هرات (پژواک، ۲۴ قوس ۱۴۰۰): امید حقجو، خبرنگار معلول هراتی که رنجهای فراوانی از جنگ و خشونتهای اجتماعی را دیده است، برای تأمین صلح و همدیگرپذیری کار میکند، تا دیگران مانند او قربانی خشونتها نشوند.
حقجو، جوان ۲۳ سالۀ معلول از باشندهگان شهر هرات در غرب کشور است.
او از ناحیۀ یک پا معلول است، اما معلولیت هیچگاهی انگیزۀ مثبت اندیشیدن، خدمت به همنوعان، مردم و اعتماد به نفس را از وی سلب نکرده و علاوه بر آن، او حالا نمونه و مثال شهامت در بین جوانان هراتی میباشد و دادخواهیهای صلح خواهانۀ او – به خصوص برای معلولین- باعث شده که عضویت کنفرانس «بهزیستی معلولین آسیا» را نیز بهدست آورد.
سختیهای زندهگی حقجو
او، در حالی که در ویلچر خود کنار دیوار خانۀ شان زیر آفتاب نشسته بود، داستان تلخ زندهگیاش را در حالی بیان میکرد که میگریست.
او میگفت که جنگ خوشیهای زندهگی خانوادهاش را به دردی مبدل کرده است که تا ابد باقی خواهد ماند.
این جوان دردیده، اما با عزم و توانا گفت که خانوادهاش حدود سه دهه قبل – زمانی که وی به دنیا نیامده بودـ در منطقۀ قرهباغ ولسوالی گلران هرات، در خانۀ گلی زندهگی میکرد.
حقجو میافزاید که در یکی از شبها در آن زمان، پدر و مادرش در اثر بمباردمان و پرتاب راکت از سوی طرفهای جنگ، زخمی و هر دو نابینا شدند.
وی گفت: «وقتی به دنیا آمدم، برای خانوادهام خیلی سخت بود؛ چون ما هرگز شکم پر نداشتیم؛ مادرم درد بیپایانی در چشم چپ و پدرم در چشم راست خود داشتند؛ من در خانوادهیی بزرگ شدم که از تراژیدی، ناتوانیها و مراقبتهای صحی ناکافی برای کاهش درد، آسیب دیده بود.»
او با بیرون کردن دستمال کاغذی از جیب راستش، اشک چشمانش را خشک کرده و افزود که با به دنیا آمدن او، پدر و مادرش امیدوار بودند که سرنوشت زندهگی شان به سوی مثبت حرکت خواهد کرد، اما نمیدانستند که بدبختی بیشتری در راه است.
حقجو خاطر نشان کرد که او در آن ایام یک و نیم سال سن داشت که دچار بیماری شد و خانوادهاش او را به نزدیکترین مرکز صحی در ولسوالی گلران برد؛ جایی که یک تن از کارمندان صحی، بدون آزمایش و شناسایی علل مریضی، یک نوع پیچکاری را به پای چپ او تزریق کرد.
وی میافزاید که یک پایش فلج شد و تشخیص داده شد که زرق این پیچکاری علل فلج شدن پایش میباشد.
این جوان درددیده گفت که در پنچ سالهگی با عصای زیر بغلش شامل مکتب شد؛ اما از دوران مکتب نیز خاطرات خوشی ندارد و میافزاید: «همصنفیهایم عصاها را درست از زیر بغلم بیرون میزدند و آزار میدانند، هر روز وقتی از مکتب برمیگشتم، به خاطر اینکه همصنفیهایم مرا مسخره میکردند، گریه میکردم. اما من هرگز تسلیم نشدم. مصمم بودم که درسهایم را ادامه دهم. از صنف دوازده و بعداً از پوهنځی ژورنالیزم پوهنتون هرات فارغ شدم.»
تلاش حقجو برای تأمین صلح و برچیدن خشونتها
حقجو پس از فراگیری رشتۀ خبرنگاری در رسانههای گوناگون کشور وظیفه انجام داده و میگوید، این رشته را به دلیلی انتخاب کرده بود، تا صدای قربانیان جنگ و همچنان قربانیان خشونتهای اجتماعی را بلند و برای آنان دادخواهی کند.
او در حال حاضر، از جملۀ خبرنگارانی است که از طریق عکاسی و مسلک خبرنگاری برای رسیدن به صلح و جامعۀ دور از هر نوع خشونت، دادخواهی میکند.
وی گفت که به دلیلی برای مبارزه در این راستا آستین برزده است که خودش آلام سختی از جنگ و خشونتهای اجتماعی را دیده و میخواهد که فرهنگ صلح، همدلی و همدیگرپذیری در جامعه نهادینه شود تا دیگران مانند او، قربانی خشونتها نشوند.
او خاطر نشان کرد که همواره به قریههای دوردست سفر نموده و به هدف برقراری صلح و عدالت اجتماعی، تلاشهای فراوانی را انجام داده، اما ناامنیها و بیمهریهای نهادها در نظام قبلی، آرزوی او را نیمه تمام گذاشته است.
حقجو میگوید، جنگها در افغانستان افزون بر اینکه بسیاریها را داغدار ساخت، شمار زیادی را نیز معلول و معیوب نمود و زندهگی را برای آنان تیره و تاریک کرده است.
به گفتۀ او، جامعۀ معلولین همواره در حاشیه قرار گرفته و هیچگاهی با ایشان همکاری و همدردی که حق شان بوده، نشده است.
حقجو عاشق عکاسی است و دستکم شش سال میشود که از زاویههای گوناگون، رویدادهای دادخواهانۀ صلح را از لنز دوربین خود به رخ کشیده است.
حقجو از دیدگاه دیگران
عبدالرحیم رادمنش معلول دیگری که همواره در کنار حقجو برای برقراری صلح تلاش کرده است، میگوید، تلاشها و انگیزۀ امید حقجو باعث شده تا به خاطر برقراری صلح اجتماعی و بهدست آوردن حقوق معلولین، چوک درب ملک مرکز بازار هرات را نیز از هزینۀ شخصی رنگ آمیزی و با پیام های صلح آمیز آن را آراسته نماید.
نرگس صادقی همکار حقجو میگوید، آرزوی همه صلح و امنیت است، اما به گفتۀ او، تلاشهای حقجو خستهگی ناپذیر است.
او تأکید دارد که حقجو به خاطر عکاسی و رساندن پیام صلح اجتماعی بیشتر به ولسوالیها و قریههای دوردست سفر مینماید. نرگس میگوید، از جنگ خسته شدیم و جهانیان بدانند که افغانها صلح میخواهند.
آنها میگویند که حقجو همچنان با معلولین دیگر هراتی در کاروان صلح که سالپار به هرات آمده بود نیز اشتراک کرده بود؛ اکنون نیز هر روز با یک کودک معلول آشنا میشود و داستان زندهگیاش را به آنها بیان میکند، تا انگیزهیی برای آنان در راستای برقراری صلح ایجاد شود.
بازدیدها: 176
GET IN TOUCH
NEWSLETTER
SUGGEST A STORY
PAJHWOK MOBILE APP