Language

Don't you have an account with Pajhwok Afghan News?

Click here to subscribe.

دو خانم دستفروش: برای ما کار باعزت و مصون مساعد گردد

کابل (پژواک، ۹ سنبله ۱۴۰۱): دو خانم دستفروشی که همکار و «ایور» زن هم اند و برای اعاشۀ خانواده‌های شان از صبح تا شام در جاده‌های شهرکابل کار می‌کنند، از حکومت‌ می‌خواهند که همچو خانم‌ها را مورد حمایت قرار داده و برای شان زمینۀ کار مصون را فراهم کند.

بی‌بی خاتون 32 ساله و نادیۀ 35 ساله باشنده‌گان «کوچۀ‌پخته فروشی» شهر کابل، خانم‌هایی که نسبت مجبوریت و فقر اقتصادی در جاده‌های مندوی شهر کابل دستفروشی می‌کنند.

این دو خانم از طرف شب در خانه خریطۀ تکه یی و خینه پیچ برای عروسان می‌دوزند و همه روزه از ساعت هشت صبح تا هر زمانی که تولیدات شان به فروش برسد، در کوچۀ مندوی شهر کابل می‌مانند.

صبح است، حوالی ساعت هشت، بی‌بی خاتون و نادیه که کار‌های خانه را انجام داده اند و پس از نوش جان صبحانه از خانه بیرون می‌شوند.

این دو ایور زن و همکار که چادرهای سیاه به سر و چپن سیاه به تن دارند، خریطه‌های مملو از تولیدات دست‌دوزی شدۀ خود شان را گرفته و به سرعت از کوچه‌ها و پس کوچه‌های منطقۀ شان عبور می‌کنند و در جریان راه از دردهای زنده‌گی با هم قصه می‌کنند.

بی‌بی خاتون 32 سال دارد، اما دردهای روزگار آن‌ قدر بالایش اثر گذاشته که گویی خانم 50 ساله است؛ چملکی‌های صورتش گواه بر این امر می‌باشد.

هشت سال قبل، نسبت فقر اقتصادی شوهر بی‌بی خاتون که بیکار بود، برای انجام کار راهی کشور ایران گردید، اما تا امروز از او خبری نیست.

این خانم که با یاد کردن داستان جدا شدن از شوهرش می‌گریست، افزود: «شوهرم به خاطر کار کردن  به ایران رفت، اما تا حالا از زنده و مرده‌اش خبری نیست، او رفت مره با دو اولادم با درد‌ها و رنج‌ها تنها ماند.»

فقر اقتصادی، ناپدید شدن همسر و ده‌ها مشکل دیگر باعث گردیدند که بی‌بی خاتون به بیماری سرطان مصاب گردد، او در حالی با مشکلات اقتصادی دست و پنجه نرم می‌کند که در جگرش سرطان دارد.

تن ضعیف و چهرۀ زرد رنگش، بیانگر مصاب بودنش به بیماری لاعلاجی است که با آن شب و روزش را سپری می‌کند و با گذشت هر روز امیدش به زنده ماندن کم می‌شود.

اما اعاشۀ دو کودکی که شب و روز شان‌ را به امید اینکه روزی برسد تا پدر شان به خانه برگردد، بی‌بی خاتون را مجبور می‌سازد، با وجود بیماری و ناتوانی کار کند و زحمت بکشد.

بی‌بی خاتون با کشیدن آه سردی، گفت: «با مشکلات زیاد شب را صبح و صبح را شب می‌کنیم؛ خانۀ کرایی است، ماهانه مجبورهستم دو هزار کرایۀ خانه را بپردازم با وجود که با ایورم هستم، مگر او هم اقتصاد خوبی ندارد، در نان شب روز خود حیران ماندیم.»

به گفتۀ او، داکتر برایش گفت که باید برای تداوی به خارج از کشور برود، اما امکان ندارد؛ زیرا با فروختن خریطه و خینه پیچ صرف مصارف شب و روز شان را با مشکل پوره می‌کند.

وی در مورد عواید خود می‌گوید: «یگان روز هیچ کارم نمی‌شود، دست خالی پس بر ‌می‌گردم و یگان روز فقط ۵۰ الی ۱۰۰ افغانی فایده می‌کنم.»

او در مورد خانوادۀ خود چنین معلومات داد: «در این دنیا یک پدر ریش سفید و یک برادر که مریضی دماغی دارد، دارم وضعیت اقتصادی خودشان بسیار خراب است، مره چه کمک کرده می‌توانند.»

مریضی لاعلاج سرطان، این خانم را ناتوان ساخته، اما  نسبت فقر و ناداری توان تداوی را ندارد، او با عایدی کمی که دارد نمی‌تواند حتا یک دوای مسکن بگیرد.

فرزندان وی،  10 و 9 ساله اند، به مکتب می‌روند و درس می‌خوانند، تا در آینده دست‌گیر مادر شان باشند.

بی‌بی خاتون گفت: «هنگامی که اولاد‌هایم ازم می‌پرسند پدر ما کجاست بی حد ناامید می‌شوم رنج می‌برم، ای کاش پدر شان برگردد، تا  دلم جمع شود؛ اگر مه بمیرم پدر شان بالای سر اولادهایم می‌باشد.»

وی که برای چند دقیقه می‌گریست و توان صحبت کردن را نداشت، به سخنانش چنین ادامه داد: «یگانه آرزویم صحت‌مندی خودم است چرا که اولاد‌هایم بی پدر خو شدن نمی‌خواهم که بی مادر هم شوند و تنها امیدم همین دو پسرم است که درس‌ بخوانند و به یک‌ جای برسند و کار کنند، تا که در آینده دستم را بگیرند.»

موصوف از افراد خیر، تجار و از حکومت سرپرست خواست در کنار کمک با او و سایر خانم‌ها مانند او، زمینۀ کار مصون را برای آنها فراهم کنند؛ چرا که آنان نان آوران خانواده‌های خود اند.

تنها بی بی خاتون نیست که با مشکلات اقتصادی روبرو است، نادیه خانم ایورش نیز به دلیل مشکلات اقتصادی مجبور شده که در روی جاده‌های شهر کابل کار کند و خانوادۀ هشت نفرۀ خود را اعاشه نماید.

شوهر نادیه که حیات دارد، اما به بیمار روانی دچار می‌باشد و قادر به انجام کاری نیست؛ این خانم ناچار است که کار کند و در کنار 6 دختر قد و نیم قدش، شوهر بیمارش را نیز سرپرستی کند.

وی می‌گوید: «هنگامی که فامیل شوهرم پشتم خواستگاری آمدن از فامیل ما پت کردند که بچۀ شان تکلیف اعصاب دارد؛ در اوایل خوب بود، ‌خلق تنگی می‌کرد، اما بعدها به حدی رسید که بیماریش زیادشد و حالا در گوشۀ خانه بیمار افتاده و قادر به انجام کار نیست.»

نادیه در ادامه افزود: «تنها خودم نان آور خانه هستم، خریطه و خینه پیچ می‌دوزم و آن‌ها را می‌فروشم و از طریق همین کار در روز ۱۰۰ یا ۵۰ افغانی به دست می‌آورم و یا هم  گاهی وقت‌ها که کار نکنم، در خانه‌های مردم می‌روم، کالا شویی یا پاک‌کاری می‌کنم، از دو صد تا دو نیم صد کسی برم زیادتر نمی‌دهد.»

نادیه از کار در روی جاده‌ها و خانه‌های مردم به تنگ آمده و از حکومت و سکتور خصوصی می‌خواهد، برای همچو زنانی که سرپرست ندارند، زمینۀ کار را مساعد سازند.

او افزود: «مثل مه و بی‌بی خاتون زن‌های زیادی استند که برای سیر کردن شکم خود و اولادهای شان مجبور استند که کار کنند، اگر یک فابریکه ساخته شود، اگر یک کار با عزت برای ما داده شود، خوش می‌شویم.»

نادیه آرزو دارد که کسی از افراد خیر و تجارت یافت شود که در قسمت تداوی بی‌بی خاتون کمک کند تا خانم ایورش صحت یاب گردد.

GET IN TOUCH

SUGGEST A STORY

آژانس خبری پژواک علاقمند است تا گزارش های شما را نشر کند. در صورت تمایل با کلیک کردن بر روی این لینک با ما تماس بگیرید.

PAJHWOK MOBILE APP

اپلیکیشن پژواک را بر روی تلفن هوشمند خود نصب کنید تا آخرین خبرهای ما را دریافت کنید. بیشتر