کابل (پژواک، ۲۴ اسد ۱۴۰۳): برخی از زنان و دختران در داخل و خارج از کشور دربارۀ تحولات مثبت و منفی در زندهگی شان طی ۳ سال گذشته سخن زده و میگویند، امارت اسلامی برای حفظ نظام و کسب حمایت مردم محدودیتهای وضعشده بر زنان در بخش آموزش و کار را برطرف کند.
آژانس خبری پژواک با ۲۰ زن و دختر در داخل و خارج از کشور مصاحبه کردهاست.
آنان تأمین امنیت سرتاسری و ایجاد نظام اسلامی را از دستاوردهای امارت اسلامی افغانستان در سه سال گذشته میدانند. با این حال، آنها تأکید میکنند که عدم رفع ممنوعیتهای آموزشی و شغلی، مشکلات زیادی را برای آنان به وجود آوردهاست.
خانمها در داخل کشور
نجیبه، باشندۀ شهر کابل میگوید که تحول سیاسی در ماه اسد سال ۱۴۰۰ خورشیدی در افغانستان تغییرات مثبت و منفی را به همراه داشت.
وی توضیح داد: «از جنبههای مثبت، امنیت تأمین شد، جنگ و خونریزی پایان یافت، خارجیها از کشور ما خارج شدند و ما از اسارت امریکاییها رهایی یافتیم. همچنین، به دموکراسی ناکارآمدی که اکثر مردم ما با آن مخالف بودند، پایان داده شد.»
اما او افزود: «پس از این تحول، با مشکلات زیادی روبهرو شدیم. شوهرم بیکار شده و تاکنون که سه سال از آن زمان میگذرد، همچنان بیکار است. مشکلات اقتصادی دامنگیر ما است، پسرم از فاکولتۀ فارغ شد، اما بیکار است و دخترم که اکنون باید از مکتب فارغالتحصیل میشد، سه سال است که خانهنشین شده و تا امروز بیسرنوشت است.»
او ادامه داد: «من به عنوان یک مادر، میخواهم که فرزندانم، چه دختر و چه پسر، پیشرفت کنند و به مدارج عالی برسند. اما اکنون بسیار مایوس هستم که پسرم بیکار و یگانه دخترم در خانه نشسته و هر روز منتظر اعلان باز شدن مکاتب است، ولی متأسفانه سه سال گذشته است.»
نجیبه، بیکاری را معضل بزرگ دانسته و افزود: «خواست من از امارت اسلامی این است که بیشتر از این زنان را رنج ندهد، برای حفظ نظام اسلامی و بدست آوردن حمایت مردم، درهای آموزش را بهروی ما باز کند، مانع کار زنان در بیرون از منزل نشود و برنامههای وسیعتری برای بهبود وضعیت اقتصادی و اشتغال مردم اجرا کند.»
همچنان، واحده، دوشیزهیی که پیش از تحول سیاسی در اسد سال ۱۴۰۰ در وزارت امور زنان مشغول به کار بود و نقش مثبتی در اقتصاد خانوادۀ خود داشت میگوید: «زمانی که امارت اسلامی به قدرت رسید، ما فکر میکردیم که وزارت امور زنان با نام جدیدی به فعالیت ادامه خواهد داد، چرا که برای زنان محیط کار مصؤن وجود داشت.»
او از پرداخت حقوق کارکنان زن در خانه، طی حدود سه سال حکومت سرپرست، قدردانی کرد و افزود: «متأسفانه در ماه ثور امسال، زمانی که برای امضای حاضری به وزارت مراجعه کردیم، به ما گفتند که شما در تشکیل نیستید و معاش ندارین، یک سو غریبی و بیچارهگی … این مسله آرامشم را از من گرفته، چهارماه غم کردم تا اینکه به مریضی سرطان مبتلا شدم.»
واحده، که یک ماه قبل تحت عمل جراحی قرار گرفته میگوید: «درخواست من از امارت اسلامی این است که برای زنان و افرادی مانند من که در خانوادۀ خود سرپرست ندارند و خود نانآور هستند، زمینههای شغلی فراهم کند.»
در همین حال، یک خانم بیوه که قبل از سقوط نظام پیشین در ستره محکمه به صفت مامور اجرای وظیفه میکرد، گفت: «از اینکه امنیت تامین شده، قیمتها کنترول شده و فساد اداری کم شده خوشحال استم، ولی مشکل اساسی مه این است که سه سال شد معاش ندارم و ذخیره که داشتم مصرف میکنم.»
وی که با یک دخترش در خانۀ کرایی زندهگی میکند گفت، قبل از سقوط نظام پیشین، حقوق تقاعد شوهر خود را نیز میگرفت، اما حالا آنهم قطع شدهاست.
موصوف از رهبری امارت اسلامی میخواهد که برای همه خانمها در ادارات حکومتی محیط جداگانه و مصون را فراهم و آنان را به کار جذب کند.
با این حال، پریگل باشندۀ منطقۀ دهنباغ شهرکابل میگوید: «یک کار خوب که شد برای تمام موتروانها گفتن که در موترهای شهری زنان ایستاده نباشند، در موترهای تکسی در چوکی پیش روی دو زن نباید بنشیند، این کاری بود که زیاد خوش شدم.»
موصوف ادامه داد: «ولی کار خراب امارت اسلامی همی است که دختران را خانهنشین کدن، اولش دخترکهای خودم از مکتب و درس ماندن و دیگه این که زنها را رفتن به باغ منع کدن، باغ زنانه جای خوبی بود که میرفتم، قدم میزدم اما حالی هیچ جایی برای تفریح کردن نداریم.»
موصوف از امارت اسلامی خواست، در کنار بازگشایی مکاتب، دروازۀ باغهای تفریحی نیز بهروی زنان باز شود.
زنان در خارج از کشور: به مشکلات روحی مواجه شدیم
شهلا فرید که در کشور آلمان زندهگی میکند گفت: «در ۲۰ سال گذشته، من استاد یکی از بزرگترین پوهنتون دولتی افغانستان پوهنتون کابل بودم، در پهلوی آن یک محقق، همکار رسانه، فعال مدنی، فعال حقوق بشر، مدافع حقوق زنان بودم.»
وی ادامه داد: «در اقتصاد خانواده و تربیت فرزندانم نقش اساسی داشتم، در شناخت شکافهای اجتماعی و راههای بیرون رفت از آن با مطالعۀ تحقیق و از راههای قانونی شب و روز کار مینمودم، ۸ صبح در پوهنتون کابل به حیث اولین استاد در درس به محصلین حاضر بودم و تا ۸ شب تدریس مینمودم، با تمام این مصروفیت رسمیام برای زنان کشورم فعالیت در جامعه مدنی وقت را پلان مینمودم.»
او میگوید، هرچند پس از تحول سیاسی در ماه اسد سال ۱۴۰۰ هجری شمسی، صلح و امنیت در کشور تأمین شد، اما زندهگی زنان و دختران افغان با تحولات منفی روبهرو شد؛ زیرا اکثر زنان و دختران از کار، تعلیم و تحصیل محروم شدند.
وی افزود: «پس از آن من و خانوادهام مجبور به ترک میهن شدیم، چون من سه دختر جوان که هنوز مصروف درس در مکتب، دورۀ لسانس و ماستری بودند با خود داشتم، شوهرم جدید تقاعد نموده بود و من با معاشم اقتصاد خانواده را پیش میبردم و مجبور به مهاجرت اجباری شدم.»
خانم فرید که اکنون با سه دخترش در آلمان زندهگی میکند گفت: «در اولین روزهای مهاجرت شوهرم را از دست دادم، در بیرون از افغانستان در نیمه راه مهاجرت او از فشار بیشتر ترک وطنش سکتۀ قلبی نمود؛ در جهان مهاجرت من و سه دخترم را با تمام مشکلات تنها گذاشت، آرامگاه او در البانیا است در این دو و نیم سال من و فرزندانم نتوانستیم به زیارت او برویم.»
وی ابراز خوشحالی کرد که دخترانش در آلمان تحصیلات خود را آغاز کردهاند و خودش نیز مشغول کارهای علمی است.
استاد فرید میافزاید: «اما دوری از وطن و هموطنان، سختترین وضعیت برای یک مهاجر است. که یک مهاجر آن را تحمل مینماید، فرهنگ متفاوت، انسانهای متفاوت و با افکار متفاوت حتی غذا و لباس متفاوت عادت کردن به همه اینها مشکل و زمان گیر است.»
در همین حال، مرضیه عدیل که در شهر تورنتوی کانادا زندهگی میکند میگوید: «در زمان جمهوریت در رادیو بیبیسی کار میکردم و فکر میکردم که یک کریر خوب برای خود جور کردیم، حقوق خوب میگرفتم و فکر میکردم که پس از تقاعد در زمان پیری هم با چالش مواجه نخواهم شد، به حساب خوار نخواهم شد.»
وی در ادامه میگوید: «متاسفانه زندهگی ما پس از تحول ۱۴۰۰ تغییر زیادی کرد، زندهگی مهاجرت هرچه که باشد باز هم به وطن خود آدم نمیرسد، زمانیکه در کشور خود بودم، احساس مصؤنیت میکردم، احساس مصؤنیت کاری میکردم، احساس مصؤنیت اجتماعی میکردم؛ چون در میان خانواده، اقوام و خویش و قوم خود بودم، یگان وقت آنقدر بالایم فشار میآید که گریان میکنم. »
مرضیه و شهلا فرید از جامعۀ جهانی میخواهند که بالای امارت اسلامی فشار وارد کند تا برای زنان و دختران اجازۀ کار، تعلیم و تحصیل بدهد.
همچنان زهره با نام مستعار که در حال حاضر در کشور ایرلند زندهگی میکند گفت: «تحولی که در سال ۱۴۰۰ به وقوع پیوست، نه تنها بر زندگی من، بلکه بر زندگی تمام مردم کشور، بهویژه دختران و زنان، اثرات ناگواری گذاشت. یکی از این تأثیرات منفی، دور شدن من از وطن و مهاجرت به خارج از کشور بود.»
این خانم که شاعر و نویسنده میباشد میگوید که قبل از تحول سیاسی در اسد سال ۱۴۰۰ در یکی از رسانهها در بخش خبر کار میکرد.
وی افزود: «هرچند مشکلات زیادی داشتم، حقوق زیاد نمیگرفتم، ولی با معاش خود مصارف خانوادۀ چهار نفری خود را تامین میکردم و زندگی شادی داشتیم، ولی اکنون همه چیز است ولی خوشی نداریم.»
موصوف نیز از مسؤولان امارت اسلامی میخواهد که زمینۀ کار، تعلیم، تحصیل را برای زنان فراهم کند، تا نظام حفظ و حمایت مردم را بدست بیاورد و کسانی که به دلیل نبود کار و ممنوعیت دختران از تعلیم و تحصیل کشور را ترک کردهاند دوباره به کشور برگردند و در کشور شان زندگی آبرومندانه را آغاز کنند.
این درحالی است که مسؤولین امارت اسلامی بارها گفتهاند که با فراهمسازی محیط مصؤن برای زنان و دختران زمینۀ .آموزش و کار را مساعد خواهند ساخت.
بازدیدها: 23
تماس با ما
خبرنامه
ارسال گزارش
اپلیکیشن موبایل پژواک