و سایر کودکان خواهند توانست به دل آرام به مکتب بروند، به افراد بیکاری که لقمه نانی پیدا کرده نمی توانند، کار پیدا خواهد شد.»
به گفته او همه چیز در صلح لذت پیدا می کند و چوپانی نیز در صلح خوش آیند و با لذت می شود.
وی می افزاید، در حال حاضر که جنگ در کشور جزیان دارد، چوپانهانگرانی از خطرات ماینها در دشت و کوها را دارند و می ترسند که هدف حمله کدام طرف قرار نگیرند، اما اگر صلح تامین شود، به تمام این نگرانیها نقطه پایان گذاشته میشود.
ریاض گل می گوید، باور دارد که الله مهربان (ج) دعاهای مادر او را قبول می کند و او روزی برعلاوهتامین صلح در کشورش، به تمامی آرمان هایش می رسد.
Views: 46
تماس با ما
خبرنامه
ارسال گزارش
اپلیکیشن موبایل پژواک