انسان موجودِ خُو پذیر است. در طول تاریخ، بشر به گونههای مختلف با اوضاعِ محیط خود را تطبیق دادهاست و خُو گرفته. با سردی، گرمی، امراض، شکار، کشاورزی و صدها مورد دیگر. انسانها در ابتدا به صورت فردی زندگی میکردند و از طریق شکار امرار معیشت مینمودند. به مرور زمان، اجتماعی شدند و در گروههای مختلف به حیات ادامه دادند. در کنار شکار حیوانات مختلف، با گندم آشنا شدند و آهسته آهسته به کشاورزی روی آوردند. شهرها آباد شد، حکومتهای قبیلوی شکل گرفت، دولت بهوجود آمد و بالاخره امپراتوریها قد برافراشتند و قوانین وضع کردند. با افزایش نفوس و شکلگیری زندگی جمعی، امراض مختلف نیز بهوجود آمد که در سطوح متفاوت بشر را تهدید میکردند. تعدادی در اثر امراض درگذشتند و تعدادی دیگر در برابر آنها مقاومت نشان دادند و چرخه زندگی را متوقف نکردند. اما انسانها با تمام اوضاع پیش آمده عادت کردند و خُو گرفتند.
حال سوال اینجاست که آیا بشرِ امروزی در مقابل ویروس کرونا مقاومت خواهد توانست؟ اگر انسانها مؤفق شوند که ویروس کرونا را شکست دهند، آیا روابط اجتماعی قبل از کرونا دوباره شکل خواهد گرفت؟ آیا بشرِ بعد از کرونا دوباره در تجمعاتِ معابد، مدارس، دانشگاهها، ادارت، اماکن تفریحی و شهرها گِرد هم خواهند آمد؟ آیا این نظریه درست است که بشر چیزی جز محصول شرایط و عوامل محیطی، یعنی محیط حیاتی و روانی و اجتماعی خود نیست؟ و آیا انسانها بعد از کرونا همدیگر را در آغوش خواهند گرفت و دست همدیگر را خواهند فشرد؟
تلاش میگردد در این نوشتۀ مختصر، به پرسشهای فوق و ابعاد پیچیدهترِ تأثیر اجتماعی شیوع ویروس کرونا در زندگی انسانها، مورد بحث و بررسی قرار گیرد.
روزنۀ بحث را با سخن مشهور “فیودور داستایفسکی” که گفته است: “آدمیزاد موجودی است که میتواند به همه چیز خو بگیرد.” آغاز میکنم.
گرچه این سخن را او سه قرن قبل بیان داشته است و اما با اوضاع کنونی نیز مطابقت دارد. آهسته آهسته به وضعیت منزوی و خانهنشینی خُو میگیریم. وضعیتی که دیروز حتا فکرش را به سر راه نمیدادیم. در فلمها و برنامههای تخیلی میدیدیم و اما به اندازه یک فلم به آن اهمیت میدادیم و باور ما به این بود که در عالم واقع هرگز چنین اتفاقِ نخواهد افتاد. به این فکر کمتر بودیم که روزی برسد بشر خود به دستِ خودش و به اراده خودش تصمیم نابودی بگیرد. اما شوربختانه که چنین شد و ماهم داریم از روی ناچاری بدان خُو میگیریم.
بر اساس گزارشها، ویروس کرونا ساخت دست بشر است و منشاء طبیعی ندارد. گرچند در مورد منشاء آن تا کنون دیدگاههای مختلف و در حین حال متضادی نیز بیان گردیده است. اما فرض ما در این بحث بر منشاء لابراتواری و ساخت دست بشر میباشد. در مورد اینکه تعدادی انسانهای بیشعور و گروههای تبهکار با آغاز جهانی شدن، بارها بحث روی چگونگی تهدید تمام بشریت و نابودی تمدن حاضر داشتهاند، در کتابها و نوشتههای زیادی، پرداخته شده است. این هم بعید نیست که ویروس کرونا توسط همینگونه افراد در لابراتوار ساخته و منتشر گردیده باشد. بر اساس گزارشها، دفتر بازرسی فدرال آمریکا (FBI) مؤفق به دستگیری یک استاد دانشگاه بوستون آمریکا شده است که با پوهنتون تحقیقی در شهر ووهان کشور چین در ارتباط بوده و به گمان اغلب که این استاد آمریکایی با تفاهم آن مرکز تحقیقی و لابراتواری، مشترکاً ویروس کرونا را به عنوان اسلحه بیولوژیک تهیه و منتشر ساخته است.
به هر صورت، منشاء ویروس کرونا هر چی و یا هر کی که باشد، بالاخره انسان است و تهدید تمام تمدن و بشریت توسط یک فردا، پیامدهای جهانی شدن است که بعد از دهه ۱۹۶۰ رو به گسترش نهاده و چنین تهدیدات نیز بعید به نظر نمیرسید.
انسان به طور کامل و اجتناب ناپذیر تحت تأثیر محیط خود واقع میشود. البته، در این بحث منظور از محیط، فضای جهانی امروز که ملوس به ویروس کرونا است که انسانها مجبور اند تا رفتار شان را با الگوهای جدیدی در حال پذیرفته شدن، تطبیق دهند، میباشد.
انسانهای امروزی نیز به طور گسترده تحت تأثیر محیط تهدید ویروس کرونا قرار گرفته اند و ناگزیرند تا پیدا شدن چارهی، با این وضعیت کنار بیایند. فضای حاکم ناشی از تهدید ویروس کرونا شامل، خانهنشینی، قرنطینه، بسته بودن شهرها، مکاتب، دانشگاهها، فروشگاهها، شرکتهای صنعتی و اقتصادی، محافل، کنفرانسها و صدها مورد دیگر میباشند که بشر امروزی به طور مستمر با آنها در تعامل بود و زندگی بدون آنها، حداقل چهار ماه قبل، ناممکن مینمود. اما امروز از همۀ آنها فاصله گرفته و منزوی شدن را اختیار کرده که بهراستی برای موجودات اجتماعی همانند انسانها، زندگی در انزوا سخت و دشوار است. آیا بشر با این وضعیت عادت/خُو خواهد کرد؟ آیا بشر باوجود تهدید ویروس کرونا به فعالیتهای روزانه خود با استفاده از لوازم بهداشتی محافظتی در برابر کرونا، ادامه خواهد داد؟
برای دریافت پاسخ به پرسشهای فوق، به کتاب خاطرات “ویکتور فرانکل” تحت عنوان “انسان در جستجوی معنا” مراجعه میکنیم که در آن توضیح میدهد که قبل از وارد شدن به زندان آشویتس، داکتر روان درمانی بوده است و هرگز به این نیندیشده بود که شبی بتواند بدون دوشک، بالشت و لحاف خوابش ببرد. هرگز به این فکر نکرده بود که روزی بدون نان و آب، با معده گرسنه در اردوگاه کار اجباری بتواند سنگ بشکند و کارهای طاقتفرسا انجام دهد. به ذهنش هرگز خطور نکرده بود که روزی فرا خواهد رسید که هر لحظه در انتظار اتاق گاز و مرگ باشد. فکر نمیکرد که روزی از زن و فرزندانش دور باشد و از آنان هیچ اطلاعی نداشته باشد. اما آن روز در یک صبح زمستان سردِ برفی فرا رسید و در جریان جنگ جهانی دوم، در زندان آشویتس محبوس گردید. ناگزیر بود با این شرایط خود را سازگار بسازد و عادت کند. چون در آن شرایط حق انتخاب دیگری نداشت. در آن زندان برای هر شش نفر یک دوشک، یک بالشت و یک لحاف بود که باید کنار همدیگر نزدیک بخوابند و شب را به انتظار سنگ شکنی در فضای یخ بسته، سحر کنند. زندانیان در کنار آن همه دشواریها، ناگزیر بودند، توهین، تحقیر، فشار روحی، مریضی و دهها مشکلات دیگر را تحمل کنند و به فکر طلوع دوباره آفتاب زندگی باشند و هر لحظه به فرار از زندان و آزادی بیاندیشند. داکتر فرانکل و سایر زندانیان آهسته آهسته خود را با فضای حاکم زندان سازگار ساختند و روزگاری همه درد، شکنجه، توهین و تحقیر برای شان عادی شده بود و بدان خُو گرفته بودند.
بنابراین، میتوان استنباد کرد که انسانها در آغاز هر مصیبت و حوادث، از آنجا که حق انتخاب دیگری ندارند، واکنشهای نشان میدهند و بعد به مرور زمان تحت تأثیر محیط قرار میگیرند و بدان عادت میکنند.
جهت وضاحت بحث و رسیدن به نتیجه مطلوب، در اینجا تهدید شیوع ویروس کرونا و تحت تأثیر قرار گرفتن بشر را در سه مرحله توضیح میدهم:
- مرحله نخست آن است که در مورد خطر ویروس کرونا اطلاع حاصل میکنیم که ویروس کرونا در چهار اطراف ما در کمین نشسته است و هر آن ممکن است ما را به چنگ بیاورد و روانه شفاخانه یا خانه ابدی کند. در این مرحله واکنشها جدی است و تلاش صورت میگیرد تا از شر آن به دور باشیم. حتی تا آنجا که خانهنشینی اختیار میکنیم و به ارادۀ خود از تجمعات و محافل منزوی میگردیم. همۀ این تلاشها برای نجات خود و دوستان ماست.
- مرحله دوم، مرحله ملوس شدن به آن ویروس و آغاز درمان آن در شفاخانه یا جای دیگر است. حال زمان آن رسیده که با این دشمن مکار مقابل شویم و تا حد ممکن مبارزه کنیم تا زنده بمانیم. در صورت حیات، دوباره نزد فامیل و دوستان برمیگردیم و به زندگی ادامه میدهیم و اما اگر ویروس ما را زمینگیر کرد و فرصت دوباره نفس کشیدن نداد، آشنایان ما نسبت به قبل بیشتر و بدتر نگران وضعیت خود میگردند.
- مرحله سوم خُو گرفتن و عادت کردن به آن است. در هر دو صورت، سالم ماندن یا ملوس شدن به ویروس کرونا، ناگزیریم که با وضعیت و شرایط حاکم بر محیط، خود را سازگار بسازیم و وسایل وقایوی آن را به هر طریق ممکن تهیه نماییم. بشر که نمیتواند از کار و فعالیت دست بردارد و از ذخایر موجوده است کند. بالاخره ذخایر و پول موجود تا چند ماهی تمام خواهد گردید. اینجاست که شرایط حق انتخاب دیگری برای ما نمیدهد، جز اینکه برگردیم به شهر و بازار برای دریافت نان. چون در هر دو صورت، مرگ سراغ ما خواهد آمد. اگر در خانه بمانیم، از گرسنگی خواهیم مُرد و اگر بیرون برویم از تهدید ویروس کرونا در اما نیستیم. بنابراین، گزینه دوم، انتخاب اکثریت است که حداقل شانس زندگی را بیشتر میکند. این زمانی است که آهسته آهسته با وضعیت حاکم، خُو میگیریم و به کارهای روزانۀ خود با تغییر روابط اجتماعی، میپردازیم.
از آنجا که مشخص نیست که این بیماری تا چه اندازه پیش خواهد رفت، چه زمانی میتوان آن را تحت كنترول قرار داد، چه آسیبهایی را از نظر سلامتی به انسان وارد میكند و آیا دوباره آن را تکرار خواهد كرد یا خیر؟!، ناگزیر روانۀ بازار و اداره میشویم. من و تمام جوامع انسانی مجبوریم که بدان عادت کنیم و با تدابیر صحی وارد کار شویم. اینجاست که تحت تأثیر محیط و شرایط حاکم قرار میگیریم، بدون در نظرداشت تغییر در روابط اجتماعی، بدان خُو میگیریم و عادت میکنیم.
هنری کسینجر، نظریهپرداز و وزیر خارجه اسبق ایالات متحده آمریکا، در یادداشتی به نشریه آمریکایی وال استریت ژورنال، تأثیرات شیوع ویروس کرونا را بر جهان بسیار بلند مدت میداند که از چندین نسل فراتر خواهد رفت. این سیاستمدار کارکشته آمریکایی میگوید: شرایط خارق العادهای که هم اکنون در جهان به دلیل شیوع این ویروس ایجاد شده است، او را به یاد دورهای میاندازد که او در سال ١٩٤٤ در جنگ جهانی دوم، به همین شکل به شدت احساس خطر و اضطراب می کرد.
هنری کسینجر می گوید: “امروز مانند اواخر سال ١٩٤٤ یک احساس خطر خاص و نامشخصی وجود دارد، خطری که شخص خاصی را تهدید نمیکند، بلکه همه را به شکل اتفاقی، اما ویرانگر هدف قرار میدهد.” وی در بخش دیگری از این یادداشت توضیح میدهد: “هنگامی که اپیدمی کوید -١٩ به پایان برسد، نهادهای بسیاری از کشورهای جهان شکست خورده و به زانو افتاده خواهند بود. واقعیت این است که جهانِ پس از ویروس کرونا، هرگز مانند قبل نخواهد بود.”
او به رهبران جهان توصیه می کند در کنار مقابله با شیوع این ویروس، به ماموریت مهم دیگری بیاندیشند که همانا پروژه آمادهسازی برای دوران پساکرونا است.
شاید این وضعیت ماهها و سالها طول بکشد. بعد از اینکه وضعیت به حالت عادی برگشت، مسئله بازسازی روابط اجتماعی همچنان پا بر جاست و ممکن هرگز دوباره به وضعیت قبل از کرونا برنگردیم و وارد مرحله جدیدی از روابط اجتماعی شویم. روابطِ اجتماعیِ که در آن خبری از در آغوش گرفتن و فشردن دست دوستان نیست. محافل، نشستها، مهمانی، دیدار دوستان، برگزاری تجمعات، عبادات گروهی، سیر و سیاحت همه و همه تحت تأثیر کرونا خواهند بود و برگشت به ماقبل شیوع ویروس کرونا، دشوار است.
يادداشت: این مقاله بيانگر نظر نویسنده است، پژواک در قبال آن مسووليتى ندارد.
Views: 5
GET IN TOUCH
NEWSLETTER
SUGGEST A STORY
PAJHWOK MOBILE APP