قلات (پژواک، ۱۹ ثور ١٤٠٠): بی بی حلیمه باشندۀ ولایت زابل که چهار پسرش در صفوف پولیس در یک حمله کشته شده اند می گوید: “خداوند پس از این، مادران را به غم اولادهای شان ننشاند، خداوند صلح خیر را تامین کند.”
زابل، از جمله ولایاتی است که در جریان سال ۲۰۰۳، قبل از هر ولایت دیگر، طالبان در مقابل نیروهای بین المللی درگیری را از آنجا آغاز کرده و تاهنوز به شدت جریان دارد و روزانه ضمن جوانب درگیر، به افراد ملکی نیز تلفات وارد می شود.
بر اساس احصائیۀ غیر رسمی، تخمین زده می شود که در سراسر ولایت زابل، هیچ خانواده ای وجود نخواهد داشت که از جنگ جاری مصئون باشد و کدام دوست نزدیک یا دور آن کشته نشده باشد؛ اما در بین این قربایان، حکایت برخی ها بسیار دردآور است.
بی بی حلیمه مادری است که چهار پسر جوان خود را در یک شب، در درگیری از دست داده و در حال حاضر، در یک خانۀ کرایی در منطقۀ هزارۀ شهر قلات، با بیوه ها و نواسه هایش زندگی پر از مشکلات را سپری می نماید.
هر چند نامبرده در مورد سن و سالش معلومات ندارد؛ اما با در نظرداشت چهرۀ وی، ممکن دهۀ ششم سنش در حال تکمیل شدن باشد و یا قبلاً دهۀ هفتم را آغاز کرده باشد.
این مادر موسفید به آژانس خبری گفت: “ما فقیر بودیم، همسرم قبلاً فوت کرده بود، به تنهایی فرزندان خود را کلان کردم، زمانیکه به جوانی رسیدند، در صفوف پولیس داخل شدند تا برای خانه یک لقمه نان پیدا کنند.”
وی با صدای گریه آلود گفت: ” چهار سال قبل، چهار پسرم در مربوطات ولسوالی شهر صفا واقع شاهراه کابل- کندهار، در یک پوستۀ امنیتی از سوی فرد نفوذی طالبان کشته شدند.”
بی بی حلیمه افزود که جنازۀ چهار پسرش، در یک روز وارد خانه شد و آرزوهای زندگی شان در یک روز با خاک یکسان گردید. وی علاوه کرد: “روی چهار پسر شهید شده ام را بخاطری ندیدم که از اثر شلیک زیاد، قابل دیدن نبود.”
به گفتۀ وی، در حال حاضر سرپرست چهار بیوه و ۱۵ نواسه اش می باشد و در خانه، هیچ مردی را ندارد که حتی از بازار برای آنها سودا بگیرد.
وی افزود: “من به خاطر آرامی نواسه هایم، برای آنها سخنان گوناگون میگویم، بعضی اوقات برای شان میگویم که پدرجان تان به سفر رفته و دوباره خواهد آمد؛ بعضی اوقات برای آنها میگویم که الله(ج) شما را کلان خواهد کرد و در آن صورت، چنین زندگی سختی را نخواهیم داشت. روزهای عید بسیار مشکل می باشد؛ زمانیکه نواسه هایم اطفال دیگر را با پدران شان می بینند، می آیند گریه میکنند و میگویند که پدرم را کی به قتل رساند؟ وی در کجا به خاک سپرده شده است؟ من برای آنها هیچ جوابی ندارم.”
این خانوادۀ بدون سپرست که هیچ کسی را برای کسب و کار ندارند، در حال حاضر دچار مشکلات اقتصادی بیشتراند، و حتی بعضی اوقات مجبور می شوند که پیش دیگران دست کمک دراز نمایند.
بی بی حلیمه که دو نواسۀ پسر دومش در آغوشش نشسته بودند گفت که بعضی اوقات، همسایگان با آنها کمک و همکاری می نمایند؛ اما فامیل آنها بزرگ و مصارف شان زیاد است، اگر نیازهای یک بخش آنها حل شود، بخش های دیگر باقی می ماند.
نامبرده به آژانس خبری پژواک گفت زمانیکه پسرانش زنده بودند و به خانه منفعت می آوردند، زندگی با عزتی داشتند و آنها با دیگران نیز همکاری می کردند.
بی بی حلیمه افزود که بدبختانه جنگ جاری، در یک شب خانواده اش را تباه کرده و تمام خوشی های آنها را گرفته است.
وی علاوه کرد که در حال حاضر، آرزوی بزرگ آنها این است که جنگ به پایان برسد و در کشور صلح تامین شود، تا مادران دیگر مثل وی دردمند نشوند.
نامبرده از جوانب درگیر خواست که پس از این، بالای اطفال و مادران شان رحم کنند، از جنگ خودداری نمایند و در جنگ بیگانه، ملت خود را تباه نکنند.
بی بی حلیمه گفت: “خداوند(ج) در افغانستان صلح بیاورد؛ اگر صلح تامین نشود، کسانی دیگر کشور ما را آباد نمی کنند؛ خداوند(ج) دیگر مادران را به غم پسران شان مبتلا نکند؛ خداوند(ج) صلح خیر را تامین نماید.”
حکایت بی بی حلیمه، نمونۀ هزاران مادری است که پسران شان را در صفوف نیروهای امنیتی افغان و طالبان از دست داده اند و در حال حاضر، با سرنوشت نامعلوم زندگی می کنند.
باوجود اینکه چنین رویدادهای دردآور، در هر شهر و قریه وجود دارد؛ اما هنوز هم جنگ به شدت جریان دارد و روزانه تعداد چنین بدبختی ها افزایش می یابد.
بی بی حلیمه گفت: “اگر جنگ ادامه داشته باشد، هر مادر در غم پسرش گریه خواهد کرد؛ اما خداوند(ج) این آتش جنگ را خاموش نماید.”
بازدیدها: 127
GET IN TOUCH
NEWSLETTER
SUGGEST A STORY
PAJHWOK MOBILE APP