در قدم اول باید اذعان نمود که در جهان سیاست، این منافع ملی کشورهاست که در اولویت تصامیم و سیاست گذاری های داخلی و خارجی دولتها و ملت ها قرار دارد [مورگنتا] و هیچ کس نمی تواند آنرا انکار نموده یا با ریاکاری و تظاهر، دیگران را به خود ترجیح دهد، و این از بدیهیات روابط بین الملل است؛ هرچند با منافع دیگران اصطکاک داشته باشد یا نداشته باشد!
حال و روز و آتیه نامساعد وطن و وطنداران، تا کنون و احساس وظیفه چند بُعدی تحصیلی، حرفه ای و انسانی و ملی ام مرا آرام نمی گذارد و از آنجاییکه خود از دل همین اقشار مستضعف و زجردیده و حتی محروم بالا آمده ام، نمی توانم نسبت به جریانات تاثیرگذار داخلی، خارجی و منطقوی بر کشور و مردم بی تفاوت یا منفعل باشم و مانند برخی دیگر با ابراز عجز و انفعال؛ دولت و ملت را ناتوان تر از آن بدانم که بتوانند در سرنوشت و آمال خود تغییری ایجاد نمایند؛ خیر اینگونه نیست و اتفاقا معتقدم امروزه بیش از همیشه در موقعیت نقش آفرینی هستیم، که طلیعۀ تاپی یکی از آنهاست و دیگر موارد را به تدریج در آینده برخواهیم شمرد.
بر همین منوال؛ افتتاح خط لوله و انتقال گاز تاپی، بهانه و طلیعه خوبی بر آغاز فصل جدید تعاملات سازنده سیاسی، امنیتی، اقتصادی و اجتماعی در افغانستان و منطقه است.
شایسته است دولت و تمامی عقلاء، صاحب نظران و اندیشمندان افغانستان، دولت های کشورهای منطقه و کشورهای همسایه افغانستان و تمامی اتباع صلح طلب افغانستان از هر جناح و گروهی، فرصت پیش آمده اجماع منطقه ای را قدر دانسته و به دور از هرگونه حاشیه سازی، خصوصی سازی، منفعت طلبی های جناحی و گروهی، کارشکنی و… افغانستان را در مسیر تامین امنیت و رشد اقتصادی مردم مصیبت دیده اش یاری رسانند و تمام امکانات و سودآوری ملی و توسعۀ آن را چه از گذار تاپی و چه دیگر پروژه ها، بالسویه برای تمامی اقشار و قومیت ها و ملت افغانستان تزریق نموده و به بار نشانند.
بدون شک، ملت مستعد ولی زجرکشیده و دولت نوپا و عقل گرا و متعامل افغانستان، وارد فاز جدید همگرایی ملی و منطقه ای شده است؛ لذا از این پس افغانستان، تمامیت ارضی و منافع ملی انسانی و طبیعی و عزت به شدت آسیب دیدۀ آن نباید ابزار هیچ دیپلماسی یا رویارویی منطقه ای و جهانی واقع گردد و هرگونه تنازع، زورآزمایی و اصطکاک ایدئولوژیکی یا سیاسی کشورها و قدرت ها، می باید از آدرس منافع و منابع خودشان هزینه شود.
وقت آن است که مردم و دولت افغانستان، از قرار گرفتن در بازی ها و جنگ های نیابتی قدرتهای کوچک و بزرگ منطقه ای و جهانی خارج شده و قربانی هیچ نوع دشمنی و زورآزمایی نگردند و به مصائب داخلی، آوارگی ها، خفت و محرومیت های بیرونی نسل فعلی و آینده، خاتمه داده و آینده ای روشن و پر امید را برای تمام اتباع مقیم و غیر مقیم افغانستان، با بازگشت آرام و زمان بندی شدۀ مهاجرین تحصیل کرده و متخصص و غیر آن به کشور فراهم نمایند.
همگان می باید تحرک مثبت و لازم نسبت به مباحث و مصائب بی پایان کشور و مردم به غم کشیده و آواره مان افغانستان داشته باشیم و با مساعی در آن، بخشی از دِین و وظیفه میهنی و اسلامی خود را در این مقطع سرنوشت ساز ایفاء نمائیم تا همگان (داخلی ها، همسایه ها، خارجی ها و سازمان های بین الملل و قدرتهای جهانی) واقف گردند که مردم افغانستان بخصوص ما مهاجرین نسبت به وقایع و سرنوشت وطن خود، هموطنان، نسل آینده، کودکان، جوانان بی سرنوشت و حیران، و خودمان بی تفاوت نیستیم و خواهان تحول مثبت و نجات هرچه سریعتر افغانستان و اتباعش مطابق با قوانین داخلی، حقوق و رویه های بین الملل، حقوق بشری و خواست عمومی اتباع آن (مردم سالاری و منافع علیای ملی) می باشیم.
يادداشت: این مقاله بيانگر نظر نویسنده است، پژواک در قبال آن مسووليتى ندارد.
Views: 3
GET IN TOUCH
NEWSLETTER
SUGGEST A STORY
PAJHWOK MOBILE APP