کابل (پژواک، ۲۴ جوزا ۱۴۰۱): مادری سر سفیدی که جوانیاش را فدای فرزندان خود کرده، میگوید، فرزندانش همه او را ترک کرده و به خارج از کشور رفتند و این روز را برایش مبارکباد نگفته اند.
آژانس خبری پژواک به مناسبت ۲۴ جوزا روز ملی مادر، با شماری از مادران مصاحبههای را انجام داده است.
شرینگل مادر ۶۴ ساله درحالی که اشک از چشمانش جاری بود، به آژانس خبری پژواک گفت که تمام زندهگی خود را فدای فرزندانش کرد، آنان را بزرگ کرد و به ثمر رساند اما اکنون همه شان او را تنها گذاشته اند.
شرینگل که ۳۵ سال قبل شوهرش را از دست داده و ۵ فرزند خود را با زحمات زیاد بزرگ ساخت، میگوید: «زندهگی پر از درد را تیر میکنم، اولادهایم مرا رها کرده خارج رفتن، نهگفتن که چرا مادر سر سفید خوده تنها بمانم.»
به گفتۀ موصوف، اولادش با هزار نیرنگ رفتند و میگفتند که مادرجان برایت پول روان میکنیم، اما هیچ خبری از پول شان نشد.
موصوف افزود: «دو دختر و چهار پسر دارم، دخترانم عروسی کردن و بیازو دختر مال مردم است نمیتوانند کمک کنند، اما چهار پسرم رفتن به خارج و ما را تنها ماندن، به چقدر مشکلات بزرگ شان کردیم آنها پاداش آن را اینگونه دادند.»
شرینگل میگوید که پسرانش هیچکدام روز مادر را برای وی تبریک نداده اند که این کار باعث ناامیدی وی شده است.
وی میگوید: « فرزندانم را با مشکلات بزرگ کردم ولی در وقت پیری تنهایم ماندند و رفتند.»
در همین حال، ماری زن بیوهای که مادر ۵ فرزند قد و نیم میباشد، به آژانس خبری پژواک گفت: «از روز مادر چیزی نمیدانم، از صبح تا شام خیاطی میکنم و در خانههای مردم کار می کنم که تا لقمه نانی برای اولادهایم پیدا کنم.»
ماری که ۲۸ سال عمر دارد، با چشمان پر از اشک گفت:«دلم داغ داغ است، کسی همرایم همکاری نکرد، مه که شوهر خود را از دست دادم تصمیم گرفتم که باید کار کنم و بر اولادهایم هم مادر شوم و هم پدر.»
اولاد ماری متعلم هستند و تلاش میکند تا آنان تحصیل کرده بزرگ شوند.
او میگوید: «وقتی شوهرم فوت کرد همگی برایم میگفتن برو دگه شوهر کو، اما وجدانم اجازه نداد که اولادهایم را تنها بگذارم و مجبور شدم کار کنم.»
وی از حکومت خواست: «میخواهم کار زیاد شود تا بتوانم کار کنم و از این که در خانههای مردم باشم، بهتر است کار کنم و برای اولاد خود نان حلال را بدست بیاورم.»
همچنان پلوشه ۳۷ ساله، باشندۀ شهر کابل که در اثر خشونتهای خانوادهگی از شوهرش جدا شده است، میگوید: «قلبم میسوزد، دلم درد دارد، شوهرم مرا طلاق داد، روز مادر برای مه و اولادهایم روز سیاه است، از این روز خاطرۀ خوب ندارم، روز مادر روزی است که زندهگی مه تباه شد، در همی روز شوهرم سر یک گپ ناحق به مه گفت که طلاق استی.»
وی که از ۹ ماه به اینسو کشور را ترک کرده و در ایران به سر میبرد، گفت: «شش اولاد دارم، پنج دختر و یک بچه، مه تنها یک پسر دارم توتههای جگرم پیشم نیستن، از نبود هر کدامش درد میکشم، هر کدامش جایگاه خاصی برم دارند.»
او که بغض گلویش را فشار میداد گفت: «بعضی اوقات میگویم کاش هیچ به دنیا نمیآمدم، چون قسمت بسیار بد دارم، یا میگویم کاش هیچ اولاد نمیداشتم چیکنم؟ اولادهایم چطور خواهد شد، بعضی اوقات اولادهایم هم سرم قهر میشوند که چرا نمیآیی، اما پیش کی برم؟ کجا برم؟ و چیکنم؟.»
او میگوید، بعضی اوقات با شوهرش گپ میزند اما از وی خاطرۀ خوش ندارد.
وی افزود: «هیچ وقت پشت ایستاد نشد، مرا هیچگاهی درک نکرد همیشه تحقیرم کرد.»
پلوشه در ادامه تصریح کرد: «جان دلم میسوزد اما چیکنم، دگه هیچ چاره ندارم، اگر افغانستان بروم چیکنم، مه سه ماه خانه مادرم بودم وقتی نظام تغیر کرد مادرم شان تصمیم گرفتن که باید برویم، مه حیران ماندم که چیکنم، چون از شوهر خو خلاص شدم، من هم مجبور شدم که بروم همرای شان، رفتم اما توته های جگر خود را تنها ماندم اما خدا از دلم آگاه بود.»
این مادر رنج دیده در این روز مادر آرزو دارد که این مشکلات حل شود و بتواند به فرزندانش برسد؛ زیرا دوری فرزندانش برای او دشوار شده است.
از این روز که همه ساله در ادارات مختلف حکومتی تجلیل میگردید، پس از ظهر امروز از سوی «خانمهای متشبث» در شهر کابل تجلیل به عمل آمد.
بازدیدها: 161
GET IN TOUCH
NEWSLETTER
SUGGEST A STORY
PAJHWOK MOBILE APP