زبان

آیا حساب کاربری در سایت پژواک ندارید؟

برای اشتراک اینجا کلیک کنید.

author avatar
7 Dec 2020 - 12:12
author avatar
7 Dec 2020 - 12:12

تحقق صلح در جامعه افغانستان، بدون ترویج و نهادینه کردن آن ناممکن است. نهادینه کردن صلح آموزش مداوم و بی وقفه می طلبد. نزدیک به چهار دهه جنگ و خونریزی استقرار صلح را بدل به یک رویا کرده است، با وجود یک سلسله تلاش های نافر جام برای قطح جنگ، تحقق این رویا هنوز ابهامات و دشواری های فراوانی را با خود حمل می کند. جنگ افغانستان طولانی ترین جنگ قرن بیستم است که تبعات آن نه تنها در سطح منطقه بلکه در سطح امنیبت بین الملل نیز به سنجش گرفته شده است. در جغرافیای سیاسی معاصر؛ افغانستان یکی از معدود کشورهایی است که بخش مهمی از تاریخ آن با منازعات خونین داخلی گره خورده و در مقاطع مختلف تاریخی، جنگ به عنوان وسیله‌ی دست یافتن به قدرت و سرکوب مخالفین مورد استفاده قرار گرفته است. افسانه‌های تاریخی لشکرکشی های شاهان متقدم افغان به هند، مقابل شدن متناوب افغان‌ها در اواخر قرن ۱۸ میلادی با ارتش بریتانیای کبیر و یک قرن بعد نبرد با ارتش شوروی قدیم، جنگ را از چشم‌انداز باورهای دینی به عنوان هنجار و ابزاری مقدس مقابله با کفر و نشانه‌ی رستگاری و قهرمانی وارد فرهنگ و سنت‌های اجتماعی کرده، بازتولید این نگرش تلاش و تفکر معطوف به مهار خشونت و استقرار صلح و ثبات را با چالش‌های جدی مواجه کرده است.

در چنین وضعیتی این سوال مطرح است که آیا می شود به منازعه نزدیک به چهل ساله افغانستان نقطه پایان گذاشت و استقرار صلح را در این کشور امکان پذیر کرد؟

مطالعات متعددی که پیرامون منازعه و صلح صورت گرفته است، استقرار صلح را پس از هر منازعه ای مستلزم یک سلسله اقدامات و تلاش های سنجیده شده و چند بعدی می داند که موفقیت آن نخست با میزان اراده، انسجام سیاسی و خرد جمعی قربانیان منازعه قابل سنجش است. مطالعات صلح بر این واقعیت نیز تاکید می کند که برقراری صلح پروسه ای مبتنی بر فهم دقیق و نظری از ماهیت منازعه می باشد که بدون توجه به جنبه های نرم افزاری آن امکان پذیر نیست.

برای درک بهتر توسعه یک رویکرد استراتیژیک نسبت به آموزش را مورد بررسی قرار می دهم. در آغاز باید روشن ساخت که در هنگام سخن گفتن از آموزش چه زبانی چه تصویری را به کار می بریم. در زمینه حل منازعه ما بر واژه آموزش تاکید زیادی داریم و بدان وسیله به فعالیت هایی اشاره می کنیم که مردم راجع به شیوه های خاص واکنش به منازعه یاد می گیرند. انتقال دانش و اطلاعات که بدست آمده برای کسانی که در شرایط منازعه قرار دارند مفید است. ما به آموزش به عنوان ابزاری برای طراحی و استقرار صلح مداخلات مسئولانه در منازعات طولانی مدت کمتر اندیشیده ایم و با نگاه به آموزش از این زاویه دید که باید یک چهارچوب ارجاعی ایجاد کنیم که بدان وسیله فعالیت های آموزش ضروری تلقی شود. در گام نخست برای رسیدن به این هدف باید زبان خود را بهبود بخشیم. من بر این باور هستم که آموزش را باید به عنوان یک پروسه برقراری ارتباطات و ظرفیت سازی در نظر گرفت. شرح سه اصطلاح که بیانگر هیمن رویکرد است مفید خواهد بود.

اصطلاح ظرفیت سازی به این معنی است که ما به سمت گسترش چیزی در حرکت هستیم که قبلا در دسترس بوده و و جود داشته است. این اصطلاح بر دانش و توانایی دوامدار مردم و در حین حال اعتراف به این که گسترش افق دید آموزش و رشد هم ممکن و هم ضروری هستند. تاکید دارد. در یک سطح عمیق تر ریشه های واژه ظرفیت افق فلسفی مهمی را فراروی ما می گشاید. این واژه از واژه های قابل به معنی قادر بودن و داشتن قدرت تاثیر گذار برچیزی مشتق شده است. اصطلاح ظرفیت که پشنهاد می شود در این جا از آن استفاده کنیم با مفهوم توانمندسازی و قدرت بخشیدن پیوند دارد. واژه اى که در بسیاری از مواقع درست استفاده نمی شود. توانمند سازی با چالش اساسی استقرار صلح مرتبط است.

بنابراین باید به این باور برسیم که چطور می توانیم افراد جامعه را از وضیعت روحی ( من / ما نمی توانیم ) به وضعیت روانی ( من / ما می توانیم ) برسانیم. از زاویه دید چارچوبی ظرفیت سازی اشاره به پروسه تقویت و شعله ور ساختن توانایی و درک مردم در رابطه با چالش منازعه در شرایط زندگی واقعی شان دارند و نیز مربوط به نوع فلسفه ای می شود که مردم را به اقدام جدید خلاق و با قدرت به منظور دست یابی به وضعیت مطلوب در همان شرایط بر می انگیزد.

اصطلاح روابط برقراری نشان می دهد که آموزش تنها به معنی افزایش ظرفیت و مهارت های افراد نیست بلکه همیچنین به مفهوم ایجاد و تقویت روابط بین بخش های مختلف یک منازعه طولانی مدت نیز می باشد. این امر دارای هدف دوگانه است. در آشکارترین سطح ظرفیت سازی در هنگامی است که دشمنان در کنار هم می نشینند تا باهم کارکرده و در یک پروسه طولانی مدت یاد بگیرند که چطور قالب های ذهنی منفی خود را رها کرده و درک شان را از یکدیگر به عنوان اشخاص انسانی بهبود بخشند به عبارت دیگر آگاهی و درک عقلانی از وابستگی متقابل به یکدیگر یک هدف عمده به شمار می رود. در سطح عميق تر درک ایجاد روابط به عنوان یک جنبه اساس آمادگی بستگی به این خواهد داشت که بپذیریم بسیاری از مهارت های ظرفیت سازی و ابزار مورد استفاده در استقرار صلح و تغییر منازعه در صورتی که به صورت جمعی و گروهی اعمال گردند. تاثیر بیشتری خواهند داشت. ایجاد روابط یک امر طولانی مدت است و هماهنگی لازم برای حفظ صلح در شرایط معین ضروری می باشد.

منظور از اصطلاح استراتیژیک نگاهی فراتر از جنبه های فوری و محدود یک فعالیت خاص است. واژه استراتیژیک ما را برآن می دارد که سوال کنیم، چطور یک فعالیت بر یک شرایط وسیع تر تاثیر می گذارد و آیا میکانیزم هايی برای حفظ تغییرات مورد نظر و مطلوب ایجاد شده اند یا خیر ؟ آموزش حل منازعه اغلب برآمادگی مردم به عنوان افراد تاکید داشته و توجه چندانی به ارتباط استراتیژیک این افراد با شرایط موجود یا مسایل طولانی مدت تر دوام و پایداری ندارد. به همین ترتیب آموزش معمولا بر تغییرات محتوای خاص تاکید دارد. در یک رویکرد تحول طلبانه پیشنهاد می شود که آموزش کمتر بر تغییرات محتوای جزیی تاکید داشته باشد. بلکه بیشتر مربوط به یک پروسه ای باشد که در آن افراد کلیدی درگیر می شوند. این دو یعنی افراد و پروسه بر واقعیت های منازعه در شرایط عینی تمرکز دارند. ظرفیت سازی استراتیژیک و برقراری ارتباطات مستلزم تجدید نظر نسبت ب چارچوب آموزش از محتوای جزیی پروسه و از تغییرات به تحول می باشد.

طبق چارچوب استقرار صلح مورد نظر این بدان معنی است که ما باید راه های عملی را برای بر قراری پیوند بین افراد و رهبران کلیدی در درون شرایط موجود بیابیم و فضايی را برای آنان فراهم سازیم که دیدگاه های مشترک یک آینده مطلوب را توسعه بخشند و به بحران های فوری و مکرر خلاقانه واکنش نشان دهند. آنان همچنین باید بتوانند پروسه پویایی را ایجاد و حفظ کنند که مردم را به پیمانه وسیع از بحران به سمت تغییر مطلوب سوق دهند. به عبارت دیگر آموزش باید با بهبود وضعیت مردم و جوامع شان به گونه ای پیوند داشته باشد که ایجاد یک زیر ساخت استقرار صلح را در میان شان تسهیل و حفظ کند. این ظرفیت ها سه عنصر را به هم ربط داده و بین آن ها پیوند برقرار می کنند. این سه عنصر عبارت از: شرح یک آینده مطلوب، درک درستی از بحران و وضعیت اضطراری و ارایه یک رویکرد استراتیژیک. این کار حرکت از بحران را به سوی یک تغییر مطلوب فراهم می سازد. ليست مشروح این ظرفیت ها موارد زیر می باشد. که عبارت اند از:

ظرفیت سازی مناسب برای تغییر منازعه ( طرح آموزشی ): ظرفیت تشخیص نوع ابزار و مهارت های آموزشی مورد نیاز برای آماده کردن مردم است تا بتوانند وضعیت را مدیریت کرده و به شرایطی که در آن قرار دارند واکنش نشان دهند. این امر شامل تهیه طرحی می شود که با توجه به محتوا و ارایه آن شرایط محور بوده و به میزان زیادی خودگردانی مردم را تامین کند.

ارایه برنامه آموزشی: ظرفیت برگزاری ورکشاپ ها، ارایه ایده ها، جلب مشارکت مردم و جذب دانش محلی که در تطبیق طرح تهیه شده برای شرایط خاص مفید می باشند.

طرح سیستم اختلافات: ظرفیت پیش بینی توسعه و ظرفیت های انسانی و نهادی برای کار با منازعات دوام دار در یک جامعه به گونه ای که منازعات به تغییر سازنده و تعامل ختم شوند و نه به پیامد های خشونت آمیز و ویرانگر. در طرح سیستم اختلافات منازعه یک تجربه طبیعی بشری در تمام جوامع در نظر گرفته می شود اما تلاش می گردد که مکانیزم های اجتماعی برای تغییر منازعه توسعه یابد.

طرح تحولی رسانه ای: ظرفیت تشخیص رسانه ها و وسایل ارتباط جمعی که بر مخاطبان زیادی در جامعه از طریق ارایه اخبار دقیق و نیز ایجاد دیدگاهی در باره صلح از طریق قالب های خاص فرهنگی تاثیرگذار می باشند به عنوان مثال می توان از ( شعر، قلم، تیاتر و … ).

طرح آینده اجتماعی استراتیژیک: ظرفیت مشارکت دادن افراد، گروها و جوامع با توزیع و تعقیب دیدگاه هایشان راجع به یک آینده صلح آمیز.

طرح انتقال استقرار صلح: ظرفیت اندیشیدن راجع به روابط چارچوب های زمانی و طراحی طرز العمل های انتقالی که به مردم و برنامه ها کمک کنند از بحران خارج شده و به سوی تغییر طولانی مدت حرکت کنند.

با دعوت از مردم برای بازگویی تجارب شان در شرایطی که در آن قرار دارند. هریک از این ظرفیت ها قابل شرح و بسط با جزییات بیشتر می باشند.

آنچه را که بیان شد مجموعه از مفاهیم برای تطبیق چارچوب استقرار صلح در فعالیت های آموزشی پيشنهاد شد. و همچنان پيشنهاد گردید که یک چارچوب استقرار صلح باید پایگاهی را برای اقدامات مستقیم و عملی که بر سیستم منازعه و به طور کلی تاثیر گزار باشد، فراهم سازد. ما باید به آموزش به گونه اى بنگریم که سه موضوع را شامل باشد؛ به بحران های فوری و مکرر یک وضعیت واکنش نشان دهد، فضایی برای یک دیدگاه مشترک راجع به آینده ای مطلوب فراهم سازد و زیر ساختاری را توسعه دهد که تغيیرات ضروری را تشویق و از آن ها برای برون رفت از بحران حمایت کند. برای این که بتوانیم صلح پایدار و با ثبات در افغانستان داشته باشیم، باید ذهنیت جامعه را نسبت به صلح پذیری و آموزش های صلح از طریق های مختلف کوشا باشیم و در الویت برنامه های ما قرار داشته باشد.

Visits: 186

این مقاله بيانگر نظر نویسنده است، پژواک در قبال آن مسووليتى ندارد.

معرفی نویسنده

تماس با ما

ارسال گزارش

آژانس خبری پژواک علاقمند است تا گزارش های شما را نشر کند. در صورت تمایل با کلیک کردن بر روی این لینک با ما تماس بگیرید.

اپلیکیشن موبایل پژواک

اپلیکیشن پژواک را بر روی تلفن هوشمند خود نصب کنید تا آخرین خبرهای ما را دریافت کنید. بیشتر