کابل (پژواک، ۱۸ میزان ۱۴۰۲): روانشناسان میگویند، فضای ناآرام خانه، عدم توجه به نیازمندیهای کودکان، برخورد خشونتآمیز والدین و معلمین با آنان باعث ایجاد مشکلات روانی نزد کودکان شده میتواند که اگر جدی گرفته نشود اثرات منفی بر روند یادگیری و روابط اجتماعی آنها خواهد گذاشت.
به گفتۀ آنان، برخلاف تصورات موجود در جامعه، کودکان نیزمانند بزرگسالان به اختلالات روانی دچار میشوند که اگر از سوی خانوادهها جدی گرفته نشود، اثرات منفی بر یادگیری و روابط اجتماعی آنها خواهد گذاشت.
داکترشرفالدین عظیمی، استاد پوهنځی روانشناسی پوهنتون تعلیم و تربیۀ کابل به آژانس خبری پژواک گفت: «در جامعۀ ما تصور نادرست وجود دارد که گویا کودکان دچار افسردهگی و یا سایر اختلالات روانی نمیشوند؛ اما کودکان نیز مانند بزرگسالان دچار اختلالات گوناگون روانی میشوند، حتی برخی اختلالات مخصوص کودکان بوده؛ مانند اضطراب، کاهش تمرکز و تغییر در برخورد که نشان دهندۀ یک کودک نا سالم میباشد.»
موصوف افزود، وجود اضطراب، کاهش تمرکز و تغییر در برخورد کودک از موضوعاتی که نشان میدهد کودک با مشکل روانی دچار است و باید جدی گرفته شود.
به گفتۀ وی، اگر خانوادهها به زودترین فرصت متوجۀ مشکلات روانی کودکان شان نشوند، ممکن است این اختلالات تاثیرات منفی بر تعلیم، یادگیری و در کل روی روابط و زندهگی اجتماعی آنها بجا گذارد.
او اضافه کرد: «وراثت، محیط نامناسب و نامساعد خانه، نزاع در خانواده، خاطرات بد همچو آزار و اذیت، نبود پدر، رفتار خشونتآمیز، جدایی پدر و مادر و غیره از عوامل ایجاد اختلالات روانی در نزد کودکان میباشد.»
به گفتۀ وی، احساس غم و ناامیدی مداوم، انزوای اجتماعی، ترس، افزایش یا کاهش اشتها، اختلالات خواب، گریههای پیدرپی، اختلال در تمرکز، بدخلقی یا عصبانیت از علایم افسردهگی در نزد کودکان به شمار میرود.
عظیمی میگوید، هر زمانی که کودک دچار اختلال خلقی همراه با احساس غمگینی مداوم میشود و یا اینکه علاقۀ خود را نسبت به انجام فعالیتهای سرگرمکننده و موردعلاقهاش از دست میدهد، خانواده باید مشکوک گردد؛ زیرا این علایم گاهی نشانۀ ابتلا کودک به افسردهگی است.
منبع خاطرنشان کرد که باید خانواده در قسمت رفع نیازمندیهای کودکان، ایجاد یک محیط مصوون و آرام خانه و عدم برخود خشونتآمیز با کودک توجۀ جدی داشته باشند و نیز حکومت در قسمت نیازمندیهای اجتماعی و احقاق حقوق حقۀ آنان توجه نماید و نیز رسانهها در زمینۀ برنامههای تفریحی برای کودکان تمرکز داشته باشند.
عظیمی برخورد خشونتآمیز معلمین در مکاتب با کودکان و یا فضای نامناسب صنف نیز باعث میگردد که کودک از رفتن به مکتب دلزده شود و یا باعث ایجاد مشکلات روانی در نزد وی گردد.
او در ادامه گفت: «وجود همچو مشکلات در مکتب باعث میگردد تا کودکان از لحاظ روانی آسیب دیده و اعتماد به نفس شان پایین و خلاقیتهای شان نابود گردد، از درس و تعلیم دلسرد شوند و انگیزۀ خود را به درس، تعلیم و حتی زندهگی را از دست بدهند و میزان آشفتهگی و اضطراب در آنها افزایش یابد و در نهایت یک انسان ناسالم به بار آیند.»
همچنان داکتر زکریا بارکزی روانشناس و استاد تربیۀ معلم سید جمالالدین افغان در شهر کابل گفت: «مشکلات روانی معمولا با رشد عقلانیت انسانها گره محکم خورده به هر میزانی که انسان از توانایی عقلانیت بالایی برخوردار میشود، نسبت به زندهگی عاجزتر، صبورتر و به واقعیت مسله میرسد اما مشکلات روانی نزد کودکان بنابر همان پایین بودن سطح تفکر آنها فقط چند مورد را تجربه میکنند مانند گوشهگیری، پرخاشگری و ضدیت.»
به گفتۀ وی، پرخاشگری، ترس، بیتابی، سرپیچی از والدین، عرق کردن یا سرگیجۀ ناگهانی، مشکلات دیگر همچون سردرد، معده درد، تغییر مقدار اشتها بهگونۀ غیر طبیعی، گوشهگیری، تغییر غیرطبیعی وزن، کمخوابی، نداشتن انرژی کافی و انگیزه برای فعالیتهای روزانه از علایم افسردهگی نزد همه بهشمول کودکان به شمار میرود.
به گفتۀ او، وراثت، ناسازگاری خانوادهها، استفاده از وسایل الکترونیکی همچون موبایل و کمپیوتر، زندهگی تلخ و خاطرات بد، از دست دادن پدر و یا مادر، جدایی والدین، مشکلات موجود در زندهگی، سیستم آموزشی غیرمعیاری از جمله عوامل ایجاد امراض روانی به ویژه افسردهگی نزد کودکان میباشد.
منبع به محیط خانۀ پر از محبت و صمیمیت اشاره کرده میافزاید: «اگر خانوادهها از محبت بالایی برخوردار باشد، فرزندان شان مشکلات روحی و روانی را تجربه نمیکنند؛ زیرا آنها حس امنیت میکنند.»
موصوف افزود: «اگر به مشکلات روانی کودکان در همان اوایل توجه نشود عواقب ناگوار در پی خواهد داشت، همچو کودکان رشد اجتماعی کرده نمیتوانند و حافظه شان کمتر رشد نموده و از آموزش و پرورش درست باز خواهند ماند.»
منبع میگوید که روزانه در جمع مراجعینش کودکان نیز میباشد که اکثر آنان از شهر کابل هستند؛ زیرا کودکان در روستاها و ولایات در فضای آزاد زندهگی دارند و مکانهای تفریحی زیادی در اختیار دارند اما در شهرکابل مکانهای تفریحی کمتر است.
موصوف توصیه کرد که کوشش شود به خواستها و توقعات کودکان توجه گردد، والدین برخورد خوب و دوستانه با کودکان شان داشته باشند.
وی با تاکید گفت که اگر علایمی چون گوشهگیری پرخاشگری را در نزد کودکان مشاهده میکنند هر چه زودتر به داکتر روانشناس مراجعه کنند تا از پیشرفته شدن مشکلات روحی و روانی کودکان جلوگیری به عمل آید.
نفیسه امید، باشنده دارلاامان شهر کابل میگوید: «بچیم صنف ۵ مکتب است، زیاد گوشهگیر و جنگره است، خنده کم و گریه بسیار زیاد میکند، درس نمیخواند؛ در اوایل نمیفهمیدم که چرا اینطور است؟ یکی از دوستانم برایم گفت که پیش روانشناس ببرمش، شکر حالی بهتر شدهاست.»
به گفتۀ او، به دلیل اینکه در خانوادۀ شان همیشه مادر شوهر و شوهرش همراه او برخورد درست نداشتند، این پسرک از آن وضعیت خوش نبود و بالای روانش تاثیر منفی گذاشته و افسردهگی برایش ایجاد شده بود.
همچنان عایشه احمدزی باشندۀ کارته چهار شهر کابل میگوید، دختر هشت سالهاش که اول نمرۀ صنف خود نیز است، چند وقت به مکتب نمیرفت، گریه میکرد و به درس خواندن علاقه نداشت و روز به روز وضعیتش بدتر میشد، تا اینکه به داکتر روانی برد.
به گفتۀ عایشه، دلیل دلسردی دخترش از درس و مکتب برخورد نامناسب معلمش با وی بود.
Views: 283
تماس با ما
خبرنامه
ارسال گزارش
اپلیکیشن موبایل پژواک