زبان

آیا حساب کاربری در سایت پژواک ندارید؟

برای اشتراک اینجا کلیک کنید.

مشکلات باعث شده که یک طفل سائل خوشی های عید را فراموش کند

20 Aug 2012 - 10:59
20 Aug 2012 - 10:59

کابل (پژواک،٣٠اسد ٩١): کسى براى عيد ميوه و کسى هم براى اطفال خود لباس خريدارى ميکرد؛ اما فاطمه سائل ١٢ ساله، عيد را فراموش کرده و براى يافتن نان، پيش هرکسى ايستاده و خيرات ميخواست.

عصر روز ٢٦ رمضان، در منطقه ميرويس ميدان شهر کابل، نسبت به روزهاى ديگر ازدحام بيشتر بود؛ چرا که روزهاى کمى به عيد مانده و مردم تلاش ميکردند تا مواد مورد ضرورت را براى عيد خريدارى نمايند.

در همين ازدحام، يک دختر ١٢ ساله نيز بود که با روى عرق پُر، به هر کس دست تگدى دراز ميکرد؛ اما تقريباً همه مردم به دستهاى معصوم وى حتى نگاه هم نميکردند.

لباس کهنه و موى ژوليدۀ فاطمه، توجه مرا به خود جلب کرد، نزديکش رفتم که با وى سخن بگويم؛ قبل از اينکه من با وى سخن بگويم، دست خود را به طرف من دراز کرده گفت: “به نام خدا خيرات ميخواهم، روزهاى عيد نزديک است.”

من خود را به فاطمه معرفى کردم که خبرنگار آژانس خبرى پژواک هستم و ميخواهم با وى مصاحبه کنم؛ اما وى گفت: “مصاحبه را چى کنم، خيرات بتې، که برې شو نان بخرم.”

فاطمه بعد از آنکه يک اندازه پول برايش دادم، سوالات مرا در مورد زنده گى پر از مشکلاتش به شکل مختصر پاسخ داد؛ چرا که وى در غم نان شب فاميل چهار نفرى خود بود و نميخواست وقت تگدى را از دست بدهد.

وى که چهرۀ زيبايش را گرد و دود پوشانده بود و بوتهاى بزرگتر از پاهايش را بر پا داشت، گفت که پدرش از چند سال بدينسو، به مريضى روانى مبتلا گرديده و کار کرده نميتواند.

به گفتۀ وى، مادرش در منازل مردم لباسشويى ميکند و برادرش که نسبت به وى دو سال کوچکتر است، در ميرويس ميدان، خريطۀ پلاستيکى به فروش ميرساند.

فاطمه افزود که يکجا با خانوادۀ خود در يک خانۀ خرابه در منطقه قلعۀ واحد زنده گى ميکند و يکجا با مادر و برادرش، به مشکل “يک لقمه نان” پيدا ميکنند.

اين سائل کوچک، در اين مورد که براى عيد، ميوه و لباس خريده يا خير؟ گفت: “نى کتى چى بخرم.”  

گلوى فاطمه، با گفتن همين کلمه فشرده شده و گريه سر داد و در گريه هاى خود گفت: “عيد در ياد ما هم نيست، ما نان خشک پيدا کده نميتانيم، ميوه و لباسه از کجا کنيم.”

اين دختر سائل که نميخواست ديگر چيزى بگويد، در ازدحام مردم حرکت نموده و تکدى را از سر آغاز نمود.

فاطمه، دامن يک جوان را گرفت و از وى خير خواست، که يک دست خود را به يک پسر حدود هشت سالۀ خود داده بود و در دست ديگرش، دريشى سياه پسر خود را گرفته بود.

اما اين جوان، بدون اينکه فکر کند که اگر فاطمه مانند پسر وى لباس جديد ندارد، پس آرزوهاى طفلانه يى دارد و حداقل رفتار نادرست نبايد با وى صورت بگيرد، وى را به عقب تيله نمود و برايش گفت: “برو شما خيرات خورا ره بلا بزنه.”

اين جوان، در پاسخ به اين سوال آژانس خبرى پژواک، که چرا با فاطمه چنين رفتار نمود؟ گفت: “تمام اينها سائلين حرفوى هستند، هيچ بلا نزده اينها را، در راه ايستاده، مردم را از دامن گرفته و اذيت ميکنند.”

 جوان يادشده، در پاسخ به اين سوال که اگر اين طفل نازدانۀ او با چنين حالتى دچار گردد، اميد وى از مردم چه خواهد بود؟ گفت که خداوند پسرش را از چنين حالت حفظ کند.

اين جوان، در مورد هويت خود معلومات نداد.

در مرکز و ولايات کشور، تعداد زيادى اطفال مانند فاطمه وجود دارند، که مجبور به تکدى بوده و مشکلات زنده گى، خوشى هاى عيد را از ياد شان برده است. 

Views: 1

تماس با ما

ارسال گزارش

آژانس خبری پژواک علاقمند است تا گزارش های شما را نشر کند. در صورت تمایل با کلیک کردن بر روی این لینک با ما تماس بگیرید.

اپلیکیشن موبایل پژواک

اپلیکیشن پژواک را بر روی تلفن هوشمند خود نصب کنید تا آخرین خبرهای ما را دریافت کنید. بیشتر
خروج از نسخه موبایل