کابل (پژواک، ۲۶ سرطان ۱۴۰۰): آواره گانی که با خاطره های تلخ جنگ و از دست دادن عزیزان شان، زیر خیمه ها در کمپنی کابل زندگی پُرمشقتی را سپری می کنند، از دولت و طالبان می خواهند که جنگ را پایان دهند و صلح کنند.
این کمپ بیجا شده ها، در منطقۀ ریگریشن کمپنی، مربوط حوزۀ پنجم شهر کابل موقعیت دارد.
صدها خانواده از اثر جنگ ها از ولایت های مختلف کشور، به این منطقه پناه آورده اند و اکنون در گرمای بالاتر از چهل درجه، با امکانات خیلی ناچیز در این محل زندگی می کنند.
در این دهکدۀ خیمه نشینان بیجا شده، سکوتی حکمفرما بود که داستان بیچارگی انسان های متضرر از جنگ را به زبان حال بیان می کرد.
این سکوت با توقف موتر ما در این محل، با صدای عوعو چوچه سگهایی شکست، که از شدت گرما زیر کانتینرها پنهان شده بودند.
در یکی از کوچه های این کمپ، پیش رفتیم و دیده شد که کودکان با لباس های چرکین و پاهای برهنه، در حالیکه ظروف آب به دست داشتند، در اطراف بمبۀ آب جمع شده و چند پیرمردی زیر سایۀ یک دیوار لمیده بودند.
آنان، سایۀ دیوار را بر خیمه های بودوباش شان به دلیلی ترجیح داده بودند که در هر کدام این خیمه ها، چندین خانواده زیست دارند و این چنین وضعیت، مجال راحت بودن در خیمه ها را به آنان نمی دهد.
چند تن از این مردان که همه کارۀ ساکنان این کمپ نیز بودند، با دیدن موتر و وسایل خبرنگاری که نزد ما بود، به استقبال ما آمدند و شاید امید داشتند که صدای ناچاری آنها از طریق آژانس خبری پژواک، به جایی برسد.
حاجی سردارمحمد وکیل این کمپ گفت که در این محل، حدود ۱۵۰۰خانواد؛ بیجا شده بودوباش دارند.
او افزود که از جمع این خانواده ها، ۱۷۸ خانواده در حدود دو ماه اخیر، به دلیل جنگ های خونین مجبور به ترک خانه های شان در ولایت های قندهار، پکتیا، ارزگان، خوست، ننگرهار و هلمند شده و به این کمپ پناه آورده اند.
سردارمحمد ما را به داخل چهاردیواری رهنمایی کرد که هفت خیمۀ کلان در آن برپا شده و در هر کدام این خیمه ها چندین خانواده ای – که اخیراً مجبور به ترک مناطق اصلی شان شده اند- بودوباش داشتند.
سردار محمد گفت که زمینۀ بودوباش و برخی وسایل برای آواره گانی که تازه به این کمپ آمده اند، از سوی بیجا شدگانی مهیا شده است که سال های قبل، در این محل جاگزین شده اند.
به گفتۀ او، باشنده های قبلی این کمپ، در حد توانی که دارند، در قسمت مواد خوراکی نیز با بیجاشدگان تازه وارد این کمپ کمک می کنند؛ اما او افزود: “گاهی در توان ما هم نمیباشد و این بیچارهها گرسنه میمانند.”
سردار محمد از دولت، افراد خیر، تجار و موسسات ملی و بین المللی خواست تا این بیجا شده ها را کمک کنند.
زرمینه ۱۳ ساله که اخیراً از ارزگان با فامیلش به این کمپ آمده است، در جمعی از کودکان در یکی از خیمه های این کمپ، با پژواک صحبت کرد.
او با دست های کوچکش، موهای چرکینش را که از زیر چادر سیاه بر جبین و چشمانش نفوذ میکرد، دور کرد و پس از آنکه لب های ترک خوردهاش را با آب دهنش تر کرد، گفت: “نیمه های شب خواب بودیم که طالبان دروازه ما را تک، تک کردند و با صدای بلند گفتند که جنگ می شود و باید از اینجا بروید. مادر، پدر، خواهران و برادرانم همه سراسیمه از خواب بیدار شدند و بی آنکه چیزی را با خود بگیریم، ازآنجا برآمدیم. مه از وارخطایی پا برهنه برآمده بودم.”
او با زبان شیرین کودکانه اش، خواستار پایان جنگ و تامین صلح از حکومت و طالبان شد.
زرمینه در پاسخ به سوالی که اگر صلح تامین شود چه میکند؟ گفت: “خانه می رویم، عید است، مادرم به ما کالای نو بخره، پدرم برای من و خواهرک هایم خینه، شیرینی و کلچه بخره؛ اگرصلح بیاید، می رویم خانۀ خود عید میکنیم.”
حین گفتگو با زرمینه، مرد جوانی از خانوادۀ دیگر این آواره گان، در کنار ما نشسته بود که لباس های سرمه یی فرسوده بر تن داشت و چشم های پر از اشکش نشان میداد که روایت های تلخی از جنگ دارد.
او خود را رحمت الله باشنده ولسوالی چورۀ ارزگان معرفی کرد و گفت: “جنگ بسیار شدید بود، راه بیرون شدن و فرار را نداشتیم، جای سطرهم نبود که به آنجا پناه میبردیم، مرمی هاوان و راکت در هر خانه و کوچه میخورد، هیچکس به کس کمک کرده نمیتوانست، در خانۀ ما هاوان خورد، در روز روشن به پیش چشمهایم پدر، مادر، بچه جوان عمهام، خواهرم که بیوه بود و پنج طفل داشت و دختر سه سالهام شهید شدند.”
او که گریه مجالش نمیداد، به کودکان بیسرپرست خواهرش که در کنارش بودند، اشاره کرد و گفت: “کوچکترین این کودکان حدود سه ساله، و بزرگترین شان ده ساله است، حیران استم که زندگی این بیچارهها چطور خواهد شد!”
این مرد جوان، بی آنکه جلو گریهاش را بگیرد، گفت که حدود دو ماه قبل به این کمپ آمده اند؛ اما تا حال هیچ کس با آنها کمک نکرده است و شب و روز را با شکم گرسنه با همین یک جوره لباسی که در تن دارند سپری میکنند.
او که با خانم، یک دختر و پنج خواهرزادۀ یتیمش در این کمپ زندگی می کند، گفت که گاهی بیجا شده هایی که از سال های قبل در این محل زندگی دارند، آنها را در قسمت مواد خوراکی کمک می کنند؛ اما کافی نیست.
رحمت الله که پیشه دهقانی دارد، از طرفین جنگ خواست تا به خاطرهمین پنج طفل بیسرپرست و هزاران انسان دیگری که در نقاط مختلف کشور، از شدت جنگ آواره شدهاند سلاح بر زمین بگذارند، یکدیگر را در آغوش بگیرند، صلح کنند و به جنگ خاتمه دهند.
او نیز از حکومت، اشخاص خیر و تجار ملی خواست تا خانواده هایی را کمک کنند که در اثر جنگها بیجا شدهاند.
قمرگل سی ساله، باشنده اصلی ولسوالی ژیری کندهار، در یک خیمۀ دیگر کمپ یادشده؛ درحالیکه به دلیل بیماری نفس تنگی به مشکل نفس میکشید، گفت که مادر هفت فرزند است و شوهرش سه سال قبل در جنگ کشته شده است.
او افزود که با هفت کودکش در خانۀ شخصی خود در کندهار زندگی «آبرومندانه» داشت؛ اما حدود یک و نیم ماه قبل به دلیل جنگ، او و اولادهایش منطقه اصلی زیست شان را ترک کردند و به کمک یکی از همسایههای شان، به کمپ یادشده آمدند.
این خانم درددیده افزود: “وقتی شوهرم کشته شد، خیاطی میکردم و یک لقمه نان حلال به دست میآوردم؛ اما شرایطی آمد که باید سر خود را نجات میدادیم، همه جا را طالبان گرفته بود، آنها به هیچکس رحم نمیکردند، به هرخانه هاوان میخورد، شب ها طیارهها بمبارد میکرد، خانه ها ویران شد، کل مردم فرار کردند، کسی سر خود را نجات داده توانست و کسی نی، بسیار مردم بیگناه کشته شدند. ما هم فرار کردیم، کابل آمدیم، تنها سرهای خود را کشیدیم، دولت باید برای ما نان و آب و بستره بدهد.”
او در ادامه گفت: “از طالبان و حکومت میخواهم که دیگر جنگ نکنند، مردم بیگناه را نکشند، از جنگ امروز که در افغانستان است بیگانهها فایده میبرد، حالا امریکا رفته است، جهاد تمام شده، باید جنگ را بس کنند، روی میز مذاکره بنشینند و صلح کنند؛ تا ما دوباره به خانههای خود برویم و از این احتیاج و در به دری نجات پیدا کنیم.”
بیبی گل خانم دیگری است که شوهرش معتاد به هیروئین است و خودش با پنج کودکی که دارد، از اثر جنگ از ولسوالی خاکریز کندهار آواره شده و در یکی از خیمه های این کمپ زندگی می کند.
این خانم که اشک مجال سخن گفتن را نمیداد، با صدای لرزان و بدون ارایه جزییات گفت: “به خانه ما راکت خورد، همه دار و ندار ما سوخت، دوستان ما در جنگ کشته شدند و ما اینجا آواره شدیم.”
او نیز از طرف های جنگ خواست که صلح کنند تا او و شمار زیادی افغان هایی که به دلیل جنگ آواره و در به در شده اند، از این وضعیت نجات پیدا کنند.
این در حالی است که در ولایت های مختلف کشور، شمار زیادی خانواده ها از اثر جنگ و ناامنی مجبور به ترک خانه های شان شده و مانند آواره گانی که در کمپنی کابل در مشقت به سر می برند، دچار سختی ها و آلام زندگی شده اند.
وزارت دولت در امور رسیدگی به حوادث، در هفده هم ماه جاری (سرطان) اعلام کرد که در یک و نیم ماه اخیر، بیش از ۳۲۰۰۰ خانواده در ۲۵ ولایت کشور بیجا شده و از این میان با ۲۰۰۰۰ خانواده در حالی مقدار مواد خوراکی و غیره کمک شده است که در کل، برای رسیدگی به آنان به ۵۰۰ میلیون افغانی نیاز می باشد.
بر اساس معلومات این وزارت، در دو سال اخیر، پنج میلیون تن در کشور بیجا شده اند و حکومت افغانستان برای رسیدگی به آنان به کمک های جامعۀ جهانی نیاز دارد.
بر بنیاد گزارش ها، نه تنها بیجا شده ها بلکه اکثریت افغان ها در حالی از طرف های درگیر خواستار ختم جنگ و تامین صلح و آشتی می باشند که گفتگوهای صلح میان افغانان، حدود ده ماه قبل در قطر آغاز شده؛ اما تا حال در حالی تنها روی کارشیوۀ گفتگوها توافق نموده و این گفتگوها در حالی به کندی به پیش می رود که از مدتی به این سو، جنگ ها شدت یافته و همه روزه از مردم افغانستان قربانی می گیرد.
GET IN TOUCH
NEWSLETTER
SUGGEST A STORY
PAJHWOK MOBILE APP