تالقان (پژواک، ۱ اسد ۱۴۰۲): مینگ محمد که ۶۰ سال عمر دارد از ۳۳ به اینسو به دور از خانواده در یک قبرستان در جادۀ عمومی تخار- کندز شب و روز خود را سپری میکند، او حکایت تلخی از یک رویداد خونین در ساحۀ «موتر سوخته» دارد.
این مرد که باشندۀ ولایت تخار است از حملۀ ۴۰ سال قبل عساکر روسی بر یک موتر بس افراد ملکی چنین حکایت میکند: «یکی از روزهای تابستانی سال ۱۳۶۳ بود هنگامی که در افغانستان روسها حضور داشتند، یک عراده موتر نوع بس ۳۰۲ که اکثریت از سرنشین آن را افراد ملکی بهشمول زنان و کودکان تشکیل میداد، از شهر تالقان به منطقۀ چینزهیی از مربوطات ولایت تخار و در مسیر عمومی ولایت تخار- کندز موقعیت دارد در حرکت بود که ناگهان مورد تهاجم و حملۀ نیروهای مربوط به شوروی وقت قرار گرفت.»
وی میافزاید که در نتیجۀ این رویداد ۷۲ تن بهگونۀ بیرحمانه کشته شدند و حتی برخی از زنان با کودکان شیرخوار خود باهم چسپیده و در آغوش هم جان باخته بودند. لحظهیی که اشک از چشمان همه با دیدن این وضعیت سرازیر میشد.
این مرد مُسن میگوید: «از آن زمان به بعد موقعیتی که این موتر آتش گرفتهاست، به موتر سوخته مسما شدهاست که اکثریت از مردم کشور به ویژه سمت شمال به این نام آشنایی دارند و هنگام عبور از مسیر عمومی تخار- کندز، چشمشان به تکههای آویزان در بخشهای از موتر حریق شده میافتد.»
وی با آنکه خود نیز قربانی جنگ میباشد و از ناحیۀ پای و دست آسیب دیدهاست گفت، پس از کشته شدن برخی هموطنان و اقاربش در این رویداد، تصمیم گرفت که تا آخر عمر حداقل به پاس رفاقت و کشته شدن ناجوان مردانۀ آنان، نشان این موتر سوخته را زنده نگهدارد.
حالا که ۳۳ سال میشود مینگ محمد به دور از کنار خانواده، قبرستان قربانیان این رویداد را نگهبانی میکند میگوید: «توانستم با جمعآوری ۱۵۰ هزار افغانی چهار اطراف این موتر را با گرفتن کتاره مصؤن نگهداشته و نگهبان آن باشم و در این مدت هیچگاهی احساس خستهگی نکردهام.»
او با پشت خمید درد آن رویداد هنوزهم در نگاهش دیده میشود اما از حکومت کنونی میخواهد که دیگر اجازۀ مداخله برای هیچ کشور را در خاک افغانستان ندهد تا شاهد قربانی شدن هموطنان خود نباشد.
مینگ محمد که شب و روز خود را در کنار قبر قربانیان رویداد یادشده سپری کند و با گذاشتن بشکهیی از آب آشامیدنی برای هر رهگذری آب میدهد می گوید: «آرزو دارم که دیگر صدای بم و باروت در هیچ نقطهیی از این کشور شنیده نشود تا مردم در آرامش کلی زندهگی داشته باشند.»
بر اساس معلومات منابع مردمی، در این رویداد که در امتداد سرک عمومی تخار- کندز رخ داده بود، ۷۲ تن بهشمول زنان، اطفال و مجاهدین وقت کشته شده بودند و موتر بس ۳۰۲ کاملا آتش گرفته بود و اکنون این ساحه بهنام موتر سوخته شهرت دارد.
محمدنادر، باشندۀ محل و یکی از شاهدان عینی حادثۀ موتر سوخته نیز روایت تلخ و مشابه دارد، این موتر با داشتن مسافرین خود بهسوی شهر تالقان در حال حرکت بود که تانکهای نیروهای نظامی شوروی روی جاده صف بسته بودند و تعداد از مجاهدین وقت با دیدن حضور پررنگ شورویها حال شان به هم خورد و تلاش داشتند که از دید چشم آنها پنهان شوند.
موصوف افزود: «برخی از این مجاهدین تصمیم گرفتند تا این موتر بس مسافربری را دوباره برگردانند و خود را به محل امن انتقال بدهند که در آن افراد ملکی نیز حضور داشتند، مجاهدین موفق شدند تا این موتر را از مسیر اصلیاش برگردانده که ناگهان چشم نیروهای شوروی وقت به مجاهدین افتاد و موتر بس را مورد حمله قرار دادند که بهشمول تعدادی از مجاهدین نام آشنا همه قربانی این حمله شدند.»
موصوف میافزاید، هنگامی که روسها این موتر را زیر شلیک سلاح سبک و سنگین میگرفتند، مجاهدین که در آن حضور داشتند نیز دست به سلاحهای خود میبرند و جنگ میان دو طرف آغاز میگردد و ساعتها ادامه داشت و سرنشینان این موتر همه ساعتها در میان دود و باروت سوختند.
موصوف افزود که فردای آن روز مردم به محل حادثه جمع میشوند و میبینند که همه در آتش سوخته اند و چهرههای اکثریت هم قابل دید و شناسایی نبود، مردم محل تصمیم گرفتند که اکثریت این قربانیان را گور دستهجمعی نمایند.
این شاهد عینی حادثۀ موترسوخته در ادامه میگوید، تهاجم کشورها جز خانه ویرانی دیگر پیامدی برای مردم نداشتهاست، اما در مقابل پاسخ دندان شکن هم برای هر ظالم در این کشور داده شدهاست.
به باور وی، اکنون که امنیت بهگونۀ نسبی تأمین شده آرزو دارد که دیگر شاهد هیچگونه جنگ و درگیری و بیخانمان شدن خانوادهها نباشد.
در همین حال، برخی از تحلیلگران سیاسی هم تهاجم بر یک کشور را از هر لحاظ کشنده دانسته میگویند که تهاجم بر یک کشور جز پیامد منفی در بخشهای مختلف دیگر سود ندارد.
داکتر سبحانالله سبحانی تحلیلگر عرصۀ روابط بینالملل به پژواک گفت که تهاجم نظامی کشندۀ فرهنگ نیز میباشد؛ چون در زمان تهاجم شوروی بر افغانستان مکاتب، پوهنتونها و مدارس دینی بسته بود که خود از لحاظ فرهنگی نیز برای افغانستان پیامد منفی داشت.
موصوف گفت که در بعد اقتصادی نیز این تهاجم تأثیرات داشت، کار نبود، زمنیۀ تجارت مساعد نبود، گران فروشی به اوج خود رسیده بود، مردم حتی به کشاورزی خود رسیدهگی نمیتوانستند، زیربناها همه از بین رفته بود که خود باعث فقر اقتصادی در میان خانوادهها شده بود.
به گفتۀ وی، هر تهاجم که در این کشور صورت گرفته، سبب شده که افغانها نتوانند یک نظام قدرتمند را شکل بدهند.
وی با توجه به تجربیات گذشته یگانه راه پیشرفت این کشور را در اتحاد و همدیگرپذیری میان اقوام مختلف دانسته تاکید دارد که امارت اسلامی، با استفاده از فرصت پیش آمده و با ایجاد یک چتر واحد همدیگرپذیری، تلاش برای رفاه نموده اجازۀ مداخله برای هیچ کشور را در امور داخلی افغانستان ندهد.
بازدیدها: 1790
GET IN TOUCH
NEWSLETTER
SUGGEST A STORY
PAJHWOK MOBILE APP