رسالت و مسئولیت صاحبان رسانههای ملی این است که اطلاعات را به شکل دقیق و بیطرفانه به مردم انتقال دهند، هیچنوع سلیقۀ شخصی و سیاست فردی در محتویات خبری رسانهها باید گنجانده نشود؛ اما در افغانستان برعکس، اکثریت رسانهها بهشمول چاپی، محتویات نادرست به خورد مردم داده و بهجای اتکا به روحیۀ ملی، اذهانعامه را به جهت منفی سوق میدهند، که بدونشک چنین برخوردها، پروژهیی و بخاطر کسب شهرت است. اغلب رسانهها از ضابطۀ گفتاری و نوشتاری سختگیرانه، جهتگیرانه، ماجراجویانه، قوممحورانه و آوازههای فیسبوکی و سرچوک پیروی میکنند و به رسالت و جایگاه روزنامه نگاری صدمه میزنند.
مشکل عمده به ویژه در رسانههای چاپی ما، مشکل محتوایی است که عمدتاً به مسایل مربوط به سیاست و جنگ به شکل قومی و تحریفشده میپردازند و بدتر اینکه روزنامههای مدعی تخصص و دانش، در نوشتهها و مقالات خویش به منظور جذب مخاطب بیشترتلاش میکنند تا همه مسایل بهشمول موضوعات سیاسی را جنبۀ قومی و سمتی بدهند.
در برخی روزنامهها بیشترین مطالب منتشر شده در آنها بدون دال بر اسناد و منابع معتبر است و درعین حال روی فاشیزم، سیاستها وبرخوردهای قومی، صلح قومی، تحرک وجنجال برسرهویت ملی، فشارمردم علیه سیاستهای قومی، مفتخواران قومی، اصلاحات قومی، مبارزه با فساد قومی وامثالهم مترکز میباشد که این بحثها، ضمن مختل نمودن فضای مجازی، شکافهای قومی را میان تودههای ملت نیز بزرگ میسازد.
علیرغم موضوعات ملی و سرنوشتساز برای مردم افغانستان، این چنین رسانههابه مواردی تمرکزداشته و مقالاتی را به نشر سپرده اند که مستقیم مسایل قومی را در اذهانعامه تداعی میکند. در برخی از نوشتهها به جای نقد سازندۀ حکومت، با قضایا برخورد مغرضانه صورت میگیرد، طوری که گویاحکومت اشرف غنی تنها به پشتونها تعلق دارد واقوام دیگر از حلقۀ سیاست حذف میگردند. در مورد دیگر بحث برخورد با زورمندان است؛ درحالیکه حکومت، نخست دو زورمند را از ولایات ارزگان و فراه بازداشت کرد و سپس قیصاری را از فاریاب؛ اما در شماری از رسانههای چاپی به مورد سومی یعنی دستگیری قیصاری پرداخته شد و آنرا جنبۀ قومی دادند وعلیه حکومت مفاهیمی چون فاشیزم، سکتاریزم و شوونیزم به کار رفت که بارمعنایی وعواقب خطرناک برای جامعه دارد. این نشریات، بدون درنظرداشت پیامدمنفی، چنین موضوعات را به نشر میرسانند که چنین اقدامات، رسالت و بیطرفی از این دست روزنامههارا به شدت زیر پرسش قرار میدهد.
در مورد دیگر، بحث محاکمۀ وزیر پیشین مخابرات است که به آن، جهت قومی داده شد؛ در حالیکه محکمۀ ایجادشده مختص برای وزرا میباشد و از جهتی این را نیز باید خاطرنشان ساخت که حکومت، یک قوه است و طرف دیگر، قوای مقننه و قضائیه میباشند. اگر استناد میشود که چرا وزرای دورۀ حامد کرزی که هماکنون به سمتهای کلان حکومتی کار میکنند و متهم به فساد اند، محاکمه نمیشوند؟ حکومت وحدت ملی قبل از ایجاد مرکز عدلی و قضایی اعلام نموده بود که در مرحلۀ نخست به دوسیههای قضایی وزرای کابینۀ حکومت وحدت ملی رسیدگی میشود؛ زیرا به محاکمه کشاندن وزرای پیشین، مستقیم نگاه قومی و غیره به مسأله میداد.
دستگاه عدلی و قضایی افغانستان نسبت به هر زمان دیگر مستقل و اصلاحشده است، هیچگاه دخالتی در امور عدلی و قضایی از جانب حکومت و شخص رئیس جمهورغنی وجود نداشته است. به تاریخ حکومتهای پیشین اگر مراجعه شود، ما شاهد نبودهایم که به سطح معینان، جنرالان و فئودالها و مافیا بهگونۀ علنی محاکمه شوند، موردی که طی سهسال اخیر برای همه ملت افغانستان روشن است. اگر کسی محاکمه افراد را رنگ و بوی قومی میدهد، در واقع این یک بازی با محکمه وجدان است و خیانت ملی محسوب میگردد و فرد محکوم به مجازات قانونی خواهد بود، از جهتی هرکسیکه خود را مبرا از جرم میپندارد، دلایل خویش را به محکمه پیش نموده و برائت حاصل کند، بهجای نوشتن نامههای سرگشادۀ فیسبوکی که جز فریب اذهانعامه چیزی نیست.
آنانیکه ادعای فاشیزم دارند، باید بدانند که همین حکومت وحدت ملی بود که برای نخستینبار در تاریخ سیاسی کشور، درحضورداشت رهبران و بزرگان قوم محترم هزاره در ارگ ریاست جمهوری، لقب “شهید وحدت ملی” را به استاد مزاری اعطا کرد. همین رئیس جمهورغنی بود که در قصر سلامخانه ارگ با حضور صدها تن از مقام کاتب هزاره تجلیل کرد و دستور داد که به نام وی مدال ضرب شود و همین رئیس جمهورغنی بود که با شأن و شوکت در ارگ ریاست جمهوری، آقای رسول طالب را به عنوان مشاور ارشد خود معرفی کرد و همین رئیس جمهورغنی بود که زندان جغرافیایی مناطق مرکزی را شکستاند و علیرغم تهدیدات، به بامیان سفر کرد و ضمن افتتاح کار سرک یکه اولنگ، با هزاران شهروند آن ولایت مصافحه نمود. از اثر عطف توجه رئیس جمهورغنی بود که در سه سال اخیر، بزرگترین برنامههای انکشافی به ویژه در مناطق هزارهنشین آغاز شد که شکستاندن زندان جغرافیایی مناطق مرکزی دال براین مدعاست.
همچنان یازده بار سفر رئیس جمهورغنی به زون غرب جهت آغاز پروژههای زیربنایی به معنای چیست؟ مگر نورستان، پکتیکا، زابل و دهها مناطق دیگر کشور مستحق برنامههای انکشافی نیستند؟ چرا درست قضاوت صورت نمیگیرد، چرا رسانهها به هر بحث حکومتی پهلوهای قومی و سمتی باز میکنند؟ چرا واقعیتهای عینی از دید مردم پنهان میمانند و به جای آن سوژههای دروغ و کذب به مردم انتقال میگردد؟
قومی ساختن پروسه صلح نیز جفای بزرگ به حق ملت بزرگ افغانستان است که با تأسف، برخی رسانههای چاپی به این مهم توجه ندارند. صدای صلحخواهی مردم از جنوب تا شمال و غرب کشور بیانگر اجماع عامۀ مردم در قبال تأمین صلح است. وقتی معلولین، با سواد، بیسواد، زنان، پیر و جوان، موی سفید، عالم، محصل و استاد پوهنتون، کسبهکار و سایر اقشار به یکصدا از روند صلح حمایت میکنند و در عینحال از خانۀ خداوند (ج) الحرمین الشريفین و کشورهای اسلامی به ندای صلحخواهی ملت افغانستان لبیک گفته میشود، این بحث قومی است؟ بیایند رسانههای محترمی که پروسۀ صلح را قومی میخوانند پاسخ دهند. محکمه افرادی که دور از بیداری وجدان، پروسههای ملی را قضاوت نادرست میکنند، در پاسخ به قومی خواندن روند صلح، متلاشی خواهد شد. در قضیه انتخابات نیز چنین بحثی مطرح است، قومی جلوهدادن انتخابات به عنوان پروسۀ ملی به مردم جفای دیگریست. خوب است که این شمار از رسانهها سر به گریبان خود کنند و از دید پروژهیی، حزبی و سلیقهیی برون آیند و سپس به قضاوت بنشینند.
رسانهها باید رفتار مسئولانهای در قبال نشر مطالب خود به خرج دهند، همانطوریکه نمیخواهند کسی به آدرس شان سخنی غرضآلود و محض استفاده کند، این را بالعکس نیز باید درخود نهادینه کنند و به آدرس فرد و سازمانی، بدون وجه و سند، اتهام وارد نکنند. درک ماحول و وضعیت از اساسیترین گزینههاست و در حال حاضر، نیاز جدی به روزنامهنگاری صلح میباشد؛ چیزیکه اصلاً در فرهنگ روزنامهنگاری افغانستان جا نیفتاده است. با تأسف که شماری از رسانههای ما بهجای پرداختن به این مهم، مسالۀ صلح را جنبۀ قومی میدهند و یا پهلوهای خشونت به آن میتراشند. توقع میرود که رسانهها صلحمحور باشند ونقش مهم شانرا در تامین صلح بهتر درک کنند. رسانهها باید حین اطلاعرسانی از وقایع جنگ، جنبۀ صلح آن را نیز درنظر بگیرند، اینجا مقوله يى هم وجود دارد که “هرجنگی برای صلح است”. معنای جنگ و صلح را بیشتر از هرکس دیگر، رسانهها میتوانند در اذهانعامه افاده کنند. روزنامهنگاری صلح، تنها نشر گزارشهای مربوط به صلح نیست، نشر خبرهای غیر از جنگ بهشمول انعکاس رویدادهای اقتصادی و ملی میتواند روحیۀ صلح را در مردم و دولت تقویت بخشد. اما روزنامههای ما متاسفانه هیچ یک به مسایل مزبور توجه ندارند و از خودشان به ذهن مخاطب نگاه پروژهیی بجا میگذارند.
رسانههای جمعی میتوانند در کاهش ناهنجاریها، فساد اداری و نفاق و تبعیض در جامعه؛ اقتصاد جرمی و سایر موارد، نقش ارزنده ای را بازی کنند. فرهنگ عدم پرسان و استفاده سوء از آزادی بیان به عنوان بهرهبرداری سیاسی و کسب شهرت، ضمن اینکه جایگاه رسانه را خدشهدار میکند، روحیه ملی را نیز آسیب میرساند. آزادی بیان که در قوانین نافذۀ کشور صراحت دارد و نیز بیان فکر و دیدگاه در مادۀ نوزدهم اعلامیه حقوق بشر، به این معنا نیست که صرف رسانهها از آزادی بیان برخوردار باشند و دیگرهیچ مخاطب رسانهیی حتا در صورت تعرض و ترور شخصیتی، حق اعتراض و نقد رسانه را نداشته باشد. مشکل اینجاست که رسانههای ما در افغانستان آزادی یکطرفه میخواهند و تا اکنون به این وجه حرکت کردهاند، اگر گاهی برای کسی از آدرس یک رسانه توهین شده، رسانۀ مربوطه با استناد به آزادی بیان و یا معذرتخواهیشفاهی تلاش به جبران آن کرده است؛ در حالیکه یکی از تعریفهای عام رسانه “تجمع میلیونی” است. نشر یک مطلب توهینآمیز و خلاف روحیۀ ملی، نمیتواند جبرانپذیر باشد و نه هم میتوان آنرا از ذهن میلیونها انسان پاک کرد، و به این مقوله میماند که: “آب رفته به جوی باز نمی گردد”.
افغانستان جزء کشورهای دسته اول در آزادی بیان است
افغانستان نادر کشوری است در منطقه که آزادی بیان در آن به حد کافی وجود دارد، کشوری را سراغ نخواهیمداشت که رسانۀ بدون سند و شواهد به ترور شخصیتها و بر ضد منافع ملی بپردازد و متوسل به مسایل منفی و کذب شود، هرچند در افغانستان هیچگاهی ما شاهد محکمۀ علنی کدام رسانۀ خاطی نبودهایم؛ اما آنگاهی که پای رسانۀ مغرض و دروغگو به میز محاکمه کشانیده شود، ما به ماهیت اصلی برخی رسانهها بیشتر پی میبریم و آن رسانه ممکن به اتهام خیانت ملی، شاهد مجازات سخت و سنگین باشد.
در پانزده سال گذشته، دستاوردهای خوبی در عرصۀ آزادی بیان رقم خورده است و این را هم نباید نادیده گرفت که حکومت بهویژه در سهسال اخیر، برای بارورساختن و تقویت آن تلاشهای مضاعف نموده است و هر روز، میکانیزمهای حمایتی و تقویتی را دراین خصوص طرح و عملی میسازد.
يادداشت: این مقاله بيانگر نظر نویسنده است، پژواک در قبال آن مسئوليتى ندارد.
Views: 4
GET IN TOUCH
NEWSLETTER
SUGGEST A STORY
PAJHWOK MOBILE APP