Language

Don't you have an account with Pajhwok Afghan News?

Click here to subscribe.

بازگشت با دستان خالی؛ روایت تلخ اشک، فقر و کابوس مهاجرین ردمرزشده در نیمروز

زرنج (پژواک، ۲۰ میزان ۱۴۰۴): برخی مهاجرین افغان که از ایران به شهر زرنج، مرکز ولایت نیمروز برگشته‌اند، نه‌تنها با فقر و بی‌خانمانی، بلکه با زخم‌های عمیق روانی دست ‌و‌پنجه نرم می‌کنند. آنان از امارت اسلامی و نهادهای کمک‌کننده خواستار توزیع کمک‌های بیشتر، ایجاد سرپناه و فراهم‌سازی فرصت‌های شغلی هستند.

براساس معلومات وزارت امور مهاجرین و عودت‌کننده‌گان، طی پنج ماه گذشته،  بیش از یک اعشاریه شش میلیون مهاجر از کشورهای ایران، پاکستان و ترکیه به کشور برگشته‌اند.

چهاردهه جنگ و ناامنی، بی‌کاری و مشکلات اقتصادی از عوامل عمدهٔ مهاجرت میلیون‌ها افغان‌ به کشورهای همسایه، اروپایی و آمریکایی می‌باشد. بیشتر افغان‌های مهاجر در کشورهای مختلف به ویژه پاکستان، ایران و ترکیه می‌گویند، حین مهاجرت در بخش‌های چون یافتن کارآبرومندانه، ناآشنایی با زبان و فرهنگ بیگانه، دسترسی به خدمات تعلیمی و حتی صحی با مشکلات زیادی مواجه شده‌اند. ‌

بازمانده از کابوس مهاجرت؛ مهناز و زخم‌های روانی او پس از فوت همسرش

مهناز، خانم ۴۰ ساله‌ای که پس از چهار سال زنده‌گی در ایران همراه با چهار کودک‌اش از مرز ابریشم ردمرز شده، هنوز نمی‌تواند صحنۀ مرگ شوهرش را فراموش کند؛ مردی که در گرمای سوزان و فشار روحی در کمپ مهاجرین در زاهدان جان داد و مهناز را با کابوس، فقر و چهار کودک تنها گذاشت.

این خانم که با چهار فرزندش در خانهٔ یکی از اقاربش در شهر زرنج به‌طور موقت جابجا شده می‌گوید: «خیلی دردناک است که شوهر جوانم پیش چشمانم جان داد. او با رفتنش من و چهار طفلم را برای همیشه تنها گذاشت.»

مهناز چهار سال پیش همراه شوهر و کودکانش از ولایت پروان به ایران رفت. شوهرش پیش از آن در یکی از مؤسسات خدمات‌رسانی در پروان کار می‌کرد، اما پس از سقوط نظام گذشته، کارش را از دست داد و ناچار شد راه مهاجرت را در پیش گیرد.

به گفتهٔ وی، شوهرش در ایران در یک کارخانه ذوب آهن مشغول کار شد و برای مدتی زندگی‌شان رونق گرفت، اما تابستان امسال، گرمای طاقت‌فرسا و شرایط دشوار کمپ در زاهدان پایان تلخی برای خانواده رقم زد.

مهناز می‌گوید: «همان روزها هوا ۵۰ درجه بود، شوهرم در اثر گرمی و فشار روانی در کمپ از حال رفت و دیگر برنگشت.»

وی که با یادکردن مرگ شوهرش می‌گریست گفت: «شب‌ها خواب می‌بینم که دوباره جان می‌دهد. از خواب می‌پرم، از زندگی ناامید شدم. حالا فقط من ماندم و چهار طفل؛ حیرانم که چگونه زنده‌گی پیش ببرم.»

به گفتهٔ مهناز، در مشوره با دوستان و اقاربش برای بهترشدن وضعیت روحی و روانی خود نزد یکی از مشاورین صحت روانی مراجعه کرده، ولی تاهنوز در وضعیت روحی و روانی خود بهبود را نمی‌بیند.

وی افزود: «از سر و صدا بیزارم. وقتی طفل‌ها بازی می‌کنند، عصبی می‌شوم ... می‌ترسم به آن‌ها ضرر برسانم.»

مهناز که اکنون در نیمروز است، ولی تصمیم دارد که به ولایت خودشان، پروان یا کابل برگردد می‌گوید: «هیچ چیزی با خود نیاوردم. حیران ماندم کجا بروم، آینده‌ی این طفل‌ها بدون پدر چه می‌شود؟ کاش هرگز ایران نمی‌رفتیم، مهاجرت برایم تاوان سنگینی داشت؛ شوهرم را از دست دادم، اولادهایم از مکتب ماندند و هرچه کار کرد، چیزی به دستم نرسید.»

موصوف آرزو دارد که برایش زمینهٔ کار فراهم گردد تا بتواند زنده‌گی شرافت‌مندانه داشته باشد و فرزندانش را بزرگ نماید.

اما این تنها مهناز نیست که مهاجرت زنده‌گی او را تیره و تار نموده‌است.

عودت اجباری از مرز ابریشم؛ نوجوان ۱۷ ساله و خانواده‌های بازگشته در چنگ فقر

حمیدالله ۱۷ ساله که تنها نان‌آور خانوادهٔ چهار نفره‌اش است و با دستان خالی از ایران به وطن برگشته  می‌گوید: «بیکاری، فقر و تنگدستی روح و روانم را آزار می‌دهد.»

حمیدالله دو سال قبل به دلیل مشکلات اقتصادی و فقر به ایران رفت و در آنجا در یک ساختمان کار می‌کرد و ماهانه ۱۵ میلیون تومان معاش داشت که تمام آن را برای خانواده‌اش می‌فرستاد.

وی که از وضعیت روحی خوبی برخوردار نیست، سخنانش قطع قطع می‌شد، گلویش را بغض گرفته بود در ادامه افزود: «در طول یک ماه که به کشور برگشتم، هر دری را کوبیدم، روزها ۸ بجه بیرون میشم برای پالیدن کار ۱۰ بجه شب میایم کار نیست، روزگار سخت تیر میشه، در خانه کرایی هستیم، بخی حیران و پریشان هستم که چطور کنیم.»

حمیدالله، پسر کلان و یگانه نان‌آور خانواده است و پدرش ۵ سال قبل در اثر یک حادثه جان خود را از دست داده‌است.

او که بی‌کاری را عامل عمدهٔ مهاجرت اکثر افغان‌ها می‌داند، از امارت اسلامی‌ خواست که در قسمت کاریابی برای مهاجرین عودت‌کننده توجه نماید.

بی‌خانمانی و گرسنگی؛ روایت صبری، خانم مهاجر بازگشت‌داده‌شده از ایران

صبری، زن بیوه‌ای که همراه با سه دختر و یک پسرش از ایران ردمرز شده، این روزها در شهر زرنج با فقر و بی‌خانگی دست‌و‌پنجه نرم می‌کند.

او می‌گوید که چندین سال قبل با خانواده‌اش راهی کشور ایران شد و پسرش در آنجا کارگری می‌کرد و زندگی نسبتا خوبی داشت، اما از دو ماه به این‌سو که رد مرز شده‌‌اند، یک ماه را در خانۀ اقارب گذراند و سپس یک شخص برای شان خانه‌ای را رایگان داد که می‌تواند فقط از یک اتاقش استفاده کنند.

وی افزود: «انجا پول و برق و آب خیلی ارزان بود، از وقتی‌که این‌جا آمدیم هر روز باید آب شیرین جدا بخریم، آب شور جدا، ما این‌جا گاز برای سوخت نداریم، با پلاستیک آتش می‌کنیم که تا غذا بپزیم، از دود چشمان ما کور میشه، نفس تنگ می‌شوم، غذا را بوی دود می‌گیرد، مصارف این‌جا کمرشکن است، همان پولی که امارت برای ما داد، هم خلاص شد، حیران و پریشانم که چی کنم. خانه‌های مردم صفاکاری می‌کنم تا اولادهایم گرسنه نمانن.»

صبری با اشاره به فرارسیدن فصل زمستان گفت که نگران است در این فصل برای گرم‌ کردن خانه چه‌ کار خواهد کرد.

وی از امارت اسلامی و نهادهای کمک‌کننده می‌خواهد که قبل از فرا رسیدن فصل زمستان برای عودت‌کننده‌گان مواد خوراکی و سوخت  توزیع کنند.

مولوی عبدالله ریاض، رئیس امور مهاجرین و عودت‌کننده‌گان ولایت نیمروز می‌گوید، در کنار این‌که برای مهاجرین عودت‌کننده کمک‌های نقدی صورت می‌گیرد، تصمیم بر آن است که برای آنان در منطقهٔ «سیادک» شهر زرنج، شهرک رهایشی نیز ایجاد شود.

همچنان، موصوف گفت، زمینهٔ انتقال آنان از ولایت نیمروز به ولایت‌های مربوطهٔ شان با ترانسپورت رایگان فراهم شده‌است. همچنان، در کمپ موقتی واقع در مرز ابریشم، خدمات غذا و دارو برای مهاجران عرضه می‌شود و علاوه بر آن، با هماهنگی نهادهای همکار، وسایل بهداشتی، لوازم ابتدایی خانه‌داری و بسته‌های غذایی برای کودکان توزیع می‌گردد.

GET IN TOUCH

SUGGEST A STORY

آژانس خبری پژواک علاقمند است تا گزارش های شما را نشر کند. در صورت تمایل با کلیک کردن بر روی این لینک با ما تماس بگیرید.

PAJHWOK MOBILE APP

اپلیکیشن پژواک را بر روی تلفن هوشمند خود نصب کنید تا آخرین خبرهای ما را دریافت کنید. بیشتر