زبان

آیا حساب کاربری در سایت پژواک ندارید؟

برای اشتراک اینجا کلیک کنید.

زندان ها و مجازات در دوران دولت غزنوی
زندان ها و مجازات در دوران دولت غزنوی

ترجمه و تخلیص: پوهاند دکتر نصرالله «ستانکزی»

مقدمه :

در این نوشته سعی به عمل می آید که تا چگونگی محابس و جزا ها در عصر غزنوی ها، با در نظرداشت اهمیت نظام زندان های آن دوران بر حوزه های سیاسی و اجتماعی آن دوران، مورد مطالعه قرار می گیرد.

با وجود آنکه محابس در جهان و از جمله در دنیای اسلامی از قدامت برخوردار است، اما در این مقاله سعی به عمل آمده تا بطور جداگانه در عصر غزنوی ها مورد مطالعه قرار گیرد.

قبل از پرداختن به اصل موضوع، در آغاز می پردازیم به عناوین مقدماتی، چون معنای لغوی و اصطلاحی محبس و سجن و همچنان مختصراً معرفی نظام زندان های خلافت های اموی و عباسی؛ یعنی دوره های قبل از غزنوی ها را و همچنان موجودیت زندان در قلمرو غزنوی ها، هم چنان نقش زندان ها در تامین حاکمیت دولتی، مجازات حبس در خصوص جرایم اقتصادی مانند عدم پرداخت مالیات و حقوق عینی و تجارتی که در خصوص دهقان ها و تاجران قابل اعمال بود، جایگاه محابس در نظام اداری آن دوران، وظایف مهم پولیس و روش های تحقیق و بازپرس و تحریر اظهارات مجرمین را در بر می گیرد.

اینک بعد از این مقدمه مختصر در آغاز حدود جغرافیایی دولت غزنوی، سپس تعریف لغوی و اصطلاحی زندان و جزا ها، بعداً نظام قضایی دولت غزنوی، در مبحث بعدی زندان های این دوران، تاثیرات اجتماعی و اقتصادی حبس در آن عصر و در اخیر به تاثیرات فرهنگی محابس و عقوبات در دوران غزنویان می پردازیم.

مبحث اول: قلمرو دولت غزنوی:

قلمرو غزنوی شامل اقلیم خراسان که مشتمل بود بر هرات، نیشاپور، مرو و بلخ۰ این ساحه قلمرو غزنوی ها قلب امپراطوری موصوف شناخته می شد.

هندوستان: که شامل هندوستان جنوبی و آسیای وسطی می گردید؛ در بر گیرنده مناطق چون سند و حتی زابلستان نیز می گردید.

اقلیم خوزستان: این مناطق که به منطقه اهواز نیز مسمی است؛ در برگیرنده مناطق بین فارس، ایران را در بر داشت.

اقلیم طبرستان شامل مناطقی بین خراسان و جبال و جرجان و دریای قزوین و مازندران می شد.

اقلیم جبال که شامل حدود شرقی فارس، از غرب اذربایجان و شمال عراق، از جانب شمال طبرستان و جیلان و از سمت جنوب خوزستان را در می گرفت.

اقلیم جرجان؛ این اقلیم محدود بود به: از سمت شرق به خوزستان، از غرب به اقلیم طبرستان و از شمال به اقلیم دهستان و از جنوب به اقلیم خراسان.

اقلیم قهستان؛ این اقلیم که از توابع خراسان به حساب می آمد از جنوب و غرب محدود بود و از شمال و شرق نیز به خراسان سرحد داشت؛ بنابر همین حدود این اقلیم نیز تحت ادارهٔ والی خراسان می بود.

اقلیم کرمان؛ که محدود بود به حدود شرقاً خراسان، غرباً اقلیم فارس و در شمال جزء از مفازه و جنوباً به دریای فارس.

اقلیم سجستان؛ که محدود است شرقاً به سند، غرباً خراسان و شمال هم خراسان و در جنوب اقلیم مگران.

اقلیم مکران؛ از طرف شرق محدود بود به بلاد سند، غرباً خراسان و در شمال سیستان و در جنوب به امتداد دریای فارس قرار داشت.

مبحث دوم: معنی لغوی و اصطلاحی حبس

سجن به معنا حبس و جمع آن سجون و حبوس؛ فرق بین آن ها اینست که حبس برای مدت کوتاه تر به مقایسه سجن می باشد، در حالی که سجن طویل تر می بود؛ به تناسب حبس و سجن به معنا منع می باشد و حبس و حجز می تواند حالتی باشد که شخص وارد محبس نه گردیده اما از اجتماع جدا باشد.

سجن از جمله جزاهای قدیمی و از زمان های خیلی بعید معمول بوده‌است و بمنظور کاهش مجازات اعدام و تضمین زندگانی اجتماعی مجازات حبس به میان آمد. اما در تعیین مجازات سجن و حبس سلاطین و گاهی هم وزرأ دست وسیع داشتند، اما تاریخ گواه است که برای نخستین بار شریعت بود که بر مبنای قیاس حدود حبس را به اندازه ضرر وارده آن به عنوان مجازات شناخت.

مبحث سوم: نظام قضایی دولت غزنویان:

قضأ؛ حکم و اعلام الزام و فصل امر و همچنان اظهار حکم شرع و قطع حالت خاص به میان آمده می باشد، اما مرسوم اینست که قضأ عداوت و خصومت ها را خاتمه می بخشد و در ظاهر امر، این وظیفه قضأ می باشد.

قضأ در دوره های اسلامی سیر تحول اش را پیموده و یکی از دوره های درخشان آن عصر عباسی بود، چنانچه یکی از ابتکارات این عصر ایجاد منصب قاضی القضات بود، استقلال قضایی که به سایر نقاط و ولایات خلافت عباسی توسعه بافت؛ بدین معنا که قضات در سطح ولایات عین استقلال را داشتند که قضات مرکزی دارأ بودند.

دورهٔ قضأ دولت غزنوی در واقعیت امر ادامه روند تحول قضای اسلامی شناخته می شود؛ زیرا از نظر حکام غزنوی، تداوم شریعت در وجود نظام قضایی مطابق به احکام اسلامی بود و قضأ را جزء سیاست اسلامی دولت خود می شمردند.

مجلس قضأ دولت غزنوی دارای وظایف متعدد بود که برای اعمال صلاحیت های اش تشکیلات تحت امر قاضی داشت که اینک در ذیل به طور اختصار به آن می پردازیم:

۱- مستشار ها: به منظور رسیدن قاضی به حکم؛ مستشاران قاضی را مساعدت می کردند؛

۲- کاتب القاضی- وظیفه کاتب القاضی؛ ثبت دعاوی متخاصمین و ثبت احکام صادره قاضی بود؛ هم

چنان با حفظ امانت داری به کار برد درست الفاظ در متون قضایی و سجلات؛

۳ – وکیل- وکیل متولی دفاع از متهم بود؛

۴- حاجب القاضی: شخصی بود که جلسات قضأ را تنظیم می نمود؛ و بدون اجازه او کسی وارد مجلس محکمه شده نمی توانست. همچنان این شخص به منظور جلوگیری از رشوت و تبادله نیز در قضأ مؤظف بود.

۵- خازن القاضی: این شخص مؤظف حفظ وثایق مربوط قضأ بود و بدون حکم قضأ اجازه نداشت تا اسناد را به دسترس اشخاص قرار دهد.

همچنان خازن القاضی وظیفه تنظیم وثایق را نیز داراء بود و

۶ -الا عوان شخصی بود که ترتیب و تنظیم جلسات قضایی را به عهده داشت؛ متخاصمین را در مکان های معین جابجا می نمود، حدود حقوق و وجایب متداعیین و شهود را نیز به آن ها توضیح و از چگونگی آن نظارت می کرد.

مبحث چارم: نظام محابس

از نظر تاریخی در جهان اسلام، محبس برای بار نخست در عصر حضرت عمر رضی الله عنه شکل گرفت؛ در این عصر محلاتی برای نگهداری مجرمین اختصاص یافت. در عصر خلافت عمر بن عبدالعزیر رحمة الله علیه دیوان خاصی به منظور اداره ی زندان ها به میان آمد؛ وظیفه دیوان متذکره تنظیم لباس تابستانی و زمستانی محبوسین، امور مربوط صحت، تفکیک محبوسین جنایی، سیاسی، سارقین و تنظیم مقررات اوقات ادای نماز بود. در این عصر اداره ی مخصوص برای زندانیان اناث نیز به میان آمد.

در عصر خلافت ابو جعفر منصور عباسی، محبسی در بغداد اعمار گردید که دارای طبقه های مختلف و در چند منزل اعمار گردید که به نام «سجن المطبق» یاد می شد. این محبس با تدابیر و مقررات شدید امنیتی بود و به گونه ی اعمار گردیده بود که در برابر زلزله و سایر حوادث طبیعی مقاومت لازم را داشت و برای اداره آن پولیس اختصاص یافته بود.

بعد از این مختصر می پردازیم به نظام محابس عصر غزنویان :

۱- موقعیت های محابس عصر غزنویان: در قلمرو دولت غزنویان محابس اکثر در قلعه های مستحکم نظامی موقعیت داشت که البته اشکال آن در هند مفتوحه متفاوت تر بود. قلعه های نظامی آن دوره که خیلی مستحکم اعمار می گردید، در ایالات و مناطق دارای اهمیت حیاتی قلمرو غزنوی مانند بلخ، هزاره جات، مرو‌، نیشابور، غزنی، گردیز، غور و ملتان وجود داشت. دروازه های مستحکم آن که می توانست در برابر حوادث طبیعی و غیر طبیعی ایستادگی کند؛ محبس را به بیرون وصل میکرد، در داخل قلعه زندان به ګونه ی اعمار شده بود که در آن اتاق های به اشکال و اندازه های متفاوت اعمار شده بود که شامل سلول های حبس انفرادی نیز بود. در اطراف قلعه ها خندق های حفر شده که قلعه های متذکره را از هجوم دشمن برای رهایی محبوسین مصؤن می ساخت.

۲- اداره ی محابس در دولت غزنویان: نظام قضایی، پولیسی و امور زندان های آن دوران بیشتر متاثر از سیستم خلافت عباسی بود. اداره زندان که تحت نظارت سلطان غزنوی بود، دارای یک سلسله مقررات در چارچوب یک لایحه بود که خلاصه ی محتویات آن شامل موارد اتی بود :

الف- عدم نگهداری موقت، تعذیب بدون امر کتبی سلطان؛

ب- عدم نگهداری طویل المدت محکوم علیه با محدودیت در سلول انفرادی؛

پ- انتقال محکوم علیهم بعد از انقضای مدت معین به محبس عمومی؛

ت- تقسیم محبوسین به اساس عمر و نوع جرم آنها در محلات اختصاصی محابس؛

ث- تدوین حالات محبوسین و حفظ آن در ارشیف مخصوص؛

ج- عدم نگهداری اموال و ‌اشیای منقول محبوسین در داخل محبس و توزیع لباسهای تابستانی و زمستانی برای محبوسین و

ح- به کار گماشتن محبوسین به انجام کارهای شاقه نظر به مدت حبس؛ مانند اعمار بالاحصارها و دیوار های محافظوی اطراف شهرها، تمدید راه ها، حفر کاریزها ‌و چاه ها و تنظیف قلاع.

البته برخی جزا از قبیل محروم ساختن از غذا برای مدت معین یا محروم ساختن از استفاده از برخی غذا ها، انتقال به سلول های منفرد، جزاهای بدنی و غیره به منظور حفظ نظم محابس نیز اعمال می شد.

۳- موظفین مهم محابس: این اشخاص در محابس دارای اهمیت بودند :

الف- کوتوال- اصلاً کلمه ترکی بوده به معنای نگهبان و قاید قلعه و کوتوال مهم‌ترین شخص در میان پولیس و در نظام محابس غزنویان با صلاحیت ترین شخص محبس که داری صلاحیت اجرایی و تفتیشی بود؛

ب- امین الحرس- این شخص مسؤول نگهداری محبس بود؛

پ – جلادها؛ وظیفه این ها تطبیق جزا های جلد و جسمانی بود؛ که معمولاً اشخاص بلند قد و تنومند و با چهره سهمناک انتخاب می شدند؛

ت- العقابین‌؛ این اشخاص مسؤول تعدیب فریکی و استعمال آلات تعذیب کننده بود که از آهن و چوب ساخته می شد.

معاش کوتوال مبلغ ده هزار دینار، از امیر الحرس مبلغ پنج هزار دینار، از دروازه بانان مبلغ یک هزار دینار و از سایر نگهبانان مبلغ پنجصد دینار بود. اکثر این نگهبانان از جمله هندیان و ترک ها بودند.

مبحث پنجم: پولیس:

پولیس که مسؤول امور تنظیم امور داخلی شمرده می شد، در راس نظام پولیس صاحب الشرطه قرار داشت که نایب والی بود و در غیاب والی همه امور مهم را پیش می برد.

صاحب الشرطه باید شخص مهیب، دارای فکر عمیق و دور اندیش و صاحب کرکتر جاسوسی و حیل می بود. این شخص شبکه ی وسیع از جواسیس اش را به منظور تامین نظم در شهرها، راه ها ‌و قریه جات به طور سری شبانه روزی؛ تؤظیف می کرد و به این طریق مجرمین و مخالفین سیاسی دولت را تشخیص می دادند.

وظایف پولیس و به خصوص مقامات آن به سه دسته ذیل تقسیم می گردید :

۱- اجراأت در برابر اتباع خارجی و مجرمین سیاسی: این وظیفه را صاحب الشرطه انجام میداد اما این جرایم اکثراً عسکری پنداشته می شدند و در تصمیم گیری آن قوماندان قوای عسکری نیز دخیل می شد.

۲- استجوابات و تحقیقات: در آغاز تحقیقات که از مجرمین صورت می گرفت، توأم با احترام انجام می یافت اما در اواخر این عصر بخصوص در دوره ی مسعود اول استجوابات و تحقیقات با تعذیب و شکنجه همراه بوده است.

۳ -جزا ها؛ در کنار مجازات حبس لت و کوب، تشهیر در محضر عام، اعدام و سایر مجازات تادیبی در این عصر معمول بود.

سخن پایانی :

آنچه در دوره ی غزنویان در نظام جزایی آنها مشاهده می گردد، مجازات و سیستم حبس آن ها توأم به شدت بوده و حتی این شدت اعضای خانواده ی سلطنتی و حکام را نیز در بر می گرفت. این شدت مجازات و نظام استخباراتی دولت غزنوی بر ثبات اقتصادی، اجتماعی و سیاسی امپراطوری غزنه با تمام وسعت ی که داشت بی تاثیر نه بود و حتی تاثیرات فرهنگی آن در روش زندگی و ادبیات آن دوران ملموس است.

ماخذ :

1-Bosworth (1977) , later ghaznavids , Columbia university

2- Eilliot , Cambridge history of India ; and

3- Spuler , (1970) Bjtrade in the Eastern Islamic countries in the Earl centuries , Oxford

Visits: 359

تماس با ما

ارسال گزارش

آژانس خبری پژواک علاقمند است تا گزارش های شما را نشر کند. در صورت تمایل با کلیک کردن بر روی این لینک با ما تماس بگیرید.

اپلیکیشن موبایل پژواک

اپلیکیشن پژواک را بر روی تلفن هوشمند خود نصب کنید تا آخرین خبرهای ما را دریافت کنید. بیشتر